تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836031558
ناتو و مديريت بحرانهاي بينالمللي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ناتو و مديريت بحرانهاي بينالمللي
جام جم آنلاين: با پايان جنگ جهاني دوم، فاتحان غربي جنگ كه ضرورت ايجاد يك سيستم امنيت دستهجمعي قابل اتكا براي بلوك باختر در مواجهه احتمالي با اتحاد جماهير شوروي سابق را كاملا احساس ميكردند و در شرايطي كه سازمان ملل متحد، در يكي از ضعيفترين مقاطع طول حيات تاسيس خود بود و چندان اميدي به آن در راستاي اجراي مقررات و قواعد بينالمللي بويژه درخصوص برخورد جدي با كشورهاي ياغي و نقضكنندگان حقوق بينالملل، نميرفت، سازمان پيمان آتلانتيك شمالي متولد شد.
ناتو (North Atlantic Treaty organization) اتحاديهاي سياسي نظامي بود كه به موجب پيمان ياد شده، در 4آوريل 1949 از سوي دولتهاي بريتانيا، هلند، بلژيك و لوكزامبورگ (اعضاي پيمان بروكسل) و ايالات متحده، فرانسه، ايتاليا، كانادا، دانمارك، نروژ، پرتغال و ايسلند تشكيل گرديد. البته بعدها دولتهاي جمهوري فدرال آلمان، تركيه و يونان نيز بدان پيوستند.
بهزعم بسياري از تحليلگران غربي، ناتو در راه تامين اهداف اصلي تشكيل خود موفق بود و توانست امنيت اروپايغربي و ايالات متحده را در برابر به زعم آنها خطر اتحاد جماهير شوروي و اروپاي شرقي حفظ كند.
البته در اين راستا، شوروي و كشورهاي بلوك شرق نيز صرفا تماشاچي نبودند. در سال 1955 دولتهاي اتحاد جماهير شوروي، آلمان شرقي، چكسلواكي، لهستان، روماني، بلغارستان، مجارستان و آلباني مبادرت به انعقاد پيمان ورشو (Warsaw treaty organisatian) نمودند.
اصليترين هدف اين پيمان ايجاد يك همگرايي دفاعي - نظامي در برابر خطرات احتمالي از سوي بلوك غرب و در نهايت حمله نظامي به هر يك از كشورهاي عضو بود.
براي ائتلاف نظامي ناتو در بيش از نيمي از قرن بيستم، دشمن تجاوزگر، شوروي سابق بود. مدت كوتاهي پس از امضاي قرارداد تاسيس ناتو، شكاف ميان جناحهاي مخالف عميقتر شد و در جريان جنگ سرد، اعضاي ناتو و امضاءكنندگان پيمان ورشو، به مدت 40 سال سرسختانه رودرروي هم صفآرايي كردند.
به اعتقاد برخي تحليلگران غربي، ناتو كه پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق در سال 1991، حفظ امنيت كشورهاي عضو در چارچوب امنيت دستهجمعي كشورهاي اروپاي غربي، آمريكا و تركيه را در دستور كار خود داشت، در راستاي اين هدف توفيق لازم را كسب كرد.
ناتو در آزموني جديد
با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق و انحلال پيمان ورشو، ناتو كاركرد اصلي خود را از دست داد. به همين دليل، در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90، بسياري از كارشناسان سياسي و امنيتي در انتظار بودند كه با انحلال پيمان ناتو، چارچوب امنيتي جديدي در اروپا و آمريكا شكل بگيرد.
در اين زمينه در مقطع فوق، دو ديدگاه آمريكايي و اروپايي براي آينده ناتو ترسيم شد. از سويي مقامات واشنگتن با تاكيد بر تداوم حيات ناتو، بر انجام كاركردهاي قبلي اين سازمان با اندك تغييراتي و تحت رهبري آمريكا اصرار داشتند.
از سوي ديگر، ديدگاهي ديگر بويژه ميان دولتمردان اروپايي، بويژه پس از انعقاد پيمان ماستريخت در سال 1992، شكل گرفت كه بر مبناي آن، اين بحث مطرح شد كه بايد با تقويت ساختار دفاعي امنيتي اروپايي، ساختار امنيتي مستقلي از ناتو در اروپا شكل گيرد كه اين ساختار قادر باشد امنيت اتحاديه را بهطور مستقل تامين كند.
با تدوين اعلاميه كپنهاگ در ژوئن 1991، اين اختلاف ديدگاهها به نفع نقطه نظرات آمريكايي، البته با كمي تعديل، خاتمه يافت. بدين ترتيب كه ناتو كماكان بهعنوان يكي از اركان اصلي امنيت اروپايي فعال بماند و در كنار آن، اروپاييان بتوانند سياست امنيتي و دفاعي (EPSP) خود را نيز به پيش ببرند.
سراسر دهه 90، با اين بحث همراه بود كه آيا ناتو ميتواند تغييرات امنيتي جديد و چالشهاي فراروي قرن آينده را پاسخ گويد؟ چرا كه ساختار ناتو به صورت دفاع محور، طراحي شده بود و بر اين مبنا، فاقد كارآيي لازم براي دفع تهديدات جديد همچون تروريسم، تكثير سلاحهاي هستهاي، خطر دولتهاي قانونشكن، ناآراميهاي داخلي و... بود.
در اين راستا، مديريت بحران به عنوان كاركردي جديد براي ناتو تعريف شد. اين سازمان در خلال سالهاي 1990 تا 2001 به باز تعريف نقش ناتو در جهان پس از جنگ سرد و چگونگي فائق آمدن به بحرانهاي جديد و پيچيدهاي كه امنيت جهان غرب را به طور جدي مورد چالش قرار ميداد، پرداخت.
به اين ترتيب، ناتو با ادبيات و ايجاد راهكارها و ابتكارات جديد، سعي كرد كه نهتنها از كمرنگ شدن فلسفه وجودي خود جلوگيري كند، بلكه قادر باشد همچنان به عنوان يك سازمان معتبر امنيتي نظامي در سطح جهان به نقشآفريني بپردازد.
طرح «مشاركت براي صلح» (Partnership For peace) كه از سال 1994 در شوراي آتلانتيك شمالي (ركن اصلي ناتو) به تصويب رسيده بود، در واقع پاسخي به همين نياز بود.
وقوع بحران يوگسلاوي در اروپا، دو پيامد مهم داشت كه نتيجه هر دو پيامد در تقويت گفتمان آمريكايي ناتو و محك خوردن جدي كاركردهاي اين سازمان تحت رهبري آمريكا در جهان پس از جنگ سرد، موثر بود.
نخستين پيام دخالت ناتو به رهبري آمريكا عليه صربستان در كوزوو اين بود كه هنوز اتحاديه جوان اروپا و ساختار جوانتر دفاعي و امنيتي آن به بلوغ كامل نرسيده و بنابراين نيازمند حمايت و رهبري ناتو و آمريكا است و دومين پيامد آن، اثبات قابليت و كاركردهاي جديد ناتو در زمينه مديريت بحرانهاي بينالمللي بود.
ناتو در واقع، در بحران كوزوو توانست اين نكته را به اثبات رساند كه ميتواند همچون بازوي اجرايي سازمان ملل و شوراي امنيت، در موقع لزوم، انجام وظيفه كند.
هر چند كه اين نقش و كاركرد جديد مديريت بحران ناتو از سوي قدرتهاي غيرغربي، در آسيا و روسيه به نوعي، دخالت در امور داخلي كشورها و زيادهخواهي آمريكا تفسير شد، اما اين نگرانيها و مخالفتها آنقدر موثر واقع نشدند و ناتو در عمل توانست با ورود به حيطه مديريت بحرانهاي بينالمللي، در باز تعريف كاركرد و نقش ناتو در جهان پس از جنگ سرد، موفق عمل كند.
ناتو در افغانستان
با حمله آمريكا در اكتبر 2001 به افغانستان و سرنگوني رژيم طالبان،كنترل امنيت اين كشور بر عهده نيروهاي آسياف (ASIAF) قرار گرفت. نيروهاي آسياف در واقع با مجوز شوراي امنيت سازمان ملل متحد به نيروهاي ائتلاف اشغال افغانستان به رهبري ايالات متحده مشروعيت ميبخشيد. از آوريل 2003 و باتصويب تفويض فرماندهي اين نيروها به ناتو، نخستين مداخله جهاني ناتو شكل گرفت.
عمليات حفظ صلح ناتو در افغانستان، نخستين گام در جهت جهاني شدن عرصه فعاليت اين سازمان تلقي ميگردد. در واقع رخدادهاي 11 سپتامبر 2001 در آمريكا، در تسريع كار كرد جديد جهاني ناتو بسيار موثر افتاد.
اعضاي ناتو به فاصله يك روز پس از حملات 11 سپتامبر با تشكيل جلسهاي، بر ضرورت اجرايي شدن ماده 5 پيمان آتلانتيك شمالي مبني بر دفاع دست جمعي در قالب ماده 51 منشور ملل متحد تاكيد كردند.
در اين راستا، با شركت در ائتلاف جهاني به رهبري آمريكا در حمله به افغانستان و مشاركت عملي اكثريت اعضا در اين ائتلاف، با اعزام نيروهاي نظامي بر اجراي ماده 5 اين پيمان تاكيد كردند.
با به دست گرفتن رهبري نيروهاي آسياف از اوت 2003، ناتو نخستين گام در پروسه جهاني شدن را برداشت. به همين دليل، كاركرد ناتو در افغانستان اهميت بسزايي دارد، چرا كه مقامات تصميمگيرنده اين سازمان، نتايج عملكرد ناتو در افغانستان را به عنوان يك آزمون جدي در اقدامات و حركتهاي بعدي اين سازمان در ديگر نقاط جهان، مورد ارزيابي قرار خواهند داد.
كارنامه ناتو در افغانستان
ساختار ناتو در افغانستان از 5 بخش مركز فرماندهي، نيروي ويژه هوايي، فرماندهي منطقهاي، پايگاههاي حمايت و تيمهاي بازسازي استاني تشكيل شده است. اين حجم وسيع از عمليات كه از آموزش و لجستيك تا مسائل پيچيده نظامي امنيتي را در بر ميگيرد، نخستين شكل اساسي ماموريت نيروهاي ناتو در افغانستان است.
از سوي ديگر، چالشهاي سياسي در كشورهاي عضو ناتو (بويژه در كشورهاي اروپايي) در مورد ضرورت خروج نظاميان اين كشورها از افغانستان، معضل ديگر ناتو و آمريكا تلقي ميگردد. اين چالشها به حدي بود كه مقامات نو محافظهكار كاخ سفيد را واداشت تا در استراتژي عملياتي خود در افغانستان، بازنگريهايي را به عمل آورند.
در اين راستا، در سال گذشته، همزمان با اوجگيري قدرت شبهنظاميان طالبان در ولايات جنوبي و شرقي افغانستان، مقامهاي آمريكايي به فكر چانهزنيهاي سياسي و اعطاي امتيازاتي به آنها، به منظور كاستن از جو ملتهب و فقدان امنيت در بخشهاي وسيعي از افغانستان افتادند.
چالش جدي ديگري كه نيروهاي ناتو از ابتداي جنگ در افغانستان با آن روبهرو بودند، شرايط جغرافيايي و كوهستاني اين كشور از سويي و بافت جمعيتي و قومي اين كشور از سوي ديگر است، به صورتي كه اشراف و برتري يك نيروي مركزي در سراسر اين كشور را بدون رضايت اقوام و قبايل متفاوت آن، تقريبا غيرممكن ميسازد و قدرت طالبان در واقع، محصول همين شرايط است.
شبهنظاميان طالبان و القاعده با استقرار در مناطق كوهستاني و مرزي (در مرز پاكستان)، تحت حمايت اقوام و قبايل بومي اين مناطق، تقريبا از گزند و آسيب در امان ماندهاند و در اين شرايط است كه آنان به راحتي ميتوانند با تجديدقوا، در مواقع ضروري، به مناطق مركزي و غربي افغانستان نفوذ كنند.
عدم حمايت جدي كشورهاي همسايه افغانستان و ماموريتهاي متنوع و پرشمار ناتو، از ديگر چالشهاي اين ائتلاف نظامي دفاعي در افغانستان است. ناتو در واقع هم به عنوان يك سازمان حمايتي و امدادي و هم يك نيروي سياسي و در عين حال در هيات يك نيروي نظامي و امنيتي، به ايفاي نقش ميپردازد. بر اين مبنا، تعهد به انجام كاركردهاي پرشمار و متنوع، براي نخستين تجربه فرامنطقهاي اين سازمان، آن هم در كشوري با شرايط خاص جغرافيايي و فرهنگي افغانستان؛ تقريبا غيرممكن است و نخستين نتيجه اين امر، در كاهش شاخصهاي امنيتي افغانستان جلوهگر شده است.
اما در سوي ديگر قضيه كه به امور امدادي و بازسازي سياسي و اقتصادي افغانستان مربوط ميشود، ناتو عملكرد نسبتا قابل دفاعي داشته است. تيمهاي بازسازي استاني (PRT) طي 5 سال گذشته، كاركرد تقريبا موفقي داشتهاند. آمار دسترسي افغانها به امكانات بهداشتي، آموزشي، اقتصادي و فرهنگي در طول اين دوره، گواهي بر اين مدعاست.
در ارزيابي كلي، عمليات مديريت بحران ناتو در افغانستان، با توجه به واقعيات گفته شده، عملكرد اين ائتلاف را ميتوان به 2 بخش مثبت و منفي تقسيم كرد. ناتو در بخشي از اين كشور، عملكرد مثبتي داشته است. در عين حال، در بخشهايي نيز قادر نبوده نقش خود را به درستي ايفا كند.
يكي از اشتباهاتي كه در ابتداي استقرار ناتو در افغانستان صورت گرفت، اين بود كه نيروهاي ناتو تمام توان خود را براي استقرار امنيت در كابل و حومه آن صرف كردند. در حالي كه دقت لازم را در مورد مناطق شرقي و جنوبي افغانستان مصروف نكردند و اين امر موجب شد كه شبهنظاميان طالبان و القاعده با تجديدقوا در مناطق قبايلي جنوبي و هممرز با پاكستان، به بازسازي و تجديدقواي خود بپردازند.
اين امر طي دو سال گذشته، چالشهاي فراواني را براي ناتو در افغانستان ايجاد كرده و تلفات اين نيروها را به طرز قابل ملاحظهاي افزايش داده است.
به اعتقاد برخي از تحليلگران غربي، عمليات مديريت بحران ناتو و خروج اين سازمان از لاك منطقهاي سنتي خود و ايفاي نقشهاي جديد سياسي، توانسته است به بازتعريف مجدد ناتو در جهان پس از جنگ سرد و يازدهم سپتامبر كمك كند و فلسفه وجودي اين سازمان را استحكام بخشد.
به زعم تحليلگران ياد شده، اين امر هرچند ممكن است با منافع منطقهاي يا حتي جهاني برخي قدرتها ازجمله روسيه در تضاد باشد، اما كماكان ميتواند امنيت جهان غرب را در بستري درازمدت تامين كند.
تداوم كاركردهاي ناتو در هزاره سوم ميلادي و ورود اين سازمان البته در هيات جديد، در عرصه جهاني (بازنگري در متن و مفهوم سنتي ماده 5 پيمان) ميتواند بيانگر تداوم تفوق ايالات متحده بر مجموعه جهان غرب از سويي و سراسر جهان از سوي ديگر باشد.
در آخرين تحليل
در شرايط پيچيده ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك جهان امروز و در وضعيتي كه نئوتوتاليتاريسم و نئوميليتاريسم آمريكايي بر تمامي شوون سياسي، نظامي، اقتصادي و حتي فرهنگي گيتي سايه افكنده است. براي برونرفت از شرايط موجود و ايجاد موازنه مثبت جهاني براي دفع خطرات تركتازيهاي واشنگتن و ائتلاف نظامي سياسي تحت نفوذ آن (ناتو)، گزينههاي محدودي قابل تصور است:
1- تقويت سازمانها، اتحاديهها و همگراييهاي جهاني و منطقهاي موجود نظير جنبش غيرمتعهدها، اتحاديه اروپايي، سازمان وحدت آفريقا، سازمان كنفرانس اسلامي و... و نيز ايجاد تشكلها و بلوكهاي قدرتمند جديد در عرصههاي جهاني و منطقهاي همچون: اتحاديه جمهوريهاي بوليواري آمريكاي لاتين، شوراي همكاري كشورهاي حوزه جنوبي خليجفارس و... .
2- تلاش يكپارچه و همسوي كشورهاي مستقل مشتركالمنافع (C.I.S) در جهت سياست همگرايي و ايجاد راهبردهاي مشترك دفاعي نظامي در چارچوب كنوانسيوني جامع با در نظر گرفتن مقتضيات موجود جهاني و منطقهاي.
3- نزديكي و همگرايي هر چه بيشتر كشورهاي بزرگ و تاثيرگذاري همچون روسيه و چين بر مبناي درك متقابل از شرايط حساس كنوني جهان و نيز مصالح و منافع مشترك خود و ديگر كشورهايي كه تعاملات سياسي و اقتصادي با آنان برقرار كردهاند.
4- تحقق انتظار قديمي جهانيان مبني بر اين كه سازمانها و نهادهاي بينالمللي همچون سازمان ملل متحد و تمام شوون بينالمللي آن، با درك رسالت خود در شرايط ژئوپلتيك پيچيده حاكم بر جهان امروز، با نگاهي جامعالاطراف و واقعبينانه بر مبناي قواعد و عرف بينالمللي، بدون هر گونه يكجانبهگرايي، در مسائل جهاني و منطقهاي، اعمال صلاحيت نمايند.
ترجمه و تلخيص: سهيلا زماني
منبع: خبرگزاريها
پنجشنبه 24 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]
-
گوناگون
پربازدیدترینها