واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تئاتر ديني حركت به سمت معنويت ازدست رفته انسان معاصر
از: مجيد امرايي: پژوهشگران حوزه هنرهاي نمايشي يكي از راه هاي نجات تفكر به بن بست رسيده انسان معاصر در عرصه هنر نمايشي را، حركت به سمت توليد تئاتري مي دانند كه به نوعي به موضوعات و مضامين ديني و مذهبي مي پردازد.
صاحب نظران عرصه هنرهاي نمايشي براين باورند كه فعاليت درحوزه تئاتر ديني فرد را از نگاه منزوي به جهان پيرامون خود نجات خواهد داد .
به اعتقاد آنها انديشه "ابزورديسم" وآخرالزماني و ياس آلود فرهنگي كه امروزه دنياي نمايشي غرب را به واسطه مسائلي چون جنگ ها و عقده هاي تاريخي، فرهنگي و تضارب انديشه درعرصه هاي مختلف فلسفي ، اجتماعي ، فرهنگي و هنري در انزواي خود فرو برده است تنها با حركت به سمت تئاتري با رنگ و بوي ديني و مذهبي تحت و شعاع قرار خواهد گرفت .
كارشناسان، حركت به سمت تئاتر ديني را تنها بهانه ترويج معنويت درفرهنگ غربي به بن بست رسيده اي مي دانند كه به لحاظ دوري از بنيه هاي تفكر مذهبي و ديني خود را انساني منزوي، فراموش شده ، تك و تنها و به آخر خط رسيده مي داند .
بر كسي پوشيده نيست كه درعرصه هنر نمايشي به واسطه تعامل بي واسطه و نفس به نفس نمايشگر و مخاطب مي توان بسياري از مسائل بشري را طرح كرد مسائلي كه طرح آنها درديگر قالب هاي فرهنگي چون كتاب ، نقاشي ، مجسمه سازي و ديگر صناعات فرهنگي چندان تاثير گذار نيست و اين تنهاد هنر تئاتر است كه قادر به آن در حوزه تفكر انساني است.
به گواه تاريخ هنرنمايش از ابتداي خلقت بشر و حركت وي به سوي زندگي اجتماعي همراه انسان انديشه ورز، متفكر و ناطق بوده است .
صاحب نظران خصلت نمايشگري و بازي سازي را ذاتي بشردانسته و بر اين باورند كه ابتداييترين نمايشها هنگامي ظاهر شدند كه اعضاي قبيله به هنگام غروب و بازگشت از شكار و كار روزانه همه گرداگرد آتشي براي مصون ماندن از سرما و يا ترس از حيوانات وحشي، جمع ميشدند و همراه با حركات نمايشي و با آرايشها و صداهاي عجيب وغريب به رقصهاي آييني و نمايشي ميپرداختند.
غريزه ناخودآگاه نمايشگري در بشر پيش از تاريخ و در اجتماعات قبيلهاي بروز يافت و در فراز و فرود تاريخ اجتماعي انسان حركت رو به رشد خود را حفظ كرد، تا به پالايش برسد و به عنوان ابزاري فرهنگي و اصلاحگراي امور اجتماعي، مورد استفاده انسانها قرار گيرد.
واژه تئاتر دراصل مشتق از واژه "تئاترون" به معناي تماشا كردن و يا محل تماشا و مشاهده است؛ به اين معنا كه در ازمنه دور تماشاگران در شيب تپهها مينشستند و مراسمي مذهبي را كه با تشريفاتي خاص در پاي همان تپه و اغلب در جوار مقبره مردي مقدس و يا يك معبد برپا ميشد نظاره ميكردند، تا از تماشاي اين نمايش تاثير گيرند، اصلاح شوند، به پالايش برسند و بدي را دور و نيكي را در خود جاودان كنند.
بنابر شواهد تاريخي در اجتماعات بشري غروب هر روزاهل قبيله مينشستند تا به آنچه كه رييس يا پهلوان يا جادوگر قبيله در شرح جنگ ها، دلاوريها و رشادتها يا نزاع با حيوانات وحشي در شكار و خاصه عوامل ظاهرا عجيب طبيعت ديده بود، گوش دهند تا شجاعت خود را تقويت كرده، ترس را دور ريزند و به آرامش برسند.
در نمايشهاي اوليه راوي به شرح اعمال قهرماني و داستانهاي مردان و كارهاي فوق انساني مي پرداخت و به اين ترتيب در چنين مجامعي داستان ها و نقل ها سينه به سينه به شنوندگان منتقل مي شد و برخي از اين شنيدهها نيز بعدها در قالب داستان و حكايت در محافل ديگري توسط راويان ديگر نقل ميشد.
تا اينكه راويان و ناقلان براي ارتقا يا حفظ جايگاه خود و كسب امتياز از ديگران و جلب تماشاگران بيشتر، بر حركات نمايشي و بيان گيراي خود و نيز حوادث داستان افزودند و در طول زمان هر كس با ذوق و مايه خود وسعتي به اين مرحله داد و بدين قرار بود كه هم تماشاي آن آيين ها ونمايش واره ها ، تازه و ماندني ميشد و هم اساطير و داستانها توسعه يافته و سينه به سينه به ديگران منتقل شد. در پايان نمايش نيز تماشاگران به پالايش روحي ميرسيدند و بدين گونه در برخي از نمايشها نيز كراهت نزاع و جنگها هم به نوعي بيان مي شد.
همين نمايش وارهها به روزگار كاتبان ثبت شد و بدين ترتيب مشخصههاي اساسي و تعريف شده نمايشي به دورههاي تاريخي بعد منتقل شد و نمايش ها ساختاري منسجم و تعريف شده يافت .
نمايش به معني اعم كلمه يعني انجام دادن يك عمل از پيش تعيين و تعريف شده و به عبارت علمي تر نمايش عبارت است از انجام و يا تظاهر به انجام امري كه نمايشگر درهر لحظه آگاه بر چگونگي بروز آن است.
در اين گونه نمايشها بيش از آنكه غرايز كور طبيعي، عصاكش نمايشگر شوند ، قوه تعقل و ادراك وي از پيش مسير را روشن ميكند و اين ابتداييترين تعريف هنرهاي نمايشي در نزد بشر بود.
نقشهايي كه از رقصهاي دسته جمعي و آيين هاي نمايشي انسان ها به گرد آتش و نظاير آن بر تكههاي سفال به دست آمده است وجود چنين اجتماعاتي را ثابت ميكند.
اين گونه مجالس كه تحريككننده روحيه جنگاوري مردان بود گاهي به نمايشي از جنگ و شكار تبديل ميشد كه درآن چند تن با صورتك جانوران ميگريختند و چند تن ديگر به نشان شكارچي تعقيب شان ميكردند تا عاقبت طي قراردادهاي از پيش تعيين شده جانور به خاك ميافتاد و اين نشانه آرزو يا ميل شكارچي بر غلبه مدام بر شكار و طبيعت بود.
اما از آنجا كه آدمي بر خلاف ساير جانداران در اعمال روزانه خود بيشتر بر منافع آتي و دير پا نظر دارد تا بر لذت زود گذر و روحيه دين مداري و خدا گونه بودن در تمامي انسان ها وجود دارد و انسان بيشتر متكي و پاي بند آداب و سنن و فرهنگ جامعه خويش است تا نفسانيت ، روحيه خدا محوري ودين مداري در اجراي اين گونه نمايش ها كم كم بروز بيشتري نمود و انسان هر لحظه از عمرش را در اجراي نقشي كه مناسب آن لحظه و ارتباطش با خداوندگار بود ميگذراند.
به گواه تاريخ نمايش، در يونان باستان به عنوان سرمنشاء ظهور تئاتر مراسمي ديني و آييني در بزرگداشت " ديونيزوس " خداوندگار " تاك " و بركت و جذبههاي عارفانه يونانيان برگزار ميشد.
اين آيين نمايشي بعدها با پشت سرگذاشتن چند صد سال و فراهم آمدن تجربيات بسيار در نحوه برگزاري از شكلي ساده و ابتدايي كه قرباني كردن " بزي نر" همراه با خواندن اورادي در ستايش خدا بود به فرايندي سخت پيچيده و پر از رمز و راز از ادبيات و هنر مبدل شد.
اين مراسم در مسير تكاملي خود و شكوفايي تئاترهاي ديني والاترين انديشه ها را در طريق شناخت هر چه بيشتر تاريك ترين زواياي روح آدمي و دست يافتن بر رموزي كه او را دررسيدن به سعادت و دوري از شقاوت يار و مددكار بود، از نسلي به نسل ديگر منتقل كرد و از طريق تئاترهاي مذهبي و ديني در دسترس تماشاگران قرار گرفت تا بر بينش انسان بيفزايد و در پيچ و خم ظلمات زندگي مشعلي فرا راه بشر قرار دهد.
اما در ايران باستان آنچه كه بعدها در اين اجتماعات قبيلهاي آغاز شد، گونههايي ديگر از نمايش بود كه با الهام از نقل ها و حكايات ديني ومذهبي به وجود آمد و امروزه آن را با عناويني چون نمايش " تعزيه " ، "پرده خواني "،" شبيه خواني" و" نقالي مذهبي و اسطوره اي " مي شناسند.
نقالي شكلي از بيان نمايشي فردي است كه شايد پس از پيدايش و توسعه عنصر كلام به وجود آمد و رشد يافت، چنان كه برخي آن را در كنار سرودها و رقصهاي ستايش خدايان جزو قديميترين و سادهترين اشكال نمايشي ميدانند و نقالي را مقدمهاي بر نمايشهاي چند نفري بر ميشمرند.
در نمايشهاي مذهبي و نقالي ها شبيه سازي و به كاربردن صورتك و ابزار كمكي چون چوب- تشت آب و افزودن بازي حركات نمايشي ايما و اشاره به كلام و به وجود آمدن قراردادهاي نمايشي ديگري چون استفاده از پرده هاي نقاشي شد و ابزارهاي نمادين از جمله تكنيكهاي اجرايي، نمايش هاي ديني و مذهبي ايراني محسوب ميشود.
نقالان و پرده خوانان معمولا داستانهاي ديني ، مذهبي ، قهرماني و ملي را در كوي و برزن و در حلقه مردم بازگو مي كنند و اگر چه در اعصار گذشته اساطير و داستانهاي باستاني تدوين و ثبت مي شد ولي باز نقالان به كار خود ادامه ميدادند و روايتگرحماسهها و فداكاريهاي قهرماني و ملي مردمان بودند.
" نقالي" و" شبيه خواني" دو گونه نمايش ايراني است كه هدف از اجراي آنها نقل يك واقعه يا قصه به شعر و يا به نثر با حركات و حالات و بيان مناسب در برابر جمع است، دراين گونه نمايش هاي ديني نقل گويي و شبيه خواني ها بيانگر داستان هايي چون رشادت ها و سلحشوري هاي شخصيت هاي ديني و گاه اسطوره اي و ملي است و قصد آن القاي انديشهاي خاص و تكيه گاهش نيز بيشتر احساسات تماشاگران است و از همين جهت است كه موضوعات قابل طرح در آن بيشتر داستانهاي قهرماني انسان هايي است كه درنگاه مخاطب داراي جايگاه خاص ومقدسي است.
منظور از اجراي اين شبيه خواني ها و نقل گويي ها برانگيختن هيجانات و عواطف شنوندگان و بيندگان است و به وسيله حركات جذاب، لطف بيان، تسلط روحي بر جمع و حركات و حالات القاء كننده، شعر خواني و آواز تلاشي است كه تا سرحد ممكن كه مخاطب هر دم خود را به جاي يكي از قهرمانان داستان ببيند و به عبارت ديگر بازي سازان همه شخصيتهاي داستان را بازي ميكند تا تماشاگر نمايش با عمق فاجعه و ابهت رويداد داستاني درگير شود .
اما در برگزاري هر فرآيند نمايشي عوامل ديگري نيز دخالت دارد تا نمايشگر و تماشاگر در فرآيند نمايشي با آنچه تخليه هيجاني و پالايش روحي ناميده ميشود، برسند.
متن نمايشي كه مي تواند مكتوب يا آنكه سينه به سينه از گروهي به گروه ديگر منتقل شود، گروه اجرا كننده نيز مشتمل بر بازيگران، كارگردان، طراح دكور طراح لباس، گروه فني نور و صدا و..است .
اما نمايش زماني اتفاق ميافتد كه مخاطبي براي آن باشد. محلي كه نمايش در آنجا به اجرا گذاشته مي شود، يعني ساختمان تئاتر و يا تماشاخانه كه محلي است ثابت جهت اجراي نمايش و يا هرمكاني ديگركه به مناسبتي خاص و بنا بر ضرورتهاي گوناگون براي اجراي نمايش در نظر گرفته ميشود كه درفرهنگ ايراني" تكيه" و "قهوه خانه" دو مكان مهم براي اجراي اين گونه نمايش ها است.
درهرنمايشي انديشه، فكر و پيامي وجود دارد كه توسط گروه اجرا كننده به تماشاگران منتقل مي شود و منظور يا هدف نمايش كه ممكن است اعتقادي يعني در ستايش و بزرگداشت اولياي دين باشد و يا سياسي، آموزشي، درماني و تفريحي باشد.
به گواه تاريخ، تئاتر از آيينها و مناسك ديني و مذهبي نشات گرفته است و در دامان همين آيينهاي ديني پرورش يافته و گاه با رفتن ديني از محلي به محل ديگر و ممزوج شدنش با خواستهها و ذوق و روحيه خاص هر ملت صورتي ديگر به خود گرفته و به صورت آييني جديد درآمده است اما دراين مسير تئاتر همواره به عنوان هنري همزاد بشر از اجتماعات قبيلهاي تا دنياي مدرن امروزي بوده است .
در فرهنگ ايراني خرده نمايشهاي بسياري وجود دارند كه هر كدام روايتگر گونهاي مستقل از هنر آييني و نمايشي اين مرز و بوم با تكنيك و محتواي خاص به خود است.
خرده نمايشهايي چون كوسه برنشين، ميرنوروزي، پرده خواني ، نقالي، روحوضي ، انتر رقصاني، پهلوان بازي، بقال بازي، سياه بازي، تعزيه و دهها خرده نمايش ديگر كه امروزه به دليل عدم توجه به آنها در حوزه نمايشي كشور اكنون رو به زوال و فراموشي هستند.
هر چند امروزه به دليل دگرگونيهاي جديد فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي جوامع در مواردي به چالش جدي كشيده شدهاند اما هنر تئاتر همواره به عنوان هنري تاثيرگذار همچون هميشه تكتاز ميدان اصلاح امور اجتماعي و مبلغ معنويت و خداگونهگي اجتماعات بشري بوده است .
در حال حاضر هزاران نمايش در صحنههاي تئاتري جهان به اجرا درميآيند تا حق و معنويت از دست رفته بشرمعاصر را فرياد بزنند و باطل را محكوم كنند.
انسان به بن بست رسيده در دنياي مدرن و رو به زوال غرب ، نيازمند رجوع به گذشته خويش است و در اين راه بازگشت و توجه جدي به آيين ها و مناسك ديني و مذهبي به عنوان منشاء واقعي هنر نمايش درجهان مطرح است و اين گونه از تئاتر، انسان محور و خداگونه، تئاتري است كه قادراست معنويت از دست رفته بشر معاصر را بازيابد و آن چيزي نيست جز تئاتر ديني و مذهبي .
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]