تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836222349
محبت افراطي يا عقلانيت؟
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اصول تربيتي به مجموعه هنجارها و عملكردهايي گفته ميشود كه والدين در قالب سادهترين اشكال، از سن 2سالگي كودك به وي ميآموزند تا بتوانند از اين شمول ساده، يك اثرپذيري طولاني مدت بهدست آورند حال اگر سرپرست خانوادهاي نتواند در راه تحقق اين مهم همت كافي به خرج دهد، اثرپذيري كودك از اين اصول تربيتي از طرق ديگري نظير گروه دوستان، عرف اجتماع، مدرسه و....تامين ميشود. طبق تحقيقات به عمل آمده توسط كارشناسان، معلوم شده كه اين امور بهصورت اكتسابي در ذهن ناخودآگاه كودك ملكه ميشود و تاثيرات ژني و هورموني يك رفتار (بد)را كمرنگ ميسازد. متأسفانه بايد اذعان كرد كه بسياري از والدين در راه پيادهكردن اين اصول حياتي اهمال ميورزند يا آن را كوچك و بياهميت ميپندارند. مطمئناً با افزايش سن در كودك، دغدغهاي رشد ميكند به نام «نبود اعتمادبهنفس» و مشكل اساسي از همين جا شروع ميشود. نبود اعتمادبهنفس در كودكان خيلي زود خود را نشان ميدهد و شايد تا 10 سالگي متجلي شود. همان خانوادههايي كه در راه تقويت اين احساس در فرزندشان كوتاهي كردند، به واسطه عملكردهاي ضعيف او، اقدام به واكنشهايي نظير پرخاش، توهين، تنبيه فيزيكي، سركوفت و... ميكنند و اين خود اشتباه بزرگ دوم است كه سبب تقويت عدماعتمادبهنفس در فرزند ميشود. والدين ريشه بسياري از ناكارآمديهاي فرزندشان را در عوامل محيطي يا شيطنتهاي خاص آن سنين ميبينند و به همين دليل است كه اقدام به انجام اعمالي اينچنيني ميكنند. در پيش گرفتن چنين رويهاي از سوي والدين مصادف ميشود با پشتسر گذاشتن دوران فوقالعاده حساسي به نام «بلوغ». طبيعتاً در چنين فضايي، بلوغ خيلي زودتر از موسم طبيعي خود، جلوه ميكند و بدين ترتيب بحران، سراپاي وجود دروني و بيروني فرزند را دربرميگيرد. مشخصترين خصوصيتي كه فرزند در مواجهه با چنين حالتي از خود بروز ميدهد، «انجام امورات مختلف در خفا» و به دور از چشم والدين است. او كه رفتار پدر و مادر خود را ميشناسد، وارد مرحله آزمون و خطا ميشود و تمامي كارهايش را با پيشفرضهايي كه به محك عقل خود ميسنجد به انجام ميرساند. او در اين شرايط خواهان كسي است كه اقداماتش را درك كرده و در مواقع پرسش، به او رجوع كند؛ در اين وضعيت، مناسبترين و بهترين گزينه «دوستان» هستند. دوستان: دروازه ورود به سعادت يا شقاوت گروه همسالان به واسطه جريبودن در كارهايشان، خيلي راحت مأمن بسياري از نوجوانان ميشوند. آنها در اين گروه احساس بالندگي ميكنند، به سراغ تفريحات غيراصلي ميروند، نياز خود به جنس مخالف را هدفمندتر مييابند، به چشم و همچشمي با يكديگر ميپردازند و دست به كارهايي ميزنند كه به هر طريقي مورد توجه واقع شوند و در اين فضاست كه علاوه بر تشديد بيانگيزگي در رشد اعتمادبهنفس نداشتهشان، قدرت «نه گفتن» نيز از آنها سلب ميشود. چرا كه كارهايي كه اعضاي ديگر انجام ميدهند نشاندهنده جايگاهشان در گروه است بنابراين ترس يا نااميدي از انجام كارهايي كه ديگران انجام ميدهند، سبب فرو ريختن ابهت كاذبي است كه فرد در اين گروه براي خود دست و پا ميكند. او خيلي راحت به پيشنهادهاي دوستانش پاسخ مثبت ميدهد و قوه عقلاني خود را فرع قرار ميدهد. عموماً سيگار يا مشروبات الكلي، خاستگاه نياز اين قشر است كه اكثرا پيشنهاد مصرف آن بدون كوچكترين مقاومتي پذيرفته ميشود و از اينجاست كه «انحطاط» به شكلي كاملاً جدي سايه خود را بر زندگي آن فرد و خانوادهاش ميگستراند. روحيه جستوجوگر اين كودكان، پس از آنكه لذت واهي اين اعمال را چشيد به سراغ مراتب بالاتر درك آن لذت ميرود؛ موادمخدر را طلب ميكند و در گروههاي دوستيابي يا شيطانپرستي مختلط وارد ميشود و... اميدوارانه نگاه نكنيم، راه برگشتي نيست! وقتي فرد به اين مرحله رسيد با توجه به سن خود - كه عموماً زير 25 سالهها را شامل ميشود- آن خودباختگي اوليهاي را كه والدينش در اثر عدمآموزش هنجارها به وي هديه داده بودند را در اين مسائل ميبيند و از آنها تحت عنوان «مشي» ياد ميكند. در مواقع افراطي، حتي فرد به آناني كه از شرايط او بهرهمند نيستند، به افرادي تحت عنوان «امل» يا «پشتكوهي» تعبير ميكند. در اين وضعيت طرز تلقي وي نيز به كلي تغيير مييابد و از نظر جسماني فرو مينشيند. اين شرايط درنهايت منجر به بروز تكانههايي ميشود كه او را براي مدتي از فضاي غمآلود بيرون ميآورد. كارهايي نظير تن دادن به آيين شيطانپرستي و جسارت براي عرض اندام در خانواده و جامعه از بارزترين اين اقدامات به شمار ميروند. وقتي فرد به لذت كذايي انجام اين امور واقف شد، در اثر تكرار چنين حالاتي، زمينههاي دروني شدن اين كارها در وي پديد ميآيد و كمكم وي را به آن مرحله سوق ميدهد كه باز هم به مانند مراتب قبلي، به درك و احساس لذات بالاتري ترغيب شود. او ديگر براي جلب توجه، در خيابان نميخندد و سر به سر كسي نميگذارد بلكه به اقداماتي نظير سرقت يا آدمربايي ميانديشد، هرگونه مخالفتي با اعمال شرورانه خود را بهشدت پاسخ ميدهد و اينجاست كه به گفته علما، عقل زايل و عاطفه كمرنگ ميشود. در چنين موقعيتي ديگر نه عقل تصميمگيرنده است و نه احساس بلكه آن تصميماتي به وقوع ميپيوندند كه فرد گمان ميبرد انجامش در آن لحظه درست است و هيچ زمينهاي را نيز در نظر نميگيرد. نبايد اميدوارانه به اين قضيه نگاه كرد چرا كه فرد تمامي خطوط قرمز يك زندگي انساني را پشتسر گذارده و هيچ انگيزه كارآمدي در زندگي ندارد. والدين و جامعه فقط زمينه را براي تهييج فعاليتهاي او بهوجود آوردهاند و او اكنون مستعد انجام هر عمل انتحاري است. پسري كه سر پدر خود را گوش تا گوش بريد! تعجب نكنيد. اين حالت در پسري نبود كه شما شرايطش را در بالا مطالعه نكرده باشيد. آن چيزي كه شما را تا اينجاي متن كشانده، يك تفسير خطي بود از وقوع بالقوه شرارت در وجود فرزندانمان. همانگونه كه قبلاً نيز گفته شد، دو مفهوم خانواده و دوستان، اگر بهصورت مستقيم فرد را به اين مرحله نكشانند، بيشك اثرات مختلف خود را -درصورت عدمآموزش از سوي والدين- روي فرزند خواهند گذاشت. هيچ نوزادي بالفطره و در شكم مادرش جنايتكار يا فرهيخته نميشود بلكه با شرايطي وفق پيدا ميكند كه خانواده و در وهله دوم گروه دوستان، براي وي فراهم ميآورند و اينجاست كه فرد بهصورت آگاهانه يا ناآگاهانه - بسته به رشد فكري خود- مخير به انتخاب راه سعادت يا طريق ادبار (بدبختي) ميشود. حال بياييم يك ماجراي واقعي را با هم مرور كنيم: فرزند در زيرزمين خانه مشغول مصرف موادمخدر است كه پدر سر ميرسد و بدون تندي و تنبيه فيزيكي، فرزندش را ملامت ميكند، بعد روي پلههاي زيرزمين مينشيند. پسر به سويش حملهور ميشود، ضربهاي به گردن او ميزند. پدر ملتمسانه از او ميخواهد تا وي را به بيمارستان برساند اما پسر در كمال شقاوت سر پدر خود را گوش تا گوش ميبرد! اين كه پسر در زيرزمين خانه به مصرف مواد مشغول است در اثر همان جسارتي است كه فرد از راه تكرار كارهاي كوچكتر به دست آورده، اينكه پدر به ملامت فرزند ميپردازد، نشأتگرفته از خوي طبيعي هر پدري است و اينكه او به مانند پسرش فكر نميكند. او نميداند كه با جري كردن فرزند معتادش، در سيطره هرگونه خطري از او قرار ميگيرد. پدر اينگونه نميانديشد و خيلي منطقي و شايد بر پايه اين استدلال كه يك فرزند هيچگاه به والدينش ضربه نميزند، خيلي راحت روي پله مينشيند، اما آن فكر زايل شده، هيچگاه نه از روي منطق تصميم ميگيرد و نه از روي احساس و به همين دليل است كه به پدر خود ضربه وارد ميآورد و در برابر خواست مظلومانه وي، سرش را از تن جدا ميكند چرا كه در آن لحظه چنين تصميمي را بهترين ميداند. آمارها ميگويند: موارد اينچنيني فراوانند! شايد اگر نگاهي به خانواده قاتل بيندازيم كمي تعجب كنيم؛ خانوادهاي مذهبي كه همواره در خانه آنها مجالس روضه و دعا برقرار بوده و آن خانواده در محله به پرهيزگاري و عبوديت معروف بوده است. اين شايد شكل فرهنگيتر قضيه است چرا كه حوادث اينچنيني اكثراً در خانوادههاي فرودست رقم ميخورند. اين مورد سر و صداي فراواني به پا كرده اما آيا اين تمام ماجراست؟ خير، اينگونه موارد در گذشته نيز وجود داشته و تا آيندههاي دور نيز تداوم خواهد داشت بهخصوص در عصر حاضر كه «ارزشها» نزد فرزندان بسيار بياهميت جلوه داده ميشوند. خانوادهها به بهانههاي مختلفي، دست فرزندانشان را از همان سنين كودكي در بسياري از موارد باز ميگذارند و قدرت انتخاب به وي ميبخشند. بسياري از خانوادهها نيز به هر دليلي حاضر نميشوند به روي خواستههاي گاه و بيگاه فرزندشان پاسخ «نه» بدهند. اين «نه» گفتن هم خانوادهها را بدبخت ميكند و هم فرزندانشان را و در ديدي وسيعتر، جامعه را به قهقرا ميكشاند. جملاتي نظير«بچه است نميفهمد»، «هيچي ارزش اينو نداره كه به خاطرش بچمو ناراحت كنم»، «عزيزم هرچي ميخواي بگو» و... نميتواند آينده تربيتي خوبي را براي فرزندان به ارمغان بياورد. به تعبيري سادهتر، اگر فرزندان نتوانند سالم و پاستوريزه از فيلتر خانواده عبور كنند، بيشك دچار كجرويهاي فراواني خواهند شد كه عليالقاعده، نميتواند هيچگونه خوشحالي را براي كسي در پي داشته باشد. همين فرزندي كه اين جنايت فجيع را رقم زده است هيچگاه قيافه قاتل نداشت و شايد هم هيچگاه به قتل، آن هم پدرش نميانديشيد. نبايد اجازه زايلشدن عقل فرزندانمان را در هر زمينهاي فراهم آوريم. از روي همين مصداق عيني كه در بالا ذكرشده است بايد گفت كه متأسفانه وجود افراد مختلف با اين مشخصات، بسيار فراوان است و درصد انجام قتلهاي اينچنيني نيز بالقوه است و مستعد بالفعل شدن است. راهكارهايي براي خانوادهها والدين نبايد فرزندانشان را از همان 2سالگي، نسبت به مسائل ارزشي، بيتفاوت گذارده يا اين مسائل را كماهميت جلوه دهند. بسياري از مسائل حساس تربيتي در اين سن (از 2 تا 6 سالگي) درون ذهن ناخودآگاه كودك نهادينه ميشود و شخصيت او را شكل ميدهد. به فرزند خود اعتبار ببخشيد و هيچگاه او را به خاطر اقدامات ديگران، مورد نكوهش قرار ندهيد. همواره به اين فكر كنيد كه چگونه ميتوانيد قدمهاي مؤثري را در تقويت اعتمادبهنفس او برداريد. او به نگاه و توجه شما، نياز اساسي دارد و نميتواند اين نياز خود را در قالب گفتوگو بيان كند. با او راحت باشيد و نيازهايش را شناسايي كنيد و بهتدريج زمينهاي را فراهم آوريد كه او بتواند درددلهايش را با شما بازگو كند و بدين ترتيب بيشتر به سمت شما متمايل باشد تا گروه دوستانش. مقتضيات سن او را در نظر بگيريد و خارج از توان او، حكم نكنيد، حس مسئوليتپذيري را با كارهاي كوچكي در او زنده گردانيد و سعي كنيد از راه منطقي، او را با ما به ازاءهاي خارجي آشنا كنيد. اگر خواسته نامشروعي را مطرح كرد، ذهن او را در نظر بگيريد و با توجه به توان ذهني وي، او را قانع كنيد كه اين كار نميتواند هيچ خوشايندي براي او و شما در بر داشته باشد. به ياد داشته باشيد كه اجازه انجام هيچ كار نامشروع و نادرستي را حتي براي يك بار هم به فرزندتان ندهيد. كافي است او در آن سنين حساس، مزه شيرين كاذب آن عمل زشت را بچشد و آنرا تا آخر عمر از ياد نبرد. بر امورات فرزندان خود، وقوف داشته باشيد بهخصوص روي درسها و دوستانش، لذا خيلي مراقب باشيد كه اين در نظر گرفتن او، از سوي فرزندتان تعبير به فضولي يا بياختياري او نشود، همانگونهكه عنوان شد با او از در دوستي دوطرفه وارد شويد و مصالح جفتتان را در نظر بگيريد. فرزندانتان را بهشدت بهخودتان وابسته كنيد. البته اشتباه نكنيد، لوس بار آوردن فرزندان با وابستگي روحي تفاوت عمدهاي دارد. اگر فرزندتان را به اين منوال، از همان سنين كودكي تربيت كنيد، از او فردي خانواده دوست، متعهد، خويشتندار و سالم ميسازيد در غيراين صورت... . نقش مسئولان، بهشدت تعيينكننده است مسئولان ميتوانند از طرق مختلف در ماجراهاي اينچنيني تاثيرگذار ظاهر شوند. بزرگترين تاثيرگذاري آنها را بايد در ترويج فرهنگ صحيح آموزشي از سوي والدين عنوان كرد. رسانههاي جمعي نظير تلويزيون، راديو، روزنامهها و... بهترين مكانها براي نشان دادن اخبار، تحليلها، هشدارها و آموزشهاست. در بعد ديگر، مسئولان ميبايست زمينههاي تفريحي و آموزشي فرزند را در بطن جامعه تسري بخشيده و آنها را به خانوادهها معرفي كنند. در بسياري از موارد، فرزندان از تربيت اصولي والدينشان بيبهره ميمانند اما در اين بين جامعه ميتواند با توجه به جذابيتهايي كه در خود پديد ميآورد، تابوي گرايش منفي فرد به دوستان را از بين برده و او را به سمت خود بكشاند. اين مورد بايد با جديت فراواني از سوي مسئولان امر پيگيري و اجرا شود. مورد مهم ديگر به نوع نگرش خانوادهها به مقوله تحليل رواني خود و خانواده مربوط ميشود. خانوادهها بايد در نظر داشته باشند كه با فرزندان خود تفاوت نسلي دارند و نميتوانند بهطور تمام و كمال، خواستههاي او را دريافته يا در راه تحقق آن قدم بردارند. اين وظيفه مسئولان است كه با ايجاد پايگاههاي متعدد و متناسب با درآمدهاي خانواده، آنها را با مقوله روانشناسي آشنا كرده و ترغيبشان كنند تا در بازههاي زماني متفاوت، به اين مكانها مراجعه كرده و از كارشناسان آن مشاوره بجويند. يك كار مهم ديگر براي مسئولان اين است كه يك برنامهريزي مدون و فرهنگي را در جهت آموزش معتادان پيريزي كنند. البته اين عنايت آرمانشهر است اما ميتوان بهصورت نسبي نيز بدان دست يافت. شناسايي فرد معتاد و آموزش فرهنگي وي ميتواند يك راه ميانبر بسيار مؤثري باشد در جهت داشتن جامعهاي سالم و عاري از جنايت. و خدايي كه در اين نزديكي است در هر جامعهاي، به تناسب برخي موارد، ما شاهد انواع و اقسام درگيري و جرم و جنايت هستيم. ما نيازمند عزمي عمومي در راه رسيدن به آن آرمانشهري هستيم كه هيچگاه سراغي از پشيماني در آن وجود نداشته باشد. اگرچه سخت و سنگين است اما نيازمند صرف كردن فعل «توانستن» است. در هر كاري نبايد به سراغ گناه با هر درجه رفت كه به فرموده حضرت علي(ع) سبك شمردن گناهان كوچك، دروازه ورود به گناهان بزرگتر است. «وجدان» عنصر مشترك در بين همه انسانهاست. نبايد اجازه دهيم كه اين عنصر گرانبها، حتي براي يك لحظه نيز از سوي فرد فراموش شود. آن لحظهاي كه پدر با تمام مظلوميت از فرزندش تقاضاي كمك ميكند، چه چيزي جز فراموشي لحظهاي وجدان ميتواند او را به بريدن سر پدر تشويق كند؟! مجموعه تمام اصول كاركردي ميان خود فرد، خانواده و مسئولان، گرايشها را به آن سويي ميبرد كه ارزشمداري حاكم است و پرواضح اينكه در جايي كه ارزشها حكم ميكنند، ديگر نبايد به سراغ مفاهيم كثيفي چون جنايت، خيانت، سرقت و... رفت. همشهری آنلاین مجتبي اردشيري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]
صفحات پیشنهادی
قاچاق تخم طوطي
محبت افراطي يا عقلانيت؟ محمدرضا اعلامی: خون تازهای در رگ کانون کارگردانان دمیده شد · فوتبال ایران؛ سیاسی یا ورزشی؟! نشست «بازيگري به شيوه علمي ...
محبت افراطي يا عقلانيت؟ محمدرضا اعلامی: خون تازهای در رگ کانون کارگردانان دمیده شد · فوتبال ایران؛ سیاسی یا ورزشی؟! نشست «بازيگري به شيوه علمي ...
دادستان مسئول ضابطه مند کردن نظارت بر سایتهای اینترنتی
محبت افراطي يا عقلانيت؟ امسال، ده هزار مبلغ به سراسر كشور اعزام مي شوند · يك بهايي به جرم زناي با محارم اعدام شد · گزارشي خواندني درباره تعطيلات نوروزي ...
محبت افراطي يا عقلانيت؟ امسال، ده هزار مبلغ به سراسر كشور اعزام مي شوند · يك بهايي به جرم زناي با محارم اعدام شد · گزارشي خواندني درباره تعطيلات نوروزي ...
باز هم سرقت آثار تاریخی مهم از عراق
محبت افراطي يا عقلانيت؟ راه مقابله با پشه · گزارش تفریغ بودجه 87 نهایی شد/ انحراف 72 درصدی دولت از اجرای قانون بودجه ...
محبت افراطي يا عقلانيت؟ راه مقابله با پشه · گزارش تفریغ بودجه 87 نهایی شد/ انحراف 72 درصدی دولت از اجرای قانون بودجه ...
چالشهاي زناشويي در ميانسالي
... و يا هر ويژگي افراطي غيرطبيعي ديگر كه از كودك يا بالغ برخاسته نباشد، سعي غير واقعي در جلب رضايت طرف مقابل[به خاطر منافع و مصالح شخصي] و يا گدايي محبت در ...
... و يا هر ويژگي افراطي غيرطبيعي ديگر كه از كودك يا بالغ برخاسته نباشد، سعي غير واقعي در جلب رضايت طرف مقابل[به خاطر منافع و مصالح شخصي] و يا گدايي محبت در ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها