واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوستای خوبم.من با مشکل بزرگی روبرو هستم اونم عادتهای بد شوهرمه.البته شاید بشه اسم این عادتهارو رفتار گذاشت.نمیدونم حسابی گیج شدم.ما 9 ماه عقد بودیم تو این مدت هم عشقولانه بودیم هم دعوا داشتیم.الان هشت ماهه عروسی کردیم و امدیم سر خونه زندگیمون.شوهرم 6 میره سر کارو تقریبا 6عصر هم برمیگرده.منم فعلا خونه دارم و دانشجو.این از شرایط زندگیمون.حالا میرم سر اصل مطلب که رفتار شوهرمه.
1...شوهر من عادت داره جدا از من بخوابه ومیگه اینجوری راحتم.البته پدرشوهر بنده هم همینطوره و فکر میکنم اینا الگویی باشه که شوهرم از رفتار پدر شوهرم گرفته.اصلا و ابدا هم رو تخت نمیخوابه.دقیقا عین پدر شوهرم.
2...بااینکه حرف خیلی روش تاثیر میزاره(حرف دیگران)حرف من اصلا براش خوشایند نیست در واقع اصلا خوشش نمیاد من حرف بزنم.و حتی اگه حرف من درست هم باشه سعی میکنه یه جوری خلاف حرف من کار کنه.این رفتارش خیلی زجر اوره حتی چند روز پیش توجمع فامیل من راحت گفت واسه من وبابام تو زندگی نه زن اهمیت داره نه حرف زن.پدرشوهرم هم همینه یعنی تا مادرشوهرم حرف میزنه سریع میگه شما صحبت نکن.
3...تعصب وحشتناکی روی خانواده و فامیلش داره.
4...دقیقا شبیه مادرش خیلی بد دهن و بی تربیته.البته به من حرف بد نمیزنه ولی مثلا اگه یه چیز توتلویزیون مطابق میلش نباشه هر چی حرف اب نکشیده به دهنش میاد میزنه.اصلا هم براش مهم نیست تو چه جمعی قرار گرفته.
5...خیلی بد اخلاق وزود رنجه.
6...هیچ کاری تو خونه نمیکنه.میگه کار خونه وظیفه زنه.اما فقط کافیه باباشینا یه کاری داشته باشن نمیدونه با پا بره یا دست.
خلاصه این که خسته شدم یه کم.انقدر به خاطر این مسایل جنگ و دعوا کردیم که احساس میکنم همه حرمتها بین ما شکسته شده.دیگه انگار احترام بی معنی شده تو خونه ما.
سلام رایحه جون :یعنی شوهررتون این رفتارشو تو دوران غقدم داشت ؟
خوب نه.ما دوران عقد خونه همدیگه نمیموندیم که بخوابیم پیش هم.ولی بقیه رفتارارو اره تقریبا داشت.
رایحه جان اگر حرف دیگران روی شوهرت اثر می گذاره از چند آدم عاقل و بالغ کمک بخواه که راهنمایی کنند مثلاً با مادر شوهرت دوست باش بگو به عنوان مادر وبزرگتر کمی راهنمایی کن که شوهرم در کارهای خانه کمکم کنه و یا بد دهن نباشه و یا کسی که می دونی شوهرت روی حرفش حرف نمی زنه
عزیزم موفق باشی :)
ناراحت شدم ، شما چند سال اختلاف سنی دارید؟ اختلاف تحصیلی چی؟ البته شما در تصمیمی گیری یک خورده سهل انگاری کردی اما به نظر من شما تا قبل از اینکه روتون به هم باز شه با یک مشاور خوب مشکلت رو در میون بذار مطمئن هستم می تونی بهترش کنی و اینم مطمئن هستم با جنگ و دعوا بدترش می کنی امیدوارم موفق باشی
من خیلی ناراحت شدم باید با پدر شوهرت صحبت کنی اینطور که من فهمیذم ایشون از پدرشون حرف شنوی دارن
رایحه نوشته است:
سلام دوستای خوبم.من با مشکل بزرگی روبرو هستم اونم عادتهای بد شوهرمه.البته شاید بشه اسم این عادتهارو رفتار گذاشت.نمیدونم حسابی گیج شدم.ما 9 ماه عقد بودیم تو این مدت هم عشقولانه بودیم هم دعوا داشتیم.الان هشت ماهه عروسی کردیم و امدیم سر خونه زندگیمون.شوهرم 6 میره سر کارو تقریبا 6عصر هم برمیگرده.منم فعلا خونه دارم و دانشجو.این از شرایط زندگیمون.حالا میرم سر اصل مطلب که رفتار شوهرمه.
1...شوهر من عادت داره جدا از من بخوابه ومیگه اینجوری راحتم.البته پدرشوهر بنده هم همینطوره و فکر میکنم اینا الگویی باشه که شوهرم از رفتار پدر شوهرم گرفته.اصلا و ابدا هم رو تخت نمیخوابه.دقیقا عین پدر شوهرم.
2...بااینکه حرف خیلی روش تاثیر میزاره(حرف دیگران)حرف من اصلا براش خوشایند نیست در واقع اصلا خوشش نمیاد من حرف بزنم.و حتی اگه حرف من درست هم باشه سعی میکنه یه جوری خلاف حرف من کار کنه.این رفتارش خیلی زجر اوره حتی چند روز پیش توجمع فامیل من راحت گفت واسه من وبابام تو زندگی نه زن اهمیت داره نه حرف زن.پدرشوهرم هم همینه یعنی تا مادرشوهرم حرف میزنه سریع میگه شما صحبت نکن.
3...تعصب وحشتناکی روی خانواده و فامیلش داره.
4...دقیقا شبیه مادرش خیلی بد دهن و بی تربیته.البته به من حرف بد نمیزنه ولی مثلا اگه یه چیز توتلویزیون مطابق میلش نباشه هر چی حرف اب نکشیده به دهنش میاد میزنه.اصلا هم براش مهم نیست تو چه جمعی قرار گرفته.
5...خیلی بد اخلاق وزود رنجه.
6...هیچ کاری تو خونه نمیکنه.میگه کار خونه وظیفه زنه.اما فقط کافیه باباشینا یه کاری داشته باشن نمیدونه با پا بره یا دست.
خلاصه این که خسته شدم یه کم.انقدر به خاطر این مسایل جنگ و دعوا کردیم که احساس میکنم همه حرمتها بین ما شکسته شده.دیگه انگار احترام بی معنی شده تو خونه ما.
رايحه جان لطفا خوبيهاشم همينطوري1.2.3... عنوان كن تا بهتر بتونيم كمكت كنيم چون مطمئنم كه ايشون خوبيايي داشته وگرنه شما با اين كمالات با ايشون ازدواج نميكردي گلم مگر اينكه مجبور شده باشي كه اونم بعيد مي دونم. اما تا همينجا هم كه گفتي بهت بگم گلم اگه واقعا به زندگيت عشق ميورزي و حاضري هر كاري براي اون انجام بدي شانس اصلاح اين عادات كه گفتي وجود داره اما بايد خيلي رو خودت كار كني چون هم صبر ايوب وار ميخواد هم پشتكار زياد.موفق باشي
شما اگر ایشون رو اینطوری میشناختی به چه دلیل باهاش ازدواج کردی؟ یعنی با خودت چی فکر کرده بودی که بعد از ازدواج همهچیز قند و عسل میشه؟ تو این زندگی شما بجز خودت انسانهای دیگر رو مگر اینکه خودشون بخوان، نمیتونی عوض کنی عزیزم. حالا شاید شرایطی بوده که مجبور بودی یا حالا هر چیز، ولی یکم راههای مختلف رو امتحان کن.
۱. یکم عشوه بیع یکم ناز کن، از این کارا ولی چشمم آب نمیخوره کسی که جلو مردم بگه "من به حرف زن اهمیت نمیدم" با قر و عشوه و اشک تمساح بخواد چیزی عوض بشه.
۲. به خانواده خودش بگو که این اول زندگی هست و این کار رو میکنه لطفا نصیحتش کنین.
۳. اگر اثر نکرد به خانواده خودت بگو که بهش بگن بابا خرت از پول گذشت حالا میتازونی؟
۴. نمیدونم فقط دارم حرص میخورم برات الان کلی عصبانیم...بدم میاد که مردها این کار رو میکنن، البته خدارو شکر من شانس اوردم تو این مورد و ایشون پدرشم عاشق زنشه خدشم همینطور، ولی باید این اخلاقهای ایشون درست بشه، وگرنه شما قبل از ۳۰ سالگی پیر میشی خواهر جان، یه فکر درست حسابی با خودت بکن، یه مشاوری چیزی، نمیدونم ولی باید از الان که هنوز اولش هست درست بشه، هر چی بگذره بهتر نمیشه مطمئن باش چون بیشتر به عادتهای بعدش عادت میکنه و براش روش زندگی میشه. اونوقت به بچتون هم همینها رو یاد میده و یه نسل با فکر خراب رو ادامه میده و ظلم در حق زن ایرانی.
بهترین آرزوها رو دارم برات
[quote="tdodangeناراحت شدم ، شما چند سال اختلاف سنی دارید؟ اختلاف تحصیلی چی؟ البته شما در تصمیمی گیری یک خورده سهل انگاری کردی اما به نظر من شما تا قبل از اینکه روتون به هم باز شه با یک مشاور خوب مشکلت رو در میون بذار مطمئن هستم می تونی بهترش کنی و اینم مطمئن هستم با جنگ و دعوا بدترش می کنی امیدوارم موفق باشی
[/quote]
عزیزم اختلاف سنی ما 4 ساله. هر دومون هم لیسانسیم.
میدونید اشکال اصلی از خانوادشه.این رفتارا تو خانوادش کاملا عادیه.راحیل جون خوبی هایی هم داره:صادقه اهل دروغ نیست.چشم پاکه.نجیبه.کار مناسبی داره.ولی خوبچکار کنم که این رفتارا اذیتم میکنه.این رفتارا باعث سردی میشه ومن دوست ندارم انقدر راحت زندگیم عادی بشه.
به مادر شوهرم که اصلا نمیتونم بگم به پدر شوهرم هم یکی دوبار گفتم گفت عزیزم تو تدبیر نداری.از اونا قطع امید کردم.
ریحانه جان ایا همسر شما اذری است؟
fariba20 نوشته است:
ریحانه جان ایا همسر شما اذری است؟
نه عزیزم.در مورد اون مطلبی هم که گفتی اصلا نمیتونم فکرشم بکنم.من دوسش دارم.به نظرم زندگیم انقدر ارزش داره که به خاطرش حتی بجنگم.
به نظر من دوست عزیزمون نباید اصلا بگن که شوهرشون کجایی هست، چون اونوقت این عادت بد ما ایرانیا ادامه پیدا میکنه که همهٔ انسانها رو گروه بندی کنیم، اگه فلانی خسیسه پس اصفهانی، اگه غیرتی خشک پس آذری، اگه با کلاس و زیاد به زنش گیر نمید پس شمالی رشتیه، لطفا اینطوری در مورد ملت عزیزمون قضاوت نکنیم تا این حرفا به نسلهای بعدی هم اثر منفی نظره. حالا همسر دوست عزیزمون یه عادتهای بدی داره که مثل اینکه از پدرشون یاد گرفتن، حالا نمیدونم چیکار ولی باید به فکر چاره باشیم که این دوستمون بتونن شوهرشون رو یکم تغییر بدن تا زندگیشون پر از عشق و شور و حال بمونه و زده نشن از هم دیگه. پیشنهادهای موثر بدیم همگی :د لطفا.، پیشنهاد سازنده من برا امروز این هست که یک انسانی که هر دتاتون بهش احترام میذارید و جزو خانواده هیچ کدومتون هم نیست رو انتخاب کنین و بشینین باهاش درد و دل کنین، و تمام مشکلات رو از سیر تا پیاز بگین، و ازش بخواین که راهنمایی کنه هر دتاتون رو
من نمی دونم واقعا چی بگم .فقط الهی مشکلتون حل شه.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 654]