واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: روانكاوي همچنان زنده است
دكتر محمد صنعتي : فرويد از نخستين متفكران و پژوهشگران روانشناسي و روانپزشكي نوين است كه از اواخر قرن نوزدهم شروع مي شود و از اولين دهه قرن بيستم گسترش پيدا مي كند. فرويد علاوه بر اينكه پايه گذار انديشه روانكاوي است شايد نخستين كسي است كه به نااميدي پزشكان و جامعه قرن 19 در مورد لاعلاج بودن بيماري هاي رواني پايان داد. او بنيانگذار مبحث روان درماني در روانپزشكي شد و در واقع تمامي اشكال و رويكردهاي روان درماني و يا درمان بيماري از طريق گفت و گو، همه به گونه اي از روانكاوي نشات گرفته است و به همين جهت تا دهه 1950 كه داروهاي روانپزشكي وارد بازار شدند روانكاوي تسلط غالب بر درمان در روانپزشكي داشت. هنوز حتي رفتاردرماني مرسوم نشده بود شناخت درماني وجود نداشت و درمان هاي فيزيكي از آن جمله الكترو شوك و جراحي براي خاتمه دادن به درد و رنج بيماران شيزوفرنيك و مانيك ديپرسيو بسيار ابتدايي و توام با خشونت و رسيدن به يك زندگي گياهي بود. با توجه به اين شرايط مي توان درك كرد كه روانكاوي چه نويد اميد بخشي براي دردهاي رواني محسوب مي شد و چه جايگاهي در روانپزشكي نيمه اول قرن 20 داشت . بنابر اين انقلاب روانكاوي در عالم پزشكي پس از انقلاب «پينل» در قرن 18، دومين انقلاب عظيم در تشخيص، طبقه بندي و درمان اختلالات روانپزشكي بوده است. كشف داروهاي آرامبخش و ضدافسردگي در دهه 50 سومين انقلاب در درمان بيماري هاي رواني به شمار مي آيد و به همين جهت در نيمه دوم قرن بيستم بر پايه اختلالات رواني شديد به ويژه روان پريشي ها يا اختلالات پسيكوتيك مانند شيزوفرني، اختلالات دو قطبي و افسردگي شديد استفاده از دارو نقش عمده اي پيدا مي كند و ديگر روانكاوي جايگاه انحصاري خود را در روانپزشكي از دست مي دهد. ولي همچنان براي بسياري از اختلالات نروتيك و نيز اختلالات شخصيت و مشكلات بين فردي و نيز توانبخشي و درمان هاي حمايتي بي رقيب است، البته از دهه 60 رفتار درماني ها براي درمان وسواس ها و هراس ها وارد ميدان مي شود و در دهه 70 شناخت درماني به آن مي پيوند كه براي روانكاوي و روان درماني هاي پويا رقيب جدي محسوب مي شود ولي هنوز در همين شرايط كه از آن سخن گفتيم نيز روانكاوي براي بسياري از اختلالات نروتيك (مانند اختلالات شبه جسمي و انفكاكي و ساختگي) و اختلالات شخصيت و مشكلات بين فردي
بي رقيب است.
بنابراين با همه حملاتي كه در دهه 80 و 90 به روانكاوي شد نه تنها فرويد و روانكاوي نمرده است بلكه هنوز هم در تمامي دانشگاه هاي جهان و مراكز معتبر و پيشرفته روانپزشكي و روانشناسي باليني جايگاهي برجسته و در بسياري موارد بي رقيب دارد. علاوه بر اينها انديشه روانكاوانه تاثير بسيار عميق بر فرهنگ قرن بيستم و در ادامه قرن بيست و يكم داشته و زيبايي شناسي بسياري از رشته هاي علوم انساني را متحول كرده است . به طوري كه ديگر نمي توان تاثير انديشه روانكاوانه را بر فيلسوفان پست مدرن و نيز بر نقد و نظريه ادبي، جامعه شناسي، انسان شناسي و مطالعات فرهنگي و نيز انديشه هاي پسا استعماري و فمينيسم ناديده گرفت. با توجه به آنچه آمد بايد اذعان كرد فرويد نه تنها هنوز زنده است بلكه با «بازگشت به فرويد» توسط ژاك لكان در دو دهه گذشته، بازگشت پرتوش و تواني را به روانكاوي در علوم انساني مشاهده مي كنيم كه بر ارزش هاي اين نظريه تاكيد دارد. از آن رو بايد گفت روانكاوي نيز همچنان زنده و بيش از پيش در اين حيطه انديشمندان نام آوري را مجذوب خود كرده و به فهم و درك ما از انسان و فرهنگ و تمدن انساني بسيار ياري مي دهد.
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]