واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كتاب هنر - هنر باستاني چيني معماري داخلي
كتاب هنر - هنر باستاني چيني معماري داخلي
مجيد حاجيزاد:فنگشويي در سالهاي اخير در ايران طرفداران زيادي پيدا كرده است و بسياري از طراحان داخلي اقدام به آموزش و معماري داخلي براساس اصول فنگشويي كردهاند و 6-5 جلد كتاب با اين عنوان در ايران ترجمه شده است. ولي فنگشويي واقعا چيست؟ فنگشويي هنر 6000ساله و قسمتي از تعاليم مذهبي- فلسفي تائوئيسم در چين است. ترجمه لغوي فنگشويي باد و آب است و مفهوم آن اين است كه هر آنچه در پيرامون ماست از انرژي فعال بهوجود آمده است. حتي اشيايي بيجان مانند صندلي، ميز و ساختمان اداري داراي انرژي سيال هستند. فنگشويي هنر و علم زندگي متعادل و هماهنگ بين انسان و طبيعت پيرامون اوست. از هزاران سال پيش چينيها خانههاي خود را به كمك فنگشويي مكاني براي خوشبختي ميساختند و ميآراستند. تا چندي پيش فنگشويي تنها در جنوب آسيا و بيشتر در هنگكنگ، ژاپن، تايوان، كره، تايلند، سنگاپور و مالزي رواج داشت. بهطور مثال ايالت هنگكنگ در معماري كاملا تحت تاثير فنگشويي بوده است، چنانكه 90درصد خانهها و حتي ساختمانهاي بلند با بهرهگيري از قواعد فنگشويي ساخته شدهاند. امروز در اروپا نيز بسياري از مردم براي ساخت و بهويژه طراحي اتاقهاي كارشان از روشهاي فنگشويي بهره ميگيرند يا طراحي آن را به متخصصان فنگشويي ميسپارند. خانه، آپارتمانها و دفاتر هم كه قبلا ساخته شدهاند توسط مشاوران فنگشويي چنان مرتب ميشوند كه نويدبخش خوشبختي باشد. تعاليم فنگشويي بر اصول انرژي «چي»، يين و يانگ و عناصر پنجگانه و جهات هشتگانه متكي هستند. برخلاف دنياي غرب كه ماده را نقطه مركزي همه چيز ميداند، از ديدگاه چين باستان انرژي و قدرت زندگي نقش تعيينكنندهاي داشته و دارد. انرژي چي در نقطه مركزي قرار گرفته است. اين انرژي در جهان هستي و كائنات جريان مييابد و تمام موجودات جاندار و بيجان را به يكديگر مرتبط ميسازد. چي در بدن انسانها، جانوران، گياهان و در ساختمانها جريان دارد. چي هم به طرف خارج و هم به درون بدن جريان دارد. هر انسان، حيوان، گياه و ساختماني چي منحصر به فرد خود را دارد كه با چي محيط پيرامون آن درهم ميآميزد. بنابراين، هر يك از ما نهتنها با محيط پيرامون خود بلكه در نهايت با تمام هستي و كائنات در ارتباط قرار داريم. انرژي چي به محيط، احساسات و عواطف دروني و همچنين بر وضع روحي و جسمي ما بستگي دارد. چي از ميان ساختمانها جريان مييابد و از در و پنجرهها به ساختمان داخل و از آن خارج ميشود، حتي كمي به مواد سختي مانند ديوار نيز نفوذ ميكند؛ بنابراين فرم ساختمان، وضعيت درها و پنجرهها و بهخصوص نوع مواد مصرفي در ساختمان ميتواند جريان چي را تغيير دهد. بزرگترين هدف فنگشويي يافتن مكاني است كه سلامت روحي و جسمي و بهطور كلي زندگي ما در آن از انرژي چي بهطور مثبت تاثير پذيرد. ايدهآل آن است كه اين انرژي همچون رودخانه كوچكي از خانه ما عبور كند، به هيچ وجه نبايد آن را مسدود كنيم يا جريان آن را تسريع سازيم. برخي از مواد بهخصوص مواد مصنوعي انرژي چي منفي منتشر ميكنند. تاريكي، بينظمي، گرد و خاك و رطوبت نيز باعث توقف جريان چي ميشوند. جريان چي بسيار شديد ممكن است باعث برهم خوردن تعادل شود، بنابراين در ساخت خانهها بايد از راهروهاي باريك و بلند اجتناب شود و اتاقها در خط مستقيم قرار نگيرند. در آپارتمانها و خانههايي كه داراي گوشهها و زواياي تيز هستند جريان چي مخدوش ميشود و به انرژي مخرب (شا) تبديل ميشود و ممكن است روي سلامتي تاثير منفي داشته باشد.
همه كتابهايي كه در ايران با نام فنگشويي ترجمه شدهاند توسط نويسندگان غربي نوشته شدهاند كه نشاندهنده توجه غرب به فقدان معنويت است كه حاصل معماري خشك و بيروح مدرن است و تلاش براي پركردن آن. و بهنظر ميرسد اين از فيلتر غربشدن لطماتي به پيكره فنگشويي وارد آورده است و همينطور مسلما درك ما از آن آنگونه كه واقعا در چين و كشورهاي شرق آسيا معنا دارد نخواهد بود. همانگونه كه پيشجامه ما بعد از سفر به غرب پيژامه ميشود و به ايران بازميگردد. فنگشويي از دل تاريخ و فرهنگ چين بيرون آمده است و منطقي بهنظر نميرسد كه در كشوري با فرهنگي غني مانند ايران هم همانگونه به كار گرفته شود. نتيجه اين كار اين است كه امروزه فنگشويي در غرب و ايران كاملا سطحي نگريسته ميشود و نقشي مانند كتب روانشناسي عامهپسند بازي ميكند. توسط معماران جدي گرفته نميشود و مخاطبان آن هم بيشتر طرفداران و دوستداران طبيعت و فرهنگ و تمدن چين باستان است. اينكه امروزه چقدر خانهها و آپارتمانهايمان از روح و احساس خالي است و بهجاي آنكه خانهمان را دوست داشته باشيم آن را تحمل ميكنيم و در فكر خانهاي مجللتر هستيم و به جاي معماري به ساختمانسازي ميپردازيم ضرورت توجه به معنويت در معماري را بيش از پيش آشكار ميكند. ولي براي جبران اين كمبود بهنظر نميرسد كه دست به دامن فنگشويي شدن راه مناسبي باشد. با توجه به اين همانيها معماري سنتي خودمان بسيار كاربرديتر است. معماري كه از دل فرهنگ ايران بهوجود آمده. منظورم اين نيست كه امروز هم گنبد و حياط مركزي بسازيم. تفكر و جهانبيني كه آن روزگار در قالب گنبد متجسم شده امروزه ميتواند به فرمهاي گوناگون و مدرني تبديل شود ولي همان احساس خوشايند را به ما بازگرداند.
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]