واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: گزارشي از همايش ترويج زبان و ادب فارسي كهنالگوي نور و تاريكي در شعر سهراب و فروغ بررسي شد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
سومين گردهمايي انجمن ترويج زبان و ادب فارسي ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در نشست ادبيات معاصر اين همايش كه عصر چهارشنبه (ششم شهريور) با مديرست محمدجعفر ياحقي در بنياد ايرانشناسي برگزار شد، فرزانه مظفريان با عنوان «دريچهاي به زلال نور» به بررسي «كهنالگوي نور و تاريكي در شعرهاي سهراب سپهري و فروغ فرخزاد» پرداخت و در ابتدا با ارائهي توضيحاتي دربارهي كهنالگوي نور و تاريكي و همچنين تبيين معناي نور و تاريكي به زبان ادبي، اظهار كرد: فروغ فرخزاد همهي تلاش انسان را پيوستن به نور ميداند؛ چنانچه سهراب سپهري هم نور را كمال رسيدن ميداند و اين را در شعر «نشاني» سهراب به وضوح ميتوان ديد. سپهري در شعرهايش به لايهاي نوراني ميرسد كه آن را آغاز و هدف را رسيدن به جهان ابدي ميداند و البته فروغ از آن به عنوان ساحل خورشيد ياد ميكند؛ از همينرو، عشق را در كلام اين دو شاعر، نوراني ميبينيم. به بياني ديگر، فروغ در نگرشي غنايي، حس ظريف زندگي را تبيين ميكند و يك لحظه از زندگي را در دايرهاي نور ميبيند.
او با استناد به شعرهاي سپهري متذكر شد: سهراب در مقام كسي كه ساحتي قدسي دارد، عشق ميورزد و از نور سخن ميگويد؛ همان نوري كه عارفان از آن به عنوان نور معرفت ياد ميكنند و در سلوكي عارفانه، طبيعت را جلوهگاه حق ميداند؛ همچنان كه نور درخشان خداوند را در همين نزديكي ميبيند.
اين پژوهشگر در ادامه با استناد به شعرهاي فروغ فرخزاد، اظهار كرد: فروغ نيز نور خداوندي را در نزديكي خود ميبيند؛ اما برخلاف سپهري كه از طبيعت كمك ميگيرد، آن را در وجود خود مييابد و جلوهي حق را در وجود خود احساس ميكند؛ به تعبيري در مسير سلوك خويش به يگانگي ميرسد و خدا را شاعرانه ميبيند؛ اما ميبينيم بر اساس شعرهاي سپهري، او نسبت به فروغ بينش عميقي نسبت به زندگي دارد، كه اين در شعر فروغ كمتر ديده ميشود. به اعتقاد من، اين دو شاعر زباني نزديك به هم دارند و به نظر ميرسد سپهري در رسيدن به زباني شفاف و صميمي از فروغ تأثير پذيرفته است.
مظفريان از آب و آينه به عنوان ديگر نمادهاي مشترك زبان شعري اين دو شاعر ياد كرد و واژگان پنجره، چراغ و ستاره را كه هر كدام نمادي از روشنايي است، از پربسامدترين واژگان زبان اين دو شاعر دانست.
او در پايان به تبيين مفهوم تاريكي و نوع مواجههي اين دو شاعر با تاريكي پرداخت و سرانجام به تقابل تاريكي و روشنايي و نوع پرداخت شاعرانهي فروغ و سپهري پرداخت.
در ادامهي اين نشست، محمدجعفر ياحقي با به چالش كشيدن ادعاي تأثيرپذيري زبان سهراب سپهري از فروغ فرخزاد، تصريح كرد: خيلي مطمئن نيستم كه سهراب به لحاظ زباني متأثر از فروغ باشد. آنها برداشتشان از زندگي فرق دارد و اينگونه مقايسه را با هركس ديگري هم ميشد انجام داد.
همچنين در اين نشست، فاطمه نعناعفروش با موضوع «شاهنامه و منطق داستان معاصر»، مقالهاش را ارائه كرد و محبوبيت قالب داستان براي هنرمندان و نويسندگان معاصر و از سويي فضل تقدم شاهنامه در داستانسرايي را انگيزهي خود از كنار هم نشاندن اين دو دانست و قصدش را از انجام اين كار، نشان دادن مهارت داستانپردازي فردوسي در «شاهنامه» عنوان كرد.
وي در ادامه با بازخواني داستان «سياوش» از «شاهنامه»، عناصر داستاني از قبيل شخصيتپردازي، گرهافكني، گرهگشايي، پيرنگ و ديگر عناصر داستاني آمده در اين روايت « شاهنامه» را به اختصار شرح داد.
به گزارش ايسنا، سهيلا روستا نيز مقالهاش را با عنوان «گرايش مينيماليستي در زبان و ادبيات معاصر» ارائه كرد و در اينباره گفت: در دهههاي اخير، گرايش به مينيماليسم يا كمينهگرايي در عرصههاي مختلف زندگي بشر از جمله هنر و ادبيات افزايش يافته است و برخي از داستاننويسان معاصر نيز به علت استقبال خوانندگان، به نوشتن داستانهاي كوتاه روي آوردهاند.
او متذكر شد: نويسندگان اينگونه آثار با حذف عناصر غيرضروري، تلاش ميكنند اثر ادبي را در كمترين حجم و كوتاهترين شكل عرضه كنند. آنان با استفاده از شگردهايي از جمله انتخاب طرح ساده و گزينش لحظهها و برشي جذاب از زندگي براي روايت، شروع بدون مقدمه، بهرهگيري از ارجاعات بين متني، برجسته كردن زبان و نقش كلمه، آوردن پايان پركشش و صرفهجويي در كاربرد واژگان، به آفرينش اثر ادبي ميپردازند.
روستا گفت: البته گرايش به كمينهگرايي از آغاز شكلگيري ادب فارسي تاكنون در بخشي از شاعران و نويسندگان ايراني وجود داشته است، كه نشانههاي آن از گذشته، رواج قالبهاي رباعي و دوبيتي در شعر و حكايات منثور بسيار كوتاه در آثار اخلاقي و عرفاني است. اين گرايش امروزه در قالبهاي جديد از جمله شعر لحظه، كاريكلماتور و داستانهاي كوتاه كوتاه نمود پيدا ميكند، كه ميتوان آنها را بيشتر در وبلاگها و پايگاههاي اينترنتي و يا در پيامكهاي تلفن همراه مشاهده كرد.
او در ادامه با نگاهي تاريخي به سير مينيماليسم، به زمينههاي ظهور و بروز آن اشاره كرد و در پايان نيز با خواندن يك داستان مينيمال، به نقد و بررسي آن پرداخت.
انتهاي پيام
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]