واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با انديشمندان جهان اسلام / ميرزاي شيرازي فتواي تحريم تنباكوي ميرزاي شيرازي اثباتكننده قدرت مرجعيت شيعه است
گروه انديشه: مهمترين حادثهاي ايام زعامت آيتالله ميرزاي شيرازي تحريم تنباكو بود. فتواي تاريخي وي در معاهده انحصار تنباكو چنان مردم را به صحنه كشاند كه شاه قاجار مجبور به فسخ قرارداد تنباكو شد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، 24 شعبان برابر است با سالروز درگذشت آيتالله «ميرزا محمدحسن شيرازي» مشهور به ميرزاي مجدد و يا قهرمان جنبش تنباكو و از بزرگترين مراجع مكتب تشيع و جهان اسلام.
117 سال پيش، 24 شعبان سال 1312 هجري قمري آيتالله ميرزا محمدحسن شيرازي مشهور به ميرزاي مجدد از بزرگترين مراجع مكتب تشيع و جهان اسلام رحلت كرد. ميرزاي شيرازي بعد از كسب دانش از محضر علماي اصفهان، به نجف اشرف رفت و مدتها نزد بزرگاني چون آيتالله شيخ مرتضي انصاري شاگردي كرد.
پس از وفات شيخ انصاري، كرسي تدريس و زعامت شيعيان به آيتالله شيرازي محول شد. آيتالله ميرزا محمدحسن شيرازي نزديك به 30 سال سرپرستي فضلا و علماي شيعه را عهدهدار بود و به قهرمان جنبش تنباكو شهرت داشت؛ زيرا با تحريم تنباكو و دخانيات ازادامه سودجوييهاي استعمارگران غربي جلوگيري كرد. اين اقدام اولين مبارزه صريح روحانيان با شاه و دولت انگليس بود. واقعه نهضت تحريم تنباكو ازلحاظ تاريخي، سياسي، اقتصادي و مذهبي درتاريخ مبارزات ايران اهميّت ويژهاي دارد.
وي در سال 1230 ق. در شيراز چشم به جهان گشود و از چهارسالگي شروع به تحصيل علم كرد و در 8 سالگي مقدمات را به پايان برد. ميرزاي شيرازي در 29 سالگي وارد كربلا شد و پس از آن به نجف اشرف عزيمت كرد و در درس شيخ اعظم انصاري شركت جست و از خواص شاگردان او شد. پس از رحلت شيخ مرتضي انصاري در 1281 ق. زعامت شيعه به ميرزاي بزرگ شيرازي محول شد و ايشان نزديك به 30 سال در اين مقام به رفع مشكلات مردم و اداره حوزههاي علميه مشغول بود
يكي از مهمترين حوادثي كه در ايام زعامت آن پيشواي بزرگ اسلامي رخ داد، قضيه تحريم تنباكو بود. فتواي تاريخي وي در معاهده انحصار تنباكو در زمان ناصرالدينشاه، چنان مردم را به صحنه كشاند كه شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباكو شد. با صدور اين فتوا مردم مبارزه سياسي عليه قرارداد استعماري مذكور را يك وظيفه شرعي دانسته و به مخالفت شديد پرداختند. به طوري كه ناصرالدين شاه مجبور شد با پرداخت غرامت اين قرارداد ننگين را فسخ كند.
ميرزاي شيرازي همزمان با رهبري جامعه اسلامي، شاگردان بسياري را به جامعه اسلامي تقديم و كتب متعددي را تأليف كرد. «سيدمحمدكاظم يزدي»، «ملامحمدكاظم خراساني» معروف به «آخوند خراساني»، «ميرزا محمدتقي شيرازي» معروف به «ميرزاي دوم»، شيخ «فضلالله نوري»، حاج «ميرزاحسين نوري»، ميرزا «اسماعيل شيرازي»، «سيدعلياكبر فالاسيري» و دهها عالم ديگر از جمله شاگردان اين فقيه بزرگوار هستند.
ميرزاي بزرگ در 82 سالگي در سامرا چشم از جهان فرو بست و جسدش را از سامرا تا نجف با پاي پياده تشييع كردند و در آخر شعبان در جوار مرقد اميرالمؤمنين(ع) به خاك سپردند. از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار شد. همه بازارها در اين ايام تعطيل بود و اين عزاداري تا نزديك به يك سال ادامه داشت.
در ميان عتبات عاليات و اماكن مقدس اسلامى، شهر مقدس سامرا مظلوميت ويژهاى دارد. ديگر اماكن مذهبى نظير كربلاى معلا، نجف اشرف و مشهد مقدس از ديرباز تاكنون از سوى مقامات دولتى و رسمى، و نيز از سوى توده مردم، به نحو يكسان مورد رسيدگى و عنايت ويژهاى قرار داشته است.
نخستين كسى كه اهميت ورود به سامرا را كه تا اواخر سلطه عثمانىها تحت اسارت و ستم قرار داشت و برگزارى آيينهاى مذهبى در آن ممنوع بود احساس كرد، مجدد اول ميرزا سيدمحمدحسن شيرازى (1230 ـ 1312ق) بوده است.
اين شخص از علماى بزرگ اماميه و مراجع عظام تقليد و استادان بنام فقه و اصول به شمار مىرود و زعامت مذهب جعفرى در روزگار وى به ايشان منحصر شد. دورهاى كه ميرزاى شيرازى در شهر مقدس سامرا مىزيست در حقيقت روزگار طلايى اين شهر به شمار مىرود. ميرزاى شيرازى از ابتداى مهاجرت به سامرا تلاشهاى فراوانى براى ايجاد يك نهاد دينى و علمى بزرگ در اين شهر مبذول داشت.
نقش والاى او در ايجاد نهضت علمى و مكتب دينى خود، اثر چشمگيرى در بازگرداندن جايگاه علمى و فرهنگى سامرا داشت و بسيارى از علما وطلاب را كه از نقاط گوناگون در درس هاى او حضور مى يافتند جذب كرد. شمار فراوانى از اجله علما وافاضل فقها و محققانى كه به درجه اجتهاد دست يافتند در مكتب ايشان پروش يافتند.
از برجستهترين اين علماى اعلام مىتوان به ميرزا محمدتقى شيرازى حائرى كه از علما و مجتهدان بزرگ است و نيز سيدمحمد فشاركى اصفهانى و شيخ آقابزرگ تهرانى و ديگران اشاره كرد. شهر مقدس سامرا در دوره ميرزاى شيرازى كه انديشه تشيع را به آن انتقال داد به شكوفايى خود رسيد. محمدحسين مظفرى در كتاب تاريخ شيعه مىنويسد: «وقتى رهبر اهل دين در آن روزگار؛ يعنى سيدميرزاحسن شيرازى در سامرا سكونت گزيد، تشيع بار ديگر در اين شهر جان گرفت و بسيارى از اهل علم و كسبه به آن شهر مهاجرت كردند. اين ظهور ناگهانى تشيع، خشم عثمانىها را كه تلاش داشتند فعاليتهاى ميرزا را محدود كنند برانگيخت.
دكتر «على الوردى» در جلد سوم كتاب «لمحات اجتماعيه عن تاريخ العراق» مىنويسد: انتقال ميرزاى شيرازى به سامرا و در پى آن افزايش چشمگير حضور شيعيان در اين شهر موجب نگرانى عثمانىها از بابت انتقال انديشه تشيع به اين شهر شد و اين خشم و نگرانى به خصوص پس از اعلام فتواى ميرزا درباره تحريم تنباكو طى نهضت تنباكو در ايران (1891 ـ 1892) افزايش يافت. اين مسأله برخى از مسؤلان دولت عثمانى را در عراق واداشت كه به شكلى پيوسته استانبول را به مقابله با انتشار تشيع در عراق فرا خوانند و البته واكنش استانبول در اين خصوص عبارت بود از تأسيس دو مدرسه در سامرا كه اداره آنها به يكى از شيوخ متصوفه واگذار شد.
با اين حال مكتب ميرزاى شيرازى به فعاليت خود همچنان ادامه داد و سامرا در روزگار مجدد شيرازى وپس از آن هيچ گاه از جويندگان دانش كه از شهرهاى گوناگون به سامرا مى آمدند خالى نشد. پس از ميرزاى شيرازى نيز شاگردان ايشان حوزه علميه استاد را حفظ كردند و آنرا پويا و پرنشاط و پيوسته نگاه داشتند. اين همان چيزى بود كه ميرزا نسبت به آن اصرار داشت و آنان براى وفادارى نسبت به استادشان چنين كردند. پس از ميرزا، شاگرد برجسته او ميرزا محمدتقى شيرازى بيش از يك دهه و نيم وظيفه درس و بحث را ادامه داد و اين مسؤليت را بر عهده گرفت و آموزگار شاگردان ميرزا شد. اين وضعيت تا سال 1917 كه سامرا توسط بريتانيا اشغال شد و ميرزا محمدتقى شيرازى به كربلا رفت همچنان ادامه يافت.
يكى از اتفاقات روزگار ميرزاى شيرازى مسأله نهضت تنباكو بود كه آوازه آن در همه جا پيچيد و درباره آن سخنان بسيارى گفته شد. دكتر «حسينعلى محفوظ» در اين باره مفصل سخن گفته و يك نسخه خطى فارسى درباره اين موضوع را كه نزد ميرزا محمد تهرانى در سامرا موجود بود، ترجمه و به صورت كامل در موسوعة العتبات المقدسة درج شده است. ميرزاى شيرازى پس از صرف عمر خود در راه علم و جهاد و خدمت به اسلام و مسلمانان، به سال 1312ق. چشم از جهان فرو بست. شاگرد وى شيخ آقابزرگ تهرانى درباره وي به پژوهشى پرداخته كه نام آن «هديةالرازى» است.*
*منابع: ويكيپدياي فارسي، علماي جهان اسلام و حوزه.نت.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]