تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى جبرئيل با وحى به نزدم مى‏آمد، نخستين چيزى كه به من القا مى‏كرد، بسم اللّه‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836102734




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با رضا كریمی؛ كارگردان فیلم «آدمكش»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: چرا؟ در آن سكانس حمید فكر می‌كند كه نامزدش قتلی را مرتكب شده و درصدد است آن را یك جوری رفع و رجوع كند اما در میانه‌های سكانس متوجه می‌شود ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این مسائل است و طبیعتا...   جذب مخاطب بدون توسل به كلیشه‌ها «آدمكش» را می‌توان با اطمینان یك اثر شریف و آبرومند در حوزه فیلم‌های تجاری قلمداد كرد فیلمی كه در تك تك پلان‌هایش احترام خالقش را به چشم و گوش بیننده می‌بینیم. «آدمكش» پنجمین ساخته رضا كریمی است، كارگردانی كه با فیلم قبلی خود یعنی «انعكاس» هم توانسته بود معیارهای سینمای تجاری در ایران را اندكی ارتقا ببخشد. فروش روز افزون «آدمكش» گواه این نكته است كه فیلم با همه تلخی و دور بودن از فضای كمدی‌های مرسوم این روزگار توانسته مخاطبان خود را راضی از سالن‌های سینما بیرون ببرد.   آقای كریمی! به عنوان اولین سوال می‌خواستم از فروش فیلم «آدمكش» آغاز كنم، خوشبختانه از آغاز سال 89 فیلم‌های جدی و فرهنگی سینمای ایران به نسبت فیلم‌های شبه كمدی و مبتذل بیشتر می‌فروشند. فیلم شما هم از این قاعده مستثنا نیست و در سه روز اول توانست بیش از 65 میلیون تومان فقط در تهران بفروشد. می‌خواستم تحلیل شما را درباره این وضعیت بدانم. ساخت آثار كمدی به خودی خود اشكال ندارد اما وقتی جریانی به راه می‌افتد كه به واسطه آن عده‌ای تلاش دارند جذب مخاطب را در این جنس از سینما و با یك ویترین خیلی مشخص ببینند، اشتباه است و به نظرم این مسیری است كه از اول اشتباه پیموده شده و از اول هم قابل پیش‌بینی بود كه از یكی جایی دیگر این تفكر جواب نخواهد داد.   آینده «آدمكش» را با شرایط موجود چگونه ارزیابی می‌كنید؟ آینده را نمی‌توان خیلی پیش بینی كرد ولی فكر می‌كنم این شروعی كه داشته شروع خوبی بود و نگاه سازندگان فیلم بر این است كه با تلاش‌ها و پیش‌بینی‌هایی كه كردیم به مقصودمان رسیدیم و مردم با فیلم ارتباط برقرار كردند و اتفاقا سیر صعودی كه فروش این فیلم دارد گواه این نكته است كه مردم با رضایت از سالن خارج می‌شوند كه امتیاز كمی نیست.   هر پنج فیلم شما را می‌توان در گونه سینمای میانه جا داد. سینمایی كه ضمن احترام به شعور بیننده قصد جذب حداكثری مخاطب را نیز دارد. بله دقیقا. به نظر من باید فیلم توانایی جذب مخاطب را داشته باشد و برای من جذب مخاطب عام بسیار مهم است اما برای به‌دست آوردن این‌گونه از سینما متوسل به موارد خیلی سطحی و كلیشه‌ای نمی‌شوم. همان طور كه گفتید سعی من بر این است كه همان‌گونه كه فیلم مخاطب را جذب می‌كند دارای یكبار مفهومی و معنایی هم باشد تا تماشاگر دست خالی از سالن سینما بیرون نیاید. این هدفی است كه من در مسیر فیلمسازی‌ام همواره داشته‌ام و فكر می‌كنم خیلی هم دشوار است. چون وقتی شما هدفتان جذب مخاطب به هر قیمتی و از هر طریقی است مسیر چندان دشواری را پیش رو ندارید و یا آن سمت ماجرا كه شما خواهان ساخت یك فیلم شخصی هستید بیشتر مایل هستید در محافل خاص از فیلم تقدیر شود كه باز آن نوع سینما هم در قیاس با سینمای میانه تولید آسان‌تری دارد.   در هر پنج فیلم شما، زنان حضور پر رنگی در بطن ماجرا دارند. پروسه قصه نویسی و فیلم ساختن من برخاسته از علایق و تفكر من است. در كارهایم خیلی عمد ندارم كه زن محور ماجرا باشد و یا زن اولویت بیشتری در قصه داشته باشد. این مسیری است كه طی شده و ممكن است در كار بعدی‌ام چنین نباشد‌. در «آدمكش» هم محور اصلی ماجرا حضور یك زن است اما نقش‌های اصلی دیگر را مردها ایفا می‌كنند.   به سینمای مهندسی شده اعتقاد دارید؟ بله، من این تفكیك را در انجام وظایف مختلف قائل هستم. البته ممكن است كه روزی فیلمنامه كارم را خودم بنویسم اما تا آنجایی كه ممكن است تلاش دارم از مقوله‌هایی مثل فیلمنامه، تدوین، طراحی صحنه و لباس و تهیه‌كنندگی فاصله داشته باشم و آدم‌هایی كه با اساس فیلم فاصله داشته‌اند، بیایند و كارهایشان را انجام دهند و من هم كنارشان باشم. در مورد فیلمنامه هم ترجیحم این است كه یك فیلمنامه آماده پیش رویم باشد و من با یك فاصله‌ای نسبت به آن فیلمنامه نظراتم را بر روی آن اعمال كنم و دست به بازنویسی بزنم.   چه شد كه تصمیم گرفتید «آدمكش» را به عنوان پنجمین اثر سینمایی خود جلوی دوربین ببرید؟ اینكه آدم به چه قصه‌ای می‌پردازد بستگی دارد به مجموع شرایطی كه در آن زمان و آن مقطع سراغ فیلمساز می‌آید. طرح فیلم «آدمكش» متعلق به خانم آزیتا موگویی، مدیر تولید فیلم «آدمكش»، بود و وقتی قرار شد با آقای پوستی كار كنیم من این را در كنار چند طرح دیگر به ایشان ارائه دادم و در جلسات مختلفی كه با هم داشتیم به این نظر رسیدیم كه بهتر است طرح «آدمكش» را بسازیم اما من در آن مقطع درگیر ساخت سریال «فاكتور هشت» شدم و قرار شد آقای محمدهادی كریمی فیلمنامه این كار را بنویسند كه شروع به نگارش این فیلمنامه كردند و پس از چند ورسیون به فیلمنامه فعلی رسیدیم و درست پس از پایان تصویربرداری سریال من بود كه برای پروانه ساخت این فیلم اقدام كردیم.   زمانی كه فیلمنامه را به محمدهادی كریمی سفارش دادید، نظرتان نوشتن یك فیلمنامه روانشناختی بود یا یك فیلم پلیسی معمایی؟ خیلی نظرم این نبود كه فضای غالب فیلم یك فضای معمایی و پلیسی باشد بلكه همان‌طور كه گفتید نظرم بر این بود كه كار یك درام روان‌شناسانه است كه مایه‌هایی از فضای معمایی هم در آن باشد.   قبول دارید روایت معماگونه فیلم در 20 دقیقه ابتدایی خیلی بیشتر از نكات روانشناختی آن است و درست از دقیقه بیستم فیلم، فیلمنامه‌نویس با قرار دادن شخصیت رویا ملك‌زاده به عنوان شخصیت اصلی ماجرا فیلم را از یك اثر داستانگو به یك اثر شخصیت محور بدل می‌كند كه این نكته به ریتم فیلم هم آسیب زده؟ فكر می‌كنم روندی كه فیلم برای قصه‌گویی می‌پیماید، درست است. ما در 10 دقیقه ابتدایی آدم‌ها را معرفی می‌كنیم پس از آن شخصیت حامد بهداد را داریم كه از دوستش می‌خواهد كه نامزدش را نجات بدهد و طی یك مصاحبه پزشكی ما پی به قصه اصلی فیلم می‌بریم. به نظرم این روند چندان عجیبی نیست. به‌طور دقیق‌تر ما ابتدا شخصیت‌های‌مان را معرفی می‌كنیم و پس از آن با یك ماجرای جنایی روبه‌رو می‌شویم كه در ظاهرش یك جنایت اتفاق افتاده اما بعد به لایه‌های زیرینش نفوذ می‌كنیم. ما مجبور هستیم به واسطه كندوكاوی كه شخصیت مازیار در قصه می‌كند به شخصیت‌ها و ماجراهای فرعی بپردازیم به حدی كه قصه بیرونی‌تر می‌شود تا اینكه به گره‌گشایی نهایی می‌رسیم و متوجه می‌شویم كه اصل ماجرا چه بوده. این روندی بود كه از همان ابتدا برای این قصه طراحی شده بود و من فكر می‌كنم كه روند درستی است و روایت قصه به سمت درستی می‌رود.   محمد پوستی را چگونه پیدا كردید؟ تا آنجایی كه من اطلاع دارم ایشان سال‌ها پیش به همراه بهروز افخمی دفتر تولیدفیلم دایر كردند كه البته خروجی خاصی هم نداشت. آقای پوستی در تلویزیون سال‌ها به عنوان تهیه‌كننده حضور داشته‌اند. در سینما هم در چند سال گذشته مشاركت‌هایی در ساخت و تولید آثار مختلف داشته‌اند اما «آدمكش» اولین اثری است كه به عنوان تهیه‌كننده مستقل در سینما تولید كرده‌اند. من اطلاع چندانی از دفتری كه ایشان با آقای افخمی داشتند ندارم اما همان‌طور كه اشاره كردم ایشان تمایل داشتند یك اثر مستقل سینمایی تهیه كنند و به دلیل آشنایی كه از مدت‌ها قبل با هم داشتیم پیشنهاد ساخت این فیلم را به من دادند.   فیلم با هزینه بخش خصوصی ساخته شده؟ بله و هیچ اسپانسری هم در تولید این فیلم مشاركت نكرده.   این را از این بابت می‌پرسم چون «آدمكش» به دلیل لوكیشن‌های متنوع و آدم‌های نام‌آشنایی كه جلوی دوربین و پشت دوربین دارد باید جزو آثار پر خرج سینمای ایران باشد. نه اتفاقا بودجه این فیلم چندان تفاوتی با آثار اكران شده این روزها ندارد. اگر منظور شما حضور سوپر استارها در این فیلم است در آثار دیگر هم شاهد حضور این افراد هستیم. اگر منظور شما لباس بازیگران است كه با لباس‌های چندان پیچیده و گران‌قیمتی رو‌به‌رو نیستیم، اگر منظور شما لوكیشن‌هاست باید بگویم بیشتر انتخاب‌ها در این رویكرد موثر بوده و در نهایت باید بگویم فیلم به لحاظ هزینه متفاوت با كارهای رایجی كه در سینمای ایران ساخته می‌شود نیست و حتی از برخی از این آثار نیز كم خرج‌تر بوده.   به طراحی صحنه و لباس این فیلم اشاره كردید. من یك همكاری خیلی خوب بین شما به عنوان كارگردان، آقای محمود كلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری و خانم ژیلا مهرجویی به عنوان طراح صحنه ولباس می‌بینم. كمی درباره این همكاری برای ما بگویید. فكر می‌كنم اگر قیاسی بین فیلم‌های قبلی من هم انجام دهید به این نكته می‌رسید كه لوكیشن در آن فیلم‌ها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع لوكیشن در آثار من باید ضمن سادگی، خاص هم باشد. زمانی كه من فیلمنامه‌ای را می‌خوانم یك سری تفكر و نگاه‌های نسبت به مكان‌ها و لوكیشن‌های فیلم دارم كه سعی می‌كنم با طراح و فیلمبردار كار این دیدگاه‌ها را در میان بگذارم و این نگاه را كامل كنیم تا برسیم به نقطه‌ای كه منظور من بوده اما در آدمكش به نظر خودم هماهنگی خیلی خوبی رخ داده است من به دلیل پیشینه همكاری كه با خانم مهرجویی داشتم خیلی خوب به تفاهم و هماهنگی رسیدیم.   فصل‌های فلاش‌بك فیلم «آدمكش» با دوربین دیجیتال گرفته شده. این نوع روایت تصویری پیشنهاد خودتان بود یا آقای كلاری؟ و چه علت زیباشناسانه‌ای پشت كار بود؟ من زمان نگارش فیلمنامه تصور خاصی از فلاش بك این فیلم داشتم و می‌خواستم چیز متفاوتی با فلاش بك‌های رایج باشد بر اساس مجموعه صحبت‌ها و جلساتی كه با آقای كلاری داشتیم ایشان هم نظرش بر این بود برای اینكه دستمان در قسمت رنگ بندی و یك سری از مسائل دیگر باز باشد این را ویدئو بگیریم تا بتوانیم نكات مورد نظرمان را روی آن به راحتی پیاده كنیم و بعد آن را به فرمت 35 تبدیل كنیم.   در «آدمكش» ما عموما با نماهای بسته بازیگران رو‌به‌رو هستیم. خیلی نمای لانگ‌شات در این فیلم نمی‌بینیم. به واسطه اینكه فیلمنامه «آدمكش» یك فیلمنامه شخصیت محور است به چنین دیدگاهی رسیدید؟ این هم از آن مواردی است كه خیلی نمی‌توانم درباره‌اش توضیح دهم. این نكته هم برخاسته از گرامری است كه من فیلمسازی متناسب با موضوع فیلمم و اتمسفر صحنه‌ها را اینگونه دكوپاژ می‌كنم. یعنی اصلا عمدی در كارم نیست بلكه بیشتر این نكته از حس من برخاسته است و به گرامر اصلی فیلمم بدل شده است. اگر می‌بنید كه در «آدم‌كش» كلوز آپ‌های زیادی وجود دارد به خاطر نوع قصه و نوع شخصیت‌ها حتما ایجاب می‌كرده كه ما بیشتر به آدم‌ها نزدیك شویم تا اینكه بخواهیم فضا سازی ببینیم   علت حضور كمرنگ شخصیت لیلا اوتادی در فیلم چیست؟ این شخصیت چه كمكی به روند داستان می‌كند؟ آیا با حذف شدن این كاراكتر چیزی از بار داستان كم می‌شود؟ نمی‌توان گفت كه اگر حذف شود اتفاق چندانی در داستان رخ نمی‌دهد. راستش من خودم اینگونه نمی‌بینم كه شخصیت لیلا اوتادی خاصیت كمی در فیلمنامه دارد چرا كه او در مقاطعی تاثیرگذار است. دكتر زمانی كه بیمار را از آسایشگاه فراری می‌دهد نیاز به یك همكار و همراهی داشت و اساسا نقش نگار بر این اساس طراحی شده بود. در تیمی كه مازیار در آن حضور دارد ما با شخصیت خانم دكتر مهرابی رو به رو هستیم كه اساسا نمی‌تواند روی همكاری وی حساب بكند پس ما نیاز داشتیم به فردی كه برای فرار دادن و پناه دادن به رویا همراه و همكار وی باشد. اگر به این بزنگاه‌ها توجه كنید متوجه می‌شوید كه حضور این شخصیت در روند داستان اتفاقا خیلی موثر است.   در ساخت این فیلم از مشاوره‌های پزشكی هم بهره بردید؟ بله، به هر حال اینگونه قصه‌ها، داستان‌های سختی هستد و باید متكی بر تحقیقات باشد. قبل از شروع فیلمبرداری با یكسری از دوستان روانپزشك در مورد مسائل پزشكی این كار مشورت‌هایی داشتم كه می‌توانم به آقای دكتر صنعتی و خانم دكتر معین اشاره كنم كه در مجموع موافق فرضیه‌های این فیلمنامه بودند و البته پیشنهادهایی هم در راستای بهتر شدن فیلمنامه مطرح كردند كه من سعی كردم در بازنویسی نهایی هم این نكات را در فیلمنامه لحاظ كنم.   خانم كرامتی پیش از شروع فیلمبرداری جلساتی با این نوع بیماران داشتند؟ بله ایشان هم قبل از فیلمبرداری در جلساتی شركت كردند كه با نقش چندان بیگانه نباشند.   قبول دارید بازی حامد بهداد نسبت به سایر بازیگران كمی اغراق شده‌تر بود و در جاهایی به كلیت سكانس لطمه وارد می‌كرد؟ من وقتی قرار است فیلمی را بسازم به یك سری از تعاریف نسبت به شخصیت‌های درون داستان می‌رسم. به حدی كه در نهایت می‌دانم چه كسی بهترین گزینه برای ایفای این نقش‌هاست. در مورد «آدمكش» همین اتفاق اقتاد. یعنی من از همان اول می‌دانستم كه این سه نفر باید شخصیت‌های اصلی فیلم من را بازی كنند. برای مثال با توجه به مشخصات ظاهری حامد بهداد او را بهترین گزینه برای شخصیت حمید می‌دانستم.   سكانسی كه حامد بهداد برای اولین بار متوجه می‌شود نامزدش به‌جز یك قتل مرتكب چند قتل دیگر هم شده از نظر شما غلو شده نیست؟ نه چرا؟ در آن سكانس حمید فكر می‌كند كه نامزدش قتلی را مرتكب شده و درصدد است آن را یك جوری رفع و رجوع كند اما در میانه‌های سكانس متوجه می‌شود ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این مسائل است و طبیعتا شوكه می‌شود و به فراخور آن موقعیت احساساتی می‌شود پس می‌بینیم كه آن سكانس اصلا غلو شده نیست.   و سخن آخر؟ فقط امیدوارم این استقبالی كه از فیلم شده ادامه دار باشد و مردم از فیلم خوششان بیاید.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 581]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن