واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هنر نگارگري با شاهنامه به اوج ميرسد خبرگزاري فارس: عبدالمجيد شريفزاده با بيان اينكه شاهنامه هميشه به عنوان يك نمونه كامل از انديشه و تفكر هنري تأثيرگذار مورد استفاده نگارگران بوده و است، گفت: هنر نگارگري با شاهنامه به اوج ميرسد. به گزارش خبرگزاري فارس، سومين نشست تخصصي شاهنامهنگاري با موضوع «شاهنامه كاما»، در ادامه نشستهاي ويژه يك هزار و صدمين زادسال فردوسي برگزار شد. به گزارش روابط عمومي مركز هنرپژوهي نقش جهان وابسته به فرهنگستان هنر، در اين نشست كه به همت فرهنگستان هنر و با حمايت بنياد فردوسي، پژوهشكده هنر، گروههاي تخصصي هنرهاي سنتي و نقش جهان برگزار شد، عبدالمجيد شريفزاده با بررسي متقابل هنر و ادبيات دوره سلجوقي، شاهنامه كاما، كه جزو اولين شاهنامههاي مصور جهان است را مورد تحليل و بررسي قرار داد. او با تكيه بر شاهنامه كاما كه توسط غروي و مينوي در دهه پنجاه در هندوستان پيدا شد، علت اين نامگذاري را به دليل نگهداري اين شاهنامه در مؤسسه شرقشناسي كاما در بمبئي هندوستان عنوان كرده، خاطر نشان كرد: نگارش اين شاهنامه به خط نسخ، مربوط به اواخر دوره سلجوقي و اوايل دوره ايلخاني است. مينوي اين شاهنامه را پيش از همه شاهنامههاي مصور تاريخدار قابل شناسايي دانسته است. اما متأسفانه فقر منابع در مورد اين اثر پرداخت جدي و اساسي را از محققان سلب كرده، به طوري كه امروز خبر دقيقي از وجود اين شاهنامه بينظير نداريم و مكان دقيق آن جزء ابهامات است. و تمام مستندات ما به همان معرفي دهه پنجاه توسط غروي و مينوي باز ميگردد. شريفزاده با ارائه اطلاعاتي از شاهنامههاي مصور و غير مصور همچون شاهنامه دموت، شاهنامه وزير، شاهنامه بايسنقري، شاهنامه شاه تهماسب، شاهنامه داوري و ... از سير تحول نگارگري در ايران گفت : سير تحول نگارگري را ميتوان از نمونههاي شاهنامه پيگيري كرد. شاهنامه هميشه به عنوان يك نمونه كامل از انديشه و تفكر هنري تأثيرگذار مورد استفاده نگارگران بوده و هست. بيشك شاهنامه باعث تحول و پيشرفت فضاي نگارگري در هنر ايراني اسلامي شده است. در شاهنامهنگاري نمونههاي تاريخدار، داراي ارزش و جايگاه خاصي است. كه قديميترين آن مربوط به 675 هجري است. اما اولين نسخه مصور تاريخدار در موزه استانبول است. مدير گروههاي سنتي فرهنگستان هنر با تفسير عنوان حكيم بر نام فردوسي گفت : شاهنامه باعث تحول عظيمي در فرهنگ و هنر ايران گرديد و انديشمندان ايراني پس از فردوسي به دنبال بازتاب آرا و انديشه ايراني بر حسب آموزههاي فرهنگي و تاريخي شاهنامه بوده و هستند. تسلط فردوسي بر فرهنگ، رسوم، آداب و منش و انديشه ايراني باعث شد تا اهل فن در تاريخ اين سرزمين، فردوسي را حكيم بخوانند. چنانكه هيچ شاعري چنين لقبي را ندارد و اين تنها فردوسي است كه چنين لقبي را دارد. شاهنامه از همان زمان كه سروده شد، چنان در دلها راه يافت كه نقل مجالس و محافل روزگار بود. فردوسي با توجه به مطالب ديني و خداشناسي، اخلاق نيك و خوي پسنديده، در لابهلاي داستانها و افسانههايش، نشانههاي زندگي درست و صحيح را متذكر مي شود. به همين دليل شاهنامه فردوسي، صرف نظر از جنبه حماسي آن، از جهات گوناگون، شايان توجه است و در واقع نكاتي را در بر دارد كه شايسته يك انسان كامل است. او در ادامه گفت: هدف ديگر فردوسي از نظم شاهنامه، همانا پيوستن افراد و تيرهها و طوايف مختلف نژاد ايراني بوده است، تا به اين وسيله وحدت اين قوم را تأمين و زمينه تشكيل يك حكومت مركزي را پيريزي كند. به همين جهت شاهنامه از مهمترين كتابهايي بوده كه توجه خاص و عام را برانگيخته و بارها استنساخ گرديده و خوشنويسان و نگارگران در دورههاي مختلف، با رغبت و غرور در آن هنرنمايي كردهاند. اين پژوهشگر در ادامه سخنان خود با بررسي و تحليل هنر سلجوقي و تقابلش با هنر عباسي گفت: دوره سلجوقي يكي از مهمترين دورههاي هنري ايران است. از دوره سلجوقي به بعد هنر اسلامي معنا و مفهوم مجرد و مستقل خود را مييابد. هنر دوره سلجوقي را با هنر عباسي برابري ميكنند، در حاليكه هنر سلجوقي با آنكه همزمان با مكتب عباسي است، اما سبكي متفاوت با هنر دوره عباسي دارد. پيشتر از اين تاريخ، هنر ما بيشتر هنري تلفيقي است تا هنر شكل گرفته و مستقل اسلامي. در دوره بنياميه و بنيعباس هنرمندان تحت مكتب بغداد، به خلق يك هنر تلفيقي از هنر بيزانس، ايران و مصر دست داشتند. اما از دوره سلجوقي، هنر اسلامي شكل گرفته و بياني است ايراني از هنر اسلامي. شريفزاده توجه به زبان پارسي را مهمترين ويژگي سلجوقيان بر شمرده، گفت: توجه به زبان پارسي در اين دوره، و شكستن تسلط زبان عربي در هنر و ادب و عرفان ايراني از مهمترين و بارزترين مشخصههاي دوره سلجوقي است. در اين دوره شعرا شروع به سرودن ابياتي متأثر و الهام از شاهنامه ميكنند. چون گرشاسبنامه، بهمننامه، فرامرزنامه، برزونامه، بيژننامه و همه پرداختي است به فرهنگ و تمدن ايراني و نمونه كامل آن در عرفان نثر مسجع خواجه عبدالله انصاري است. شريفزاده در ادامه اين نشست با بر شمردن ويژگيهاي هنر سلجوقي اضافه كرد: در اين دوره تحولي عظيم در تكنيك و فن در تمام هنرها، خصوصا در معماري، قلمزني، فلزكاري، فرش، سفالگري، نگارگري و... كه پايههاي هنر اسلامي را بنيان مينهند، افتاد. يكي از ويژگيهاي هنر سلجوقي تلفيق بنا و تزئينات به صورت يك پارچه است. نقشها تحت تأثير نقاشان چيني و نقش زردپوستان است با تلفيقي از انديشه نقاش ايراني. نمونه كامل اين هنر را در اثر يگانه ورقه و گلشا ميتوان مشاهده كرد. شاهنامه در اين دوره حضوري پررنگ و محسوس دارد. از بزم و رزم گرفته تا شكارها و غيره در اكثر آثار اين دوره استخراج شده است. در نگارگري مكتب سلجوقي زمينه و پسزمينه معنا يافته، متضاد با عمل مكتب بغداد است. شريفزاده منشأ و اساس نگارگري در ايران را مربوط به هنر مانوي دانسته، گفت: بحث نگارگري در ايران مربوط به هنر مانوي است. هنر مانوي هنري نمادين و سمبوليك است. در اين دوره استفاده از نقاشي و موسيقي جايگاه خاص خود را داشته است. و بعد ها اين تأثيرات بر نگارگري پس از اسلام در ايران قابل مشاهده و محسوس است. شريفزاده با مقايسه مكتب بغداد و هنر دوره سلجوقي عنوان كرد: مكتب بغداد؛ رنگبندي و پلانبندي سادهاي دارد كه اين در دوره سلجوقي متفاوت است. در هنر دوره سلجوقي ما با تركيبي شلوغ و رنگهايي انبوه و گرم در آثار نگارگري روبهرو هستيم. در اين دوره نگارگران با توجه به داستانهاي شاهنامه خصوصا داستان بهرام و آزاده، نگارههاي بينظيري را خلق كردهاند. اين داستان در جاي جاي هنر سلجوقي مورد استفاده بوده است. از داستانهاي ديگر شاهنامه، مورد استفاده در اين دوره؛ داستان بيژن و منيژه و ماجراي بر تخت نشستن بهرام است، كه در شاهنامه كاما به صورتي هنرمندانه نگاشته شده است. وي چهره پردازي در اين شاهنامه را با دو نسخه نگاريده شده هم عصر شاهنامه كاما مورد بررسي قرار داده گفت: چهرهپردازي در اين شاهنامه در قياس با دو نسخه سمعك عيار و ورقه گلشا نشاندهنده آن است كه اين شاهنامه پيش از اين دو اثر نگاشته شده، و از لحاظ تركيببندي و استفاده از رنگ از آن دو نسخه ساده تر است. در اين شاهنامه ما هنوز تأثير هنر مكتب بغداد را مي بينيم. صورتهاي اين نسخه شاهنامه هنوز به صورتهاي سامي و نژاد زرد پوست نزديك است. شريفزاده علت اين رويكرد را با استناد به نظريه استاد تجويدي تحليل كرده گفت: استاد تجويدي معتقدند كه علت زردپوستي، مغولي چيني، چهره در اين دوره به دليل انديشه زيباييشناسانه در آن دوره است كه زردپوستان را داراي چهرهاي زيبا ميدانستند. و همچنين تأثير ادبيات كه صورت را به ماه و ابرو را به كمان، لب را به غنچه تشبيه ميكند. قرار گرفتن هالهاي طلايي در پشت سر افراد، متأثر از هنر اشكاني، مانوي بيزانسي است. رنگگذاري پس زمينه نيز از مشخصات ديگر نگارههاي شاهنامه كاما است. شريف زاده در پايان اين نشست با اعلام خبر چاپ شاهنامه فردوسي با نگارههاي نگارگران معاصر، افزود: فرهنگستان هنر به منظور ارج نهادن به مقام حكيم توس كه در طي سدههاي متمادي توسط هنرمندان به تصوير درآمده و نگارههاي آنان كه در گونههاي هنري بيانگر ابداعات و تجلي فرهنگ تفكر و اعتقادات بوده است، به خلق شاهنامه معاصر با استفاده از آثار هنرمندان معاصر ايراني همت گمارده كه به زودي به چاپ خواهد رسيد. اين نشست كه با استقبال انبوهي از فرهنگ دوستان و هنرمندان و دانشجويان برگزار شد، با پرسش حاضرين و پاسخ سخنران به پايان رسيد. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]