تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836084163
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی گفت و گو با هاشمی آینده نیوز - جناب آقای هاشمی رفسنجانی! با توجه به این كه به زودی خاطرات سال 1367 جنابعالی منتشر میشود، خاطراتی كه تاكنون منتشر شده است، تمام مسائل مربوط به جنگ و دهه اول انقلاب را به نوعی پوشش میدهد. این خاطرات در واقع اولین گفتههای نیمهرسمی حوادثی است كه اتفاق افتاده. خاطرات شما علاوه بر اینكه در گزارشها و اخبار همان روزها آمده است، بحثها و گفتگوهای زیادی را ایجاد كردهكه به نظر میرسد در تاریخ انقلاب یكی از مهمترین اسناد و روایات محسوب شود. بنابراین احساس كردیم حواشی و ابهاماتی درباره بعضی از موضوعاتی كه در خاطرات شما به آنها اشاره شده، وجود دارد. مطمئناً مسائلی وجود دارد كه یا ناگفته مانده و یا نیاز به توضیحات بیشتری دارد. در این چارچوب درخواست كردیم سلسله گفتگوهایی با حضرتعالی داشته باشیم كه موضوع اصلی آن خاطرات دهه اول و بهویژه مسائل مربوط به دفاع مقدس میباشد. ○ آنچه كه در نگاه اول نظر هر كسی را جلب میكند، این است كه این خاطرات چگونه تنظیم شده است؟ چه میزان سانسور داشته است؟ آیا مطالبی وجود دارد كه اساساً منتشر نشده باشد؟ روش انتشار خاطرات شما به چه شكل میباشد؟ با دفتر مقام معظم رهبری و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) چگونه هماهنگی میشود؟ اصلیترین دغدغه ما این است كه این روزها متأسفانه به خاطر مواضع سیاسی افراد و اختلافات دیدگاهی كه وجود دارد، بسیاری از افراد دارند تاریخ دیروز را به شكل دلبخواه مینویسند. البته برعكس این عقیده نیز وجود دارد كه بعضیها دارند زندگی سیاسی خویش را رفو میكنند. یعنی ممكن است بسیاری از مسائلی كه این روزها مطرح میشود، در تاریخ اتفاق نیفتاده باشد، ولی افرادی دارند اینگونه وانمود میكنند. به هر حال نوشتن خاطرات از سوی شما یك جنبه مثبت بسیار خوبی دارد كه پیشتازید. یعنی جلوتر از دیگران روایتهای دسته اول انقلاب را به مردم ارائه میدهید. در عین حال از نظر بعضیها كمی نكات منفی دارد كه میگویند دست خودتان را بستید. به طوری كه بعدها نمیتوانید تغییر بدهید و یا آنگونه كه دلتان میخواهد، بعدها بنویسید. البته بر عكس این تحلیل نیز وجود دارد كه بعضیها میگویند اینگونه تاریخنویسی شما ابهاماتی دارد. یعنی به گونهای نوشتید كه بعدها بتوانید دلبخواه، تفسیر و یا تحلیل كنید. البته شاید استدلال شما چیز دیگری باشد. اجازه میخواهم بحث را از اینجا شروع كنم كه شما این یادداشتها، بهخصوص آن روزنویسیها را چگونه شروع كردهاید؟ چگونه مینوشتید؟ چقدر برایش وقت میگذاشتید؟ در مقدمه و پانویس خاطرات سال 1366 خود اشاره فرمودید كه دو دفتر فراهم كرده بودید. برخی بر این باورند كه به خاطر بیاعتمادی به اعضای خانواده مجبور شدید دو دفتر برای نوشتن خاطرات فراهم كنید. این خاطرات چگونه نوشته شد؟چه قدر دقت داشتید تا مطالبی كه مینویسید بعدها دقیقاً مورد استفاده قرارگیرد؟ بسماللهالرحمنالرحیم، قبل از انقلاب كه به خاطر مسائل امنیتی نه تنها خاطرات بلكه مذاكراتی را كه با مبارزین در خصوص مسائل مبارزه داشتیم، نمینوشتیم. بعد از انقلاب نیز تا مدتها همان وضع را داشتیم. مثلاً زمانی كه شورای انقلاب كارش را شروع كرده بود، دیگر رژیم سابق نبود، اما اوضاع بهگونهای بود كه دوستان عضو شورا ترجیح داده بودند كه مذاكرات را ضبط نكنیم. شاید اشتباه بود و باید ضبط میكردیم تا حفظ میشد. ولی عجیب است كه تمام كارهای دوره شورای انقلاب ضبط نشده است. از مذاكرات شورای انقلاب فقط یادداشتهای خیلی مبهم دكتر شیبانی موجود است كه بعدها در مجلس تدوین و تایپ شد كه الان متن تایپ شده آن موجود است. ولی خیلی ناقص است، مثلاً یك یا دوصفحه درباره یك جلسه مذاكره اعضای شورای انقلاب مینوشت كه دو تا سه ساعت بحثهای بسیار فشرده درباره موضوعات بسیار مهم بود. شاید در سالهای اول انقلاب همه اینگونه فكر نمیكردند، ولی ما به خاطر نگرانیهای به جا مانده از دوران مبارزه به این نتیجه رسیده بودیم كه ضبط نكنیم. البته تصمیمات و مصوبات شورا به دقت تهیه، ابلاغ و منتشر میشد. من از سال 1360 به این فكر افتادم كه كارنامه خودم و مطالب مهم را بنویسم. انقلاب هم تثبیت شده بود و بعضی از ملاحظاتی كه داشتیم، دیگر نبود. كارهای ما هم واقعاً زیاد بود. صبح از لحظهای كه از خواب بیدار میشدیم، تا شب كه میخوابیدم، یكسره كار میكردیم. كارهای متنوعی در دست ما بود. فرصت این كه یادداشتهای مفصلی داشته باشیم، نبود. آن موقع به این فكر افتادم كه الان به صورت مختصر بنویسم تا جای پای هر موضوعی كه روشن باشد. بر اساس مشاهدات عینی خودم و اطلاعات واقعی كه بود، یك مسیر تاریخی را مشخص میكردم و مینوشتم. برای اینكه نظمی هم داشته باشد، ترجیح دادم كه در یك تقویم بنویسم.یك صفحه تقویم چقدر ظرفیت دارد؟ معمولاً آخر شب مینوشتم. گاهی دو روز نمینوشتم و مطالب آن دو روز را یك شب در دو صفحه از همان تقویم مینوشتم. در اكثر روزها معمولاً آخر شب كه همه كارها تمام میشد، خاطرات آن روز را در یك صفحه تقویم مینوشتم. بعضی روزها صفحه پر میشد و مطالب اضافه را در صفحات دیگر تقویم و یا صفحات یادداشت مینوشتم. خاصیتی كه داشت این بود كه در هر صورت مینوشتم. اگر میخواستم مفصل بنویسم، هر موضوع آن یك تا دو صفحه را میگرفت. اگر واقعاً به صورت تفصیلی مطالب را مینوشتم، میبایست هر موضوع را در چند صفحه بنویسم. ولی من سعی میكردم خاطرات یك روز را در یك صفحه بنویسم كه هنوز هم همانگونه ادامه میدهم. مثلاً درباره مصاحبه امروز شما، امشب در یك یا دو سطر مینویسم كه آقایان آمدند سؤالاتی را راجع به خاطرات مطرح كردند و من هم جوابهایی دادم. شرح كامل این مصاحبه را به زمانی موكول میكنم كه این خاطرات به همراه اسناد آن منتشر میشود. چون شرح كامل این مصاحبه با همه سؤالها و جوابها ضبط میشود و در اسناد میماند. بعد از شما نیز اگر ملاقاتی داشته باشم، همین مقدار مینویسم. گاهی روزی چند ملاقات دارم كه دربارة هر كدام كمی مینویسم. گاهی سخنرانی میكنم، مثل سخنرانی مفصلی كه دیروزدر دیدار با پژوهشگران دانشگاه آزاد اسلامی داشتم. چند كلمه سخنرانی را در خاطرات مینویسم و بقیه آن در متن كامل سخنرانی هست. هر كس بخواهد، میتواند به فایل صوتی یا نوشتاری آن مراجعه كند. معمولاً وقتی قرار شد خاطرات امسال چاپ شود، سخنرانیها نیز چاپ میشود. ناكنون هر سال همراه با خاطرات چند كتاب دیگر با عناوین سخنرانیها، پیامها، مصاحبهها، نامهها، احكام و... چاپ شده و خاطرات سالهای 57، 58 و 59 هم با استفاده از همان اسناد تهیه شده كه تدوین و منتشر كردهایم. روزانه و نسبتاً تحلیلی است. جلسات گروهی یا فردی هم كه ضبط میشود. در خاطرات به فهرست مطالب آن اشاره میشود و در زمان نشر خاطرات به پیوست یا مستقل منتشر میگردد. مختصرنویسی را انتخاب كردم تا بتوانم كار را در هر شرایطی ادامه بدهم. به جبهه نیز كه میرفتم، همان شب آن مقداری را كه میتوانستم، یادداشت میكردم. گاهی مطلب یا موضوعی از قلم افتاده و گاهی اتفاق میافتاد كه دو سه روز نمینوشتم، ولی عناوین را در كاغذهای همراهم یادداشت میكردم تا فراموش نشود و روزهای بعد آنها را در تقویم خویش بیاورم. سبك من در نوشتن خاطر اینگونه بود. در سفرهای خارجی و داخلی هم همین وضع وجود داشت و دارد. ○ آیا قبل از آن از این، خاطراتی را هم دیده و یا خوانده بودید؟ بله ○ مثلاً خاطرات چه كسانی؟ كمی خاطرات ناصرالدین شاه و شخصیتها سیاسی دوران مشروطه و معاصر را خوانده بودم. با نوع خاطرهنویسی آشنا بودم. به هر حال كار را شروع كردم و ادامه دادم. ○ آن دو دفتر را كه گفتید، برای چه انتخاب كرده بودید؟ آیا هر سال این كار میكردید؟ هر سال نبود. بهطوركلی دیدم مسائلی است كه كاملاً سرّی تلقی میشود. من كه دفتر خاطراتم را در جاهای كاملاً سرّی نمیگذاشتم. در منزلم بود و یا وقتی به مسافرت میرفتم، همراهم میبردم. بعضی از مطالب كاملاً سرّی بود. آنها را در دفتر جداگانه مینوشتم. فكر میكنم یكی از مسائل مهم ما كه در آن تاریخ، شروع شده بود، كسالت امام بود. روزانه هم مسائلی پیش میآمد، اما كسالت امام خیلی برای ما مهم بود. چون از آن ناحیه احساس خطر میشد. بعضی از مسائلی هم كه مربوط به جنگ بود كه خیلی سرّی بود. آبروی اشخاص را مراعات میكردم كه هنوز هم مراعات میكنم. گاهی افرادی میآمدند و درباره اشخاص و افراد دیگر گزارشهایی میدادند و شكایاتی میكردند. ثابت نشده بود. فقط كسی به من گفته بود. یادداشت میكردم و نمیخواستم قبل از اینكه آن فرد را ببینم و یا دادگاهی درباره آن حكم دهد، جایی نوشته و در جامعه گفته شود. مطمئناً اسباب اشكالات واقعی میشد. دو سال این كار به صورت دو دفتر بود. الان دو دفتر مكرر دارم. دفتر به كلی سرّی خیلی كوچك است. یك تقویم بغلی است كه مطالب مهم را در آن یادداشت میكردم. بقیه سالها در اوراق جداگانه بود. الان كه مینویسم، به آنها مراجعه میكنم كه اگر مطلب قابل انتشاری در آن باشد، به تقویم اصلی اضافه میكنم. آن كار از لحاظ امنیتی، حیثیتی و بعضی چیزها كار درستی بود. اگر چنان كاری نمیكردم، ممكن بود اشكالاتی پیش میآورد. ○ این كه مجبور بودید یا به آن صفحه سررسید مقید بودید و فقط میخواستید ردّپایی از حوادث را كه خودتان با آن درگیر بودید، در جایی ثبت كنید تا اگر روزی لازم شد، به آن مراجعه شود، منطقاً پذیرفتنی است. اما ابهامی را ایجاد كرد. یعنی به هر حال مبهم نویسی است. شما ملاحظاتی داشتید. ملاحظاتی كه آن را لحاظ كردید و نه ملاحظات مقطع انتشار. سؤال من این است كه آیا ملاحظات مقطع انتشار آن موقع هم در ذهن شما بود؟ بله، بود. ○ واقعاً بود؟ بله ○ یعنی این درست است كه بعضی از موضوعات آن در موقع عمداً مبهم نوشته شده كه بعدها بهدلخواه تفسیر شود؟ البته دوسه نوع است كه حتماً عمدی بود. بعضی از مسائل مربوط به جنگ بود. آنموقع حتماً گفتنی نبود و شاید هنوز هم گفتنی نباشد. بعضی از مسائل كه خیلی روشن است. مثلاً خاطرات من از مجلس خیلی مختصر است. مشروح مذاكرات مجلس ثبت است و تمام آن منتشر میشود و در تاریخ میماند. شما كه میخواهید تاریخ بنویسید، وقتی خاطرات مرا میبینید، به اسناد اصلی همان نوشتههای كوتاه من مراجعه میكنید. یا ملاقاتهایی كه با افراد داشتم، مخصوصاً ملاقاتهای حساس خارجی و یا ملاقاتهای سیاسی داخلی كه همه آنها ضبط میشد و نوارها موجود است. یا مسائلی كه در نمازجمعه مطرح میكردم. چه لزومی دارد كه كاملاً بنویسم؟ رادیو و تلویزیون پخش میكردند و روزنامهها مینوشتند. كاملاً علنی بود. میبایست چند كلمه مینوشتم كه نوشتهام. ○ درباره جلسات سران چطور؟ در جلسه سران حرفهای زیادی مطرح میشد. میبینید كه كوتاه عبور میكنم. ○ ضبط میشد؟ ممكن است ضبط نشده باشد. معمولاً ظبط نمیكردیم. هر كسی بحثهای مربوط به خودش را قاعدتاً مینوشت. از كارهای رهبری كه آگاهی داشتم، كموبیش مینوشتند. ○ یعنی رهبری هم خاطرات روزانه مینویسند؟ چیزهایی مینویسند. همان موقع میدانستم كه مینویسند. همین الان كه گاهی با هم مذاكره میكنیم، ایشان به دفترشان مراجعه میكنند و میگویند این مسئله اینگونه بود و یا من میگویم اینگونه بود. ایشان آن مقدار كه مینوشتند، مفصلتر از من مینوشتند. همه را نمینوشتند، اما چیزهایی كه برایشان مهم بود، مینوشتند. لابد آقای موسوی، حاج احمدآقا و آیتالله موسوی اردبیلی هم مینوشتند. دقیقاً نمیدانم. ○ اگر اجازه بدهید از یكی از موضوعات نسبتاً جدّی كه الان طرح ابهام در باره آن جدّی شده، شروع كنم. یكی از اشكالاتی كه به مواضع حضرت عالی، از جمله درباره خاطرات میگیرند و آن را در جامعه مطرح میكنند، مسئلة انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری است. جنابعالی در مقدمه یكی از جلدهای خاطرات اشاره فرمودید كه حضرت امام این انتخاب را نهی كرده بودند، ولی مجدداً پیغام دادند كه حرف مرا نشنیده بگیرید و هر طور كه صلاح میدانید، عمل كنید. گزارشهایی كه بعدها به تدریج جمعآوریشده، مثل خاطرات آقای محمدی گیلانی، حكایت از این دارد كه امام خیلی جدّی میخواستند این اتفاق، یعنی انتخاب آقای منتظری به عنوان قائممقام رهبری رخ ندهد. آنچه كه در مجلس خبرگان گذشت و شما توضیحاتی درباره آن دادید، بر اساس فیلم آن جلسات، - به نقل از كسانی كه فیلم را دیدند - آن نهی امام را تقریبا رفع رجوع كردید و توضیح روشنی نداید. واقعاً این ماجرا چه بود؟ دغدغه های شما و بزرگانی مثل مقام معظم رهبری برای آینده انقلاب قابل فهم بود. نگاهی كه حضرت امام به ماجرا داشت، علت نهی و ماجرای پیام بعدی چه بود؟ آیا شما در پیام بعدی خبر واحد تلقی میشوید یا دیگرانی هم از آن مطلع هستند ؟ ما از همان روزهای اولی كه امام آمدند، نگران حال ایشان بودیم. امام هنگام ورود به كشور 81 ساله بودند. قبلاً تب مالت داشتند و كموبیش مریض بودند. در قم و نجف كه بودند، سابقه مریضی داشتند. بعد از برگشت به كشور خیلی طول نكشید كه كسالت قلبیشان پیش آمد و عمل كردند. نگرانی ما جدّی بود كه خدای نكرده اگر در این شرایطی كه هنوز انقلاب تثبیت نشده، حادثهای برای امام پیش بیاید، انقلاب چه سرنوشتی پیدا میكند؟ حتماً میبایست جانشینی برایشان انتخاب میشد. پس از آنكه اصل ولایت با اختیارات وسیع تصویب شد، جانشین گذاشتن برای آن مقام كه مشروعیت نظام به آن وابسته شده بود، خیلی مهم به نظر میرسید. این بحث بین ما بود و با خود امام هم مطرح میكردیم كه باید فكر كنیم تا هیچ وقت در رهبری خلایی پیش نیاید. خود امام هم توجه داشتند. به همین دلیل احتیاطات خود را به آقای منتظری ارجاع میدادند. آن موقع هنوز بحث آقای منتظری برای قائممقامی نبود. در قانون اساسی شرط مرجعیت بود و راه مرجعیت هم همین بود كه ایشان احتیاطاتشان را به آقای منتظری ارجاع میدادند كه مرجع شده بود. مردم هم در جاهایی مراجعه میكردند و فتاوای ایشان را میگرفتند. كمكم ما به فكر افتادیم كه ایشان باید بیشتر آماده شوند. تصمیم گرفته شد كه بحث مرجعیت ایشان مطرح شود. كمكم به مقطعی كه شما سؤال كردید، رسیدیم. برای همه ما، یعنی سران و امام روشن بود كه بناست اگر حادثهای پیش بیاید، آقای منتظری را جایگزین كنیم. اما رسمی نبود. به زمانی رسیدیم كه میخواستیم در خبرگان مطرح كنیم. خوشبختانه سند خوبی در اجلاس بعد از رحلت امام كه میخواستیم آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر انتخاب كنیم، ثبت شد. همین بحث كه مطرح شد؛ آقای محمدی گیلانی در جلسه بود، آمد و به خبرگان گزارش داد و اصل ماجرا را گفت. مفصلش را به خاطر ندارم ؛ولی خلاصهاش را میگویم. ظاهراً ماجرا از این قرار بود؛ چند روز قبل از آن كه قرار بود در خبرگان مطرح شود، آقای محمدی پیش من آمد و گفت: امام خواستند شما را ببینند. در جلسه خبرگان گفت: به امام گفتم كه الان مصلحت نیست آقای منتظری مطرح شود و ادلّهام را به امام گفتم. امام گفتند:بروید بگویید. نظر مرا هم بگویید كه قبول دارم. به امام گفتم: من جرأت نمیكنم بگویم، چون دوستان آقای منتظری بعدها مرا راحت نمیگذارند. ولی كسی غیر از آقای هاشمی نمیتواند جلوی این كار را بگیرد. چون آقای مشكینی در اداره جلسه دخالت نمیكنند و آقای هاشمی اداره میكنند. اگر شما به ایشان بگویید، فكر میكنم كافی باشد. فكر میكنم چند روز قبل از اجلاس خبرگان بود كه آقای محمدی گیلانی به دفترم در مجلس شورای اسلامی آمد و گفت كه امام به من پیغام دادند كه حتماً شما ایشان را ببینید. دعوتنامه علمای بلاد را برای اجلاس خبرگان با صراحت دستور جلسات فرستاده بودیم، بعد كه خدمت امام رسیدم و گفتم: موضوع پیغام آقای محمدی گیلانی و پس از آن تلفن آقای صانعی چیست؟ ایشان فرمودند: آقای محمدی گیلانی چیزهایی گفت، ولی دیدم صلاح نیست كه مطرح شود. چون در دستور كار شما هم آمده و خبرگان هم میدانند. فكر كردم كه نظر من آثار بدی برای آقای منتظری و نظام خواهد داشت و دست همه را میبندد. به آقای صانعی گفتم كه به شما اطلاع دهد. ○ این جلسه حضرتعالی با امام بعد از تصمیم خبرگان بود؟ نه، قبل از جلسه خبرگان و بعد از آنكه آقای محمدی گیلانی پیغام آورده بود. ○ این سؤال را از این بابت مطرح میكنم:آیا این كه در ملاقات شما با حضرت امام، نظر امام را تغییر داده باشید، اتفاق نیفتاد؟ نه؛ اصلاً اینگونه نبود. اگر امام به من میگفتند، آن كار را نمیكردم. آقای محمدی خیلی احتیاط میكرد كه دوستان آقای منتظری ایشان را اذیت نكنند. ○ این توضیح حضرتعالی ذهن بنده را به اینجا میبرد كه وقتی مجلس خبرگان تصمیم گرفت، جنابعالی و برخی بزرگان مجلس در جریان نظر امام نبودید. خود آقای محمدی گیلانی در اجلاس خبرگان توضیح دادند. بعد از پیغام ایشان كه امام گفتند آقای هاشمی را ببینم. بعد از آنكه من خدمت امام رفتم، پرسیدم برای چه میخواستید خدمت برسم؟ گفتند: آقای محمدی مسائلی را مطرح كرده بود كه دیدم خوب است شما بیایید تا به شما بگویم و بعد با خودم گفتم آنچه مطرح شد، تمام شود تا ببینیم چه میشود. واقعاً صحبتهای آقای محمدی گیلانی در اجلاس خبرگان سال 68 خیلی مهم است. ○ بله، از اسناد بسیار مهم است. البته بعضی از مراكز این فیلمها را در اختیار بعضی از افراد قرار دادند و آنها دیدند در جهتگیری مؤسسات و مراكز تاریخی آنها به شكل دلبخواه اثر گذاشته است. از این بابت عرض میكنم كه اگر مجموعه مخالفت نكند و ضرورتی داشته باشد، گزارش آن اجلاس منتشر شود، خیلی به صلاح انقلاب است. اجلاس خبرگان پس از رحلت امام را كه منجر به انتخاب آیتالله خامنهای شد، من اداره میكردم، آن بحث؛ آن هم توسط پسرعموی من، حاج شیخ محمد هاشمیان، مطرح شد و آقای محمدی گیلانی كه در جلسه حضور داشتند، صحبت كردند. صحبتهایشان ضبط شده و متن نوشتاری آن هم موجود است. ایشان (آیت الله محمدی گیلانی) گفت: «و اما اینكه آقای حاج شیخ محمد هاشمیان راجع به آن اشاره كردند، مسئله این بوده كه آقایان میخواستند نام آقای منتظری را ببرند برای مرجعیت و قائم مقامی، یعنی، خبرگان و ما مضطرب بودیم كه ایشان، میوهای است هنوز پخته نشده، این را بچیینند، پلاسیده میشود. الان، شما میدانید این مسئله، خیلی مشكل بوده برای حضرت امام صحبت كردن، یا یك جایی ممكن است یك رِندی، این را بشنود و خبر بدهد كه فلانی با مرجعیت آقای منتظری، مخالف و آن اصحاب كه آن مرد بزرگوار را ملكوك كردند، همان اصحاب، به جان من بیفتند. صبح روز شنبه هم بود، صبح زنگ زدم برای آقای توسلی كه من میخواهم خدمت امام برسم، شما دارید میروید؟ گفتند: بیا. ما رفتیم و آقای رسولی و آقای توسلی داشتند میرفتند، من روی كاغذی همین مقدار كه دست من است، نوشتم «كه یك مطلب ضروری است، تكلیف ایجاب میكند كه من باید خدمتتان برسم، خودتان میدانید. اجازه میفرمایید، بسیار خوب و اگر نه، من افراغ وظیفه كردهام.» آقای توسلی، اندرون رفت و برگشت، نگاه كرد و گفت: مگر نمیدانید كه ملاقات ندارند؟ ملاقات هم نداشتند، گفتم «ایشان میداند كه نوشته، مطلب ضروری است.» گفتند: «بگو بیاید.» ما هم رفتیم. آقای حاج شیخ حسن صانعی هم طبق دأب و سنتش میآمد در آن حیاط كوچولو میماند، اگر وقت زیاد میشد، اشاره میكرد، یعنی بلند شو. ولی آن روز، امام، شاید حدود 35 دقیقه صحبت كردند. من به ایشان عرض كردم «آقا! آقایان خبرگان مصمم اند كه نام آیتالله منتظری را برای مسئله رهبری ببرند.» من، آن عبارت امیرالمؤمنین(ع) با تعبیر مجتنی الثمره را نگاه كرده بودم، حاضرالذهن بودم، برایشان خواندم، كه حالا فراموش كردم كه خلاصه «مجتنی الثمره لغیر وقت ایناعها» [نهج البلاغه، خطبه 5] و این، پلاسیده میشود، حیف است و البته ما غیر آقای منتظری كه وارد انقلاب باشد، خوب نداریم مثل ایشان. ایشان شروع كردند به درد دل و گله از آقای منتظری كه «همینطوری كه شما میگویید، [نظر] من هم، همین است. مسئله مرجعیت و اینها، یك دسته از جا بلند بشوند. "ما، آقا را مرجع كردیم" این كه نمیشود آن مرجعیت، مردم به طبع خودشان، رفته رفته یكی، خود به خود تعیّن پیدا میكرد و من هم میل ندارم، راضی نیستم، راضی نیستم كه آقای منتظری، ایشان بیاید، به نام ایشان این كار را انجام بدهند و من هم راضی نیستم.» و بعداً صحبت طولانی كردند از بعضی نقاط ضعف بیتشان. با احترامی كه به ایشان میكرد، حتی این را هم اضافه كرد، فرمودند: «شما میدانید احمد، - این را من، اولین بار از ایشان شنیدم- شما میدانید احمد، عزیزترین فرد خاندان من است. فلان یكی از كاركنان بیت آقا را نام برد- او، در قید حیات است- فلان كارهایی كه او كرده، اگر احمد میكرد، گردن احمد را میزدم. شما آنجا بیشتر تردّد كنید آقای فاضل، آقای جوادی آملی، آقایان را وادار كنید كه آنجا بیشتر تردّد كنند.» و ایشان، چیز، آن چیزی را كه حاج احمد آقا، در «رنجنامه» مرقوم فرمودهاند و اسناد به ما داده بودند، مطلب همین بوده كه خود ما، پیشنهاد [داده بودیم]. بعداً هم ایشان فرمودند كه «خوب، من چكار كنم؟» گفتم «رئیس مجلس خبرگان، آقای مشكینی است، ولی واقعاً رئیس، آقای هاشمی است، ایشان میتواند كنسلاش كند، تأخیر بیندازد.» آقای خمینی، همه شما آشنا بودید. ایشان، انسان مؤدبی بود، میل نداشت ولو آنجا كه واجب میشد، تكلیف بكند، فرمودند «احمد كه نیست، شما میروید دنبال آقای هاشمی به ایشان بگویید؟» گفتم: «البته میروم دنبال آقای هاشمی». گفتم «آقا! این مطلبی كه گفته شد، خدمت شما باشد.» گفت «میدانم.» گفتم «حتی به آقای هاشمی هم نگویید. ممكن است از آقای هاشمی درز كند، بیرون برود، اسباب زحمت برای ما بشود.» گفت: «نه، شما بروید به آقای هاشمی بگویید.» من، آمدم. حدود ساعت یازده بود. آقای هاشمی از مجلس تشریف برده بودند و آقای كروبی، آقای یزدی نائب رئیسشان بود. من رفتم دفتر، خدمت ایشان گفتم «من، صبح خدمت آقا رسیده بودم، كاری داشتم، ایشان، من را فرستادند خدمت شما كه كار لازمی دارند، زودتر بروید.» بعداً نمیدانم آقای هاشمی [چه كرد؟] آن تتمه را، باید از ایشان بشنوید كه چطور شد. ○ یك نكته مهمی است كه جایگاه آقای منتظری در مجموعه نیروهای منتسب به امام خیلی فراتر از دیگران بود. به خاطرم هست كه در نامه مشهور شهید بهشتی به حضرت امام به بحث "درود بر منتظری؛ امید امت و امام" اشاره و آن موقع مطرح شد كه یكی از مرزهای ما با بنیصدریها و بقیه این نوع جهتگیری در مورد آیتالله منتظری است. این سؤال را مطرح میكنم تا قرابت مواضع حضرتعالی با رهبری را در این موضوع، قضیه آقای منتظری و انتخاب ایشان و نسبت شما دو بزرگوار با آقای منتظری كمی باز شود. چقدر مواضع حضرتعالی با مواضع رهبری در موضوع انتخاب قائم مقام رهبری همسان و مشابه بود و چقدر اختلاف داشتید؟ كاملاً مشابه بود. در جلسه سران هم مطرح كردیم. همه ما قبول داشتیم و مخالفت مهمی نداشت. چون كس دیگری نبود كه هم انقلابی باشد و هم شرط مرجعیت را داشته باشد. مثلاً آیتالله گلپایگانی، آیتالله اراكی و آیتالله نجفی مراجع خوبی بودند، ولی فكرنمیكردیم بتوانند انقلاب را اداره كنند. به همین خاطر آیتالله گلپایگانی در اجلاس خبرگان سال 68، با اینكه امام هم نبودند، وقتی در مقابل آیتالله خامنهای قرار گرفتند؛ 13 یا 14 رأی آورد كه رأی اعضای جامعه مدرسین بود. همه ما آیتالله گلپایگانی را به عنوان مرجع تقلید، مدرس سطح بالا، آدم متدین و خیلی خوب قبول داشتیم و بیشتر ما در جلسات درس ایشان شركت میكردیم، ولی ذات و شخصیتش، شخصیت رهبری سیاسی نبود. در سیاست نبود. آیتالله نجفی و همچنین آیتالله اراكی چنین وصفی داشتند. آن موقع شرایط منحصر در آیتالله منتظری بود و همه میدانستیم كه منحصر است. ○ در خاطرات سال 64 احساس شد آیتالله خامنهای اصرار بیشتری روی این موضوع داشتند. حتی وقتی اعضای خبرگان آن نامه را دربارة قائممقامی نوشته بودند، از فحوای كلام خاطرات حضرتعالی اینگونه استنباط میشود كه بیشتر از همه آیتالله خامنهای بحث قائم مقامی آیتالله منتظری را مطرح میكردند. در خاطرات شما آمده است: «در جلسه مجلس خبرگان متن عبارت برای رهبری آیتالله منتظری مطرح بود. بالاخره پس از بحث زیاد، پیشنهاد آیتالله آقای خامنهای با اصلاحات جزئی به تصویب رسید. ایشان «به عنوان منتخب مردم برای جانشینی امام و مورد تأیید مجلس خبرگان» معرفی شدند. قرار شد متن مصوبه به امضای همه اعضای مجلس برسد. آنچه كه شما براساس خاطرات من درباره نقش آیتالله خامنهای میگویید، مربوط به جلسه روز بعد از انتخاب آیتالله منتظری است. فكر میكنم خبرگان روز 18 آبان، ایشان را به عنوان قائم مقام انتخاب كرد و در جلسه فردای آن روز بیشتر بحث ها بر سر عنوان بود كه مثلاً جانشین بگوییم یا قائم مقام یا رهبر پس از امام. در آن جلسه آیتالله خامنهای پیشنهاد متن فوق را دادند كه همان رأی آورد. اما قبل از اجلاس خبرگان، من با آیتالله خامنهای و حاج احمد آقا صحبت كرده بودم و واقعاً هیچ كدام ما نشانهای از مخالفت امام ندیده بودیم. گفتم كه امام در توضیح پیغامی كه به آقای محمدی گیلانی داده بودند، به من گفتند: میترسم در كارهای ایشان كارشكنی كنند. حاج احمدآقا كه از همه ما به امام نزدیك تر بودند، در آن مقطع هیچ حرفی به من نگفتند. شب قبل از اجلاس خبرگان هم با ایشان در این باره صحبت كرده بودم. مطمئناً اگر امام(ره) به حاج احمد آقا میگفتند، ایشان مطرح میكرد. چون اولاً در بیان نظرات امام(ره) با هیچ كس رودربایستی نداشتند و ثانیاً ما آنقدر به هم نزدیك بودیم كه مسئلهای به این مهمی را بگویند. در خصوص دیگر بزرگان هم واقعاً در آن شرایط جای شبههای نبود كه حرفهای سیاسی مطرح شود. هرچه در خاطرات خود نوشتم، خلاصه اتفاقات و واقعیتهای آن روزهاست. الحمدلله آقای محمدی گیلانی مشروح گفتگوی خودش با امام و پس از آن با من را گفت. البته روز رأی گیری، اول نامهای از آیتالله منتظری به اجلاس خبرگان رسیده و خوانده شده بود كه با انتخاب خودشان مخالفت كرده بودند. شاید امام در جریان این نامه آیتالله منتظری بودند. به هر حال آن روز ایشان با رأی بسیار بالا انتخاب شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 697]
صفحات پیشنهادی
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی گفت و گو با هاشمی آینده نیوز - جناب آقای هاشمی رفسنجانی! با توجه به این كه به زودی خاطرات سال 1367 جنابعالی منتشر میشود، ...
ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی گفت و گو با هاشمی آینده نیوز - جناب آقای هاشمی رفسنجانی! با توجه به این كه به زودی خاطرات سال 1367 جنابعالی منتشر میشود، ...
ناگفته های جدید هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس
ناگفته های جدید هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس. ناگفته های جدید هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دستگیری سران حزب توده ...
ناگفته های جدید هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس. ناگفته های جدید هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دستگیری سران حزب توده ...
ناگفتههای قطعنامه 598 از زبان هاشمی رفسنجانی برای اولین بار
ناگفتههای قطعنامه 598 از زبان هاشمی رفسنجانی برای اولین بار. کتاب - برای اولین بار در کتاب خاطرات سال 1367 اسناد، نامههای منتشر نشده، عکسها و نقشههای دست اول از ...
ناگفتههای قطعنامه 598 از زبان هاشمی رفسنجانی برای اولین بار. کتاب - برای اولین بار در کتاب خاطرات سال 1367 اسناد، نامههای منتشر نشده، عکسها و نقشههای دست اول از ...
ناگفته های هاشمی رفسنجانی درباره قطعنامه 598/نقشه ای که ...
ناگفته های هاشمی رفسنجانی درباره قطعنامه 598/نقشه ای که یاسرعرفات در اتاق جنگ عراق دیده بود. سیاست > چهره ها - رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: قطعنامههای ...
ناگفته های هاشمی رفسنجانی درباره قطعنامه 598/نقشه ای که یاسرعرفات در اتاق جنگ عراق دیده بود. سیاست > چهره ها - رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: قطعنامههای ...
ناگفته های خانوادگی هاشمی/از ترور هاشمی رفسنجانی، آموزش حفظ ...
سیاست > چهره ها - پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی فیلم ناگفتههای ... مهدی تازه ازدواج کرده و هنوز همسرش را به خانه نبرده، یکی دو ماه است که ازدواج کرده.ایشان هم ...
سیاست > چهره ها - پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی فیلم ناگفتههای ... مهدی تازه ازدواج کرده و هنوز همسرش را به خانه نبرده، یکی دو ماه است که ازدواج کرده.ایشان هم ...
ناگفته های آیت الله هاشمی از مرجعیت
پيام شما: ناگفته های آیت الله هاشمی از مرجعیت ... آيت الله هاشمي رفسنجاني در همايش اجتهاد در دوره معاصر كه از سوي دانشگاه مذاهب اسلامي در تالار علامه اميني دانشگاه تهران ...
پيام شما: ناگفته های آیت الله هاشمی از مرجعیت ... آيت الله هاشمي رفسنجاني در همايش اجتهاد در دوره معاصر كه از سوي دانشگاه مذاهب اسلامي در تالار علامه اميني دانشگاه تهران ...
ناگفته های کوثری از هاشمی و شهیدان همت و باکری
ناگفته های کوثری از هاشمی و شهیدان همت و باکری. ... عنوان "ناگفتههايي از هاشمي رفسنجاني و شهيدان همت و باكري از زبان سردار محمد اسماعيل كوثري " نوشت كه در آن به مطالبي از .... سوءاستفاده جنسي از نوجوان ۱۴ساله ، رسوايي تازه نيروهاي انگليسي در عراق ...
ناگفته های کوثری از هاشمی و شهیدان همت و باکری. ... عنوان "ناگفتههايي از هاشمي رفسنجاني و شهيدان همت و باكري از زبان سردار محمد اسماعيل كوثري " نوشت كه در آن به مطالبي از .... سوءاستفاده جنسي از نوجوان ۱۴ساله ، رسوايي تازه نيروهاي انگليسي در عراق ...
ناگفته های امامي در گفتگوي تفصيلي با فارس
ناگفته های امامي در گفتگوي تفصيلي با فارس ... مثلا گذاشتن صندوق جمعآوري پول براي كمك به هاشمي رفسنجاني، تصويربرداري از آقاي هاشمي در ژستهايي كه معلوم بود ...
ناگفته های امامي در گفتگوي تفصيلي با فارس ... مثلا گذاشتن صندوق جمعآوري پول براي كمك به هاشمي رفسنجاني، تصويربرداري از آقاي هاشمي در ژستهايي كه معلوم بود ...
خاطره ناگفته آیت الله هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس
خاطره ناگفته آیت الله هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس. ... در جنگ تحمیلی علیه ایران متحد شدند گفت: پس از آنکه بعثی ها با جنایت های فجیعشان توانستند قیام شیعیان ...
خاطره ناگفته آیت الله هاشمی رفسنجانی از دفاع مقدس. ... در جنگ تحمیلی علیه ایران متحد شدند گفت: پس از آنکه بعثی ها با جنایت های فجیعشان توانستند قیام شیعیان ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور
مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور. ... مدرسین حوزه علمیه قم و علمای بلاد بیان شد، ناگفته های هاشمی رفسنجانی از سفر به عربستانرویترز خبر داد: آمادگی ایران ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور. ... مدرسین حوزه علمیه قم و علمای بلاد بیان شد، ناگفته های هاشمی رفسنجانی از سفر به عربستانرویترز خبر داد: آمادگی ایران ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها