تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835773819




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران  روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.     * كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان انحصار طلبان پوپوليست به قلم محمد ايماني آورده است: بيماري و رنج هاي اقتصاد كشور ما متعدد است. از وضعيت تك محصولي و وابسته به نفت بگيريد تا نابرابري واردات و صادرات غيرنفتي. از نقدينگي و دلالي به جاي سرمايه گذاري مولد تا ركود و تورم توأمان. از توزيع ناعادلانه ثروت تا بيكاري و تورم. اما شايد بتوان گفت بزرگترين رنج و بيماري اين اقتصاد، ماموت هاي گردن كلفتي هستند كه ثروت و نفوذي به هم زده و حزب و دارودسته و روزنامه و رسانه هايي فراهم كرده اند تا هر وقت اراده اي براي اصلاح و علاج اين پيكره رنجور پيدا مي شود، با انواع لطايف الحيل از جمله شانتاژ و فضاسازي رسانه اي- در كنار اعمال نفوذهاي آشكار و نهان- به مقابله برمي خيزند و مسئله خيانت بارتر، نه رويارويي آشكار آنان بلكه كوشش براي فريب مردم و نخبگان و مديران است چندان كه تصور شود آنها خواهان اصلاح و علاجند اما شيوه علاج چيز ديگري است غير از آن اراده هاي تغيير كه شكل گرفته است. شايد ماموت ها عبارت گنگي باشد اما اين اصطلاحي بود كه زماني روزنامه زنجيره اي بنيان( به سردبيري علي رضا علوي تبار) درباره يكي از اعضاي سابق هيئت مديره شركت نفتي پتروپارس- به عنوان يك هم آئين خود- به كار برد تا بر پدرخواندگي وي در ميان جريان افراطي تأكيد ورزد. اين پدرخوانده و امثال وي آن قدر نفوذ داشتند كه شوراي اقتصاد دولت وقت را متاثر و مقهور خويش كنند چندان كه وزير نفت 2مرداد 1380در گفت وگو با روزنامه آفتاب يزد اذعان كرد «با تصميم شوراي اقتصاد مقرر شد مناقصه واگذاري فاز يك حوزه نفتي پارس جنوبي به شركت پتروپارس ترك شود.» طبق قانون پروژه هاي اجرايي دولتي به مناقصه گذاشته مي شود تا هر شركت و پيمانكاري اعلام آمادگي كرد پروژه را در حداقل زمان و با كمترين هزينه عملي كند و در عين حال صلاحيت و توانايي اش احراز شد، كار به او واگذار شود. بدين ترتيب از منابع ملي كمتر هزينه مي شود و بهره وري افزايش مي يابد. اما درباره پتروپارس تخلف ترك مناقصه صورت گرفت و فاز يك پروژه واگذار شد كه پس از آن چند فاز ديگر در پارس جنوبي مجموعا به ارزش 5/7ميليارد دلار به اين شركت تازه تأسيس با سرمايه 50هزار دلاري واگذار شد شركتي كه هيچ سابقه اي نداشت و تا قبل از اعتراض منتقدان، متوليان آن معلوم نكردند شركتي خصوصي است يا دولتي؟ در عمل نيز همان فاز يك با 5/1سال تأخير به بهره برداري رسيد در حالي كه معلوم بود هر يك روز راه اندازي زودتر آن مساوي با چند ده ميليون دلار سود براي كشور است. در عين حال شركت حاضر نشد جريمه ده ها ميليون دلاري تأخير در تحويل پروژه را پرداخت نمايد. اين ماجرا و مشابه هاي آن رخ داد چون مدعيان آزادسازي اقتصاد و رقابتي كردن آن، نگاهي كاملا انحصاري به عرصه داشتند و هيچ رقيب و رقابتي را برنمي تافتند. نتيجه مشخص بود؛ افزايش هزينه هاي عمومي و هرز رفتن و حيف و ميل بيت المال، كاهش بهره وري، افزايش قيمت تمام شده كالاها و خدمات، بي رغبتي صاحبان سرمايه به سرمايه گذاري سالم و مولد و سوق آنها به دلالي و بورس بازي زمين و انواع فعاليت هاي اقتصادي نامشروع. سخن تنها بر سر پتروپارس نيست. پس از مدتي معلوم شد شركت كيش اورينتال (همكار شركت هاليبرتون وابسته به ديك چني) براي يك قلم قرارداد، نيم ميليون دلار رشوه به يكي از مشاوران ارشد شركت نفت داده است. چندي بعد خبر آمد شركت نروژي استات اويل حدود 15ميليون دلار براي گرفتن برخي قراردادها در ايران رشوه پرداخته است. مدتي پس از آن معلوم شد گاز را كه قيمت جهاني آن 230دلار است با برخي دلالي ها و لابي هاي آلوده، 14برابر زير قيمت (5/17دلار) و براي 20سال به طرف اماراتي فروخته اند چون در يك قلم رشوه، يكي از دلالان در ازاي دريافت ماهانه 270هزار دلار (سالانه 2/3ميليون دلار) موفق شده برخي مقامات وزارت نفت را براي امضاي قرارداد توجيه كارشناسي! كند و... بيخود نبود كه همان جنبش دانشجويي (دفتر تحكيم) مقدس و محترم در سال هاي آغازين دولت توسعه سياسي، مغضوب استراتژيست جريان افراطي واقع شد و وي در جمع شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير (7مرداد 1380) از همين جنبش دانشجويي به عنوان «حرف مفت» كه «زياد دويده و درگير شده و حالا بايد كار تئوريك بكند» ياد كرد. چون اين طيف دانشجويي هم ديگر آن مهره هاي مطيع و پياده سابق نبودند و درباره برخي مسائل اقتصادي چون و چرا مي كردند مانند زماني كه در اردوي دفتر تحكيم در ساري، آقاي بهزاد نبوي با اين پرسش هاي بي مقدمه مواجه شد كه بحث هاي توسعه سياسي و آزادي بيان محترم! اما اين قضيه پتروپارس و تخلفات صورت گرفته در آن چيست؟ انحصاري، اختصاصي و خودماني كردن عرصه اقتصاد تحت عنوان دروغين خصوصي سازي و آزادسازي اقتصاد، بيماري بزرگي بود كه طي ساليان به تدريج و با حوصله در تن و جان اقتصاد مملكت تزريق شد، سودش از آن پدرخوانده ها و مافياها و زيانش بر شانه معاش مردم. وقتي انحصارها تقويت شد و مدعيان اقتصاد آزاد طي 16-15سال رخنه و سيطره بر دولت، با 122هزار ميليارد تومان سرمايه گذاري جديد از جيب مردم، حجم دولت را 39برابر كردند، به تدريج آثار خانمان برانداز آن آشكار شد؛ روند نزولي بهره وري، افزايش هزينه هاي عمومي، جرياني شدن ماجراي تبعيض و فساد اقتصادي، پايداري تورم، ركود در عرصه اشتغال زايي و... انواع دشواري ها و محنت هايي از اين دست. اين روزها ماجراي بنزين، بحث هاي مختلفي را داغ كرده است. همين ماجراي خودرو را درنظر بگيريد؛ بازاري انحصاري و پرسود كه آنچه در آن اهميت و اولويت داشته سودهاي مضاعف است و آنچه كمتر مورد توجه واقع شده، كيفيت و گارانتي است. اين حق مردم است از مدعيان سياست اقتصاد آزاد بپرسند چرا بايد خودرويي كه طبق برآورد كارشناسي 3، 4يا 6ميليون ارزش دارد به 6، 8 يا 12ميليون فروخته شود. اين را اضافه كنيد به تسهيلات برخي بانك ها و موسسات مالي خاص كه عملا براي يك خودروي 7 ميليوني 2 تا 3 ميليون سود مضاعف مي گيرند و در واقع قيمت يك خودرو به 3 برابر افزايش مي يابد. چرا؟ چون تنها چيزي كه در برخي سياستگذاري ها لحاظ نشده سود و منفعت عمومي است كه نمي تواند در مسالمت با منافع و امتيازهاي خاص باشد. اين روزها كه بحث بنزين بالا گرفته و دولت مجبور است با به جا آوردن قضاي تكاليف انباشته دولت هاي سازندگي و اصلاحات، اقدام به سهميه بندي و ساماندهي مصرف كند، صداي ماموت ها بلند شده كه امان از معيشت مردم و اجحاف دولت بر آنان! در اين نوشتار مجال آن نيست كه به علل ناگزير سهميه بندي بنزين و فشار آن بر زندگي مردم بپردازيم. اما سخن اين است كه خوش غيرت ها! دولت نهم اگر ناگزير از اين جراحي اقتصادي است، جور شماياني را مي كشد كه در زمان تصدي خود مي توانستيد- و بايد- صرفاً با تجويز داروهاي كم دردسر به پيشگيري و درمان در همان بدو امر بپردازيد اما نكرديد به دلايل مختلف از جمله سودهاي كلان توليد و فروش انحصاري خودرو. به راستي اگر قرار بود مردم به جاي خودرو شخصي از سيستم حمل و نقل عمومي استفاده كنند، آن سودهاي مفت و محيرالعقول بايد از كجا تامين مي شد؟ جز اين است كه ادعا مي كرديد دولت نهم، پوپوليست (عوام فريب) است؟ شما را به آن وجدان نداشته! اين دولتي كه رنجش مردم و اقتصاد خو كرده- و البته ناچار- به مصرف بي قواره بنزين را بر جان خريده و حاضر نشده به قيمت فريب و جلب رضايت راي دهندگان، مصلحت حقيقي كشور و ملت را قرباني كند پوپوليست است يا شماها كه در قوانين برنامه پنج ساله توسعه و بودجه هاي ساليانه، مكرراً ساماندهي و كاهش تدريجي مصرف بنزين و واقعي سازي قيمت آن را تصويب كرديد اما به اجرا نگذاشتيد؟! مگر ادعا نمي كنيد چاره، آزادسازي قيمت است نه سهميه بندي؟ پس چرا به تدريج طي 16 سال اين كار را نكرديد؟ و اگر مدعي نگراني معيشت مردم از بابت سهميه بندي فعلي- ساماندهي مصرف- هستيد چرا دم از آزادسازي كه رنجي مضاعف تر دارد مي زنيد؟ آيا يك روده راست در مجموعه گفتمان اقتصادي شما پيدا مي شود؟ اساساً چرا روند تبليغي- تحليلي شما نه مشابه كه طابق النعل بالنعل بي بي سي و صداي آمريكا شده است؟ از كي شما و بي بي سي و صداي آمريكا شريك غم و رنج هاي مردم ايران شده ايد؟ از چه كسي مي خواهيد انتقام بگيريد؟ از دولت احمدي نژاد؟ يا مردمي كه از عملكرد فرصت سوز و سياه شما به تنگ آمدند و بساط انحصارتان را به هم ريختند؟ * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان جنگ نرم تحت لواى كنفرانس علمي به قلم محمد مهدى انصارى آورده است: 1 - طى روزهاى 17 و 18شهريور سال‌جارى (8 و 9 سپتامبر 2007) كنفرانسى به مناسبت پانصدمين سال اشغال جزيره هرمز توسط پرتغالى‌ها در واشنگتن برگزار مى‌شود.اين كنفرانس، با پشتيبانى پژوهشى و مالى دو موسسه تحقيقاتى به نام‌هاى “ژوليوس بار و “تارگت فالو و با عنوان “پرتغال، خليج فارس و سلسله صفويه در پى آن است تا نقش پرتغالى‌ها را در منطقه خليج فارس و معادلات منطقه‌اى آن روز از حيث تاريخى و سياسى به بحث بگذارد. 2 - پرتغالى‌ها را مى‌توان نخستين اروپائيانى دانست كه اولين كشتى‌هاى خودرا به فرماندهى آلفونسودوآلبوكرك (1515 - 1453) به منطقه خليج‌فارس فرستادند و آلبوكرك در سال 1507 ميلادي، جزيره استراتژيك هرمز را به تصرف درآورد و در يك جنگ نابرابر، سيف‌الدين حاكم جزيره‌ را به شكست و فرار واداشت.بنياد واقعى قدرت استعمارى پرتغال در شرق توسط آلبوكرك بنا نهاده شد و برخى مورخين غربي،‌ امروز مفتخرانه او رانخستين فردى مى‌دانند كه پس از اسكندر مقدونى يك امپراتورى اروپايى در مشرق زمين ايجاد كرده است. قواى پرتغالى بيش از يك قرن بر هرمز،‌كيش و بندر گمبرون حكمفرما بودند تا اينكه شاه عباس صفوى در سال 1624 م . با استفاده از رقابت موجود بين دول استعمارى و با اعزام سردار خود به نام “امامقلى‌خان به سلطه پرتغالى‌ها خاتمه داد و آنها را از خليج‌فارس بيرون راند. به پاس همين پيروزى بود كه از آن پس بندر گمبرون به نام “بندر عباس خوانده شد و رونق خود را در تجارت آغاز كرد. البته براى اين كنفرانس،‌اين بخش‌ها اهميتى ندارد. آنچه از اين كنفرانس به ظاهر تحقيقاتى و آكادميك دنبال مى‌شود فقط بخش “شكست ايران و تسخير هرمز است و پانصدمين سالگرد هم براى اين “شكست برگزار مى‌شود. لازم به ذكر است موسسه تحقيقاتى “اسميت سونين )Smith sonian( كه يك موسسه يهودى است امكانات گالرى‌هاى خود به نام‌هاى فرير و ساكلر را نيز در اختيار برگزار كنندگان قرار داده است... 3 - اگر گزاره‌هايى چون توليد و نمايش فيلم 300 (شكست ايران در جنگ با يونان) ، توليد و نمايش فيلم انيميشنى پرسپوليس، برگزارى پانصدمين سال اشغال هرمز، تلاش براى تحريف نام خليج‌فارس، تبليغات روانى و تخريبى عليه فرهنگ و تاريخ ايرانى و مواردى از اين دست را در كنار هم بگذاريم بايد خوشبين‌ترين و خوش‌باورترين انسان تاريخ باشيم كه مقوله “توهم توطئه را باور كنيم!! برخى عادت دارند تا وقتى از اين مباحث صحبت مى‌شود كه عده‌اى با برنامه‌ريزى و با ظرافت‌هاى خاصى تحت لواى كارهاى پژوهشى و رسانه‌اى و ... عليه نظام اسلامى و فرهنگ ايرانى مشغول كارند، از اينكه دچار توهم توطئه و فوبياى افراطى شده‌ايم سخن مى‌گويند. اما بايد فارغ از اين پيشداورى‌ها و تحليل‌ها، واقعيات ملموسى را ديد كه در راستاى جنگ نرم عليه جمهورى اسلامى و با پوششهاى مختلف در حال اجرا هستند و آثار خود را چه بخواهيم و چه نخواهيم بر افكار عمومى خواهند گذاشت. 4 - در سال‌هاى اوليه پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامي،‌به دليل حساسيت‌هايى كه بود و البته كماكان هم رگه‌هايى از آن وجود دارد، پرداختن به تاريخ پادشاهان و سلسله‌هاى حكومتى قرن‌هاى گذشته چندان مطلوب و مرسوم نبود، چنانكه اگر تا ديروز حتى نام مسعود رجوى خائن سركرده منافقين از رسانه‌ها بيان نمى‌شد. امروز بنا به ضرورت‌هايي،‌ از صدا و سيما شاهد نمايش تصاوير و ميتينگ‌هاى اين گروهك تروريستى هستيم. بنابراين اقتضائات زماني،‌ ضرورت‌هايى را ايجاد مى‌كنند كه بايد نسبت به آنها توجه شود. چه ايرادى دارد كه مثلا از سوى مراكز دانشگاهى يا ديگر نهادها در داخل كشور يك كنفرانس يا سمينار تبليغاتى و علمى حول اين موضوع برگزار شود كه در سال 1624 م شاه‌عباس صفوى چگونه پرتغالى‌ها را به هزيمت وا داشت وتشيع را در ايران رسميت بخشيد و استقلال و تماميت ارضى كشور را تثبيت نمود؟! و ده‌ها مثال و مقطع تاريخى ديگر ... پيشنهاد مى‌شود مسئولان امر تا فرصت باقى است براى پاسخ دادن به اين سمينار ضد ايراني، يك پاتك تبليغاتي،‌رسانه‌اى و پژوهشى را طراحى و به مورد اجرا بگذارند... * شرق روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود با عنوان ايران و ونزوئلا به قلم صادق زيباكلام آورده است: نزديكي و ارتباط ميان كشورها معمولاً بر اساس مجموعه اي از ملاحظات شكل مي گيرد. اين ملاحظات دربرگيرنده پيوندها يا مشتركاتي است از حوزه هاي فرهنگي، تاريخي، زبان، نژاد و مذهب گرفته تا ملاحظات جغرافيايي و مسائل مرزي، تا زمينه هاي فعاليت هاي مشترك اقتصادي و تجاري. از اين دست ملاحظات كه بگذريم، برخي مسائل ديگري كه جنبه منطقه اي پيدا مي كند، دربرگيرنده منافع مشترك چندين كشور مي شود كه معمولاً در قالب پيمان ها، همكاري ها يا اتحاديه هاي منطقه اي عمل مي كند. به عنوان مثال پيوند ميان ايران با افغانستان يا عراق بر اساس ملاحظات تمدني (زبان فارسي، مذهب و پيوندهاي تاريخي) معنا و مفهوم پيدا مي كند. پيوند ميان ايران و تركيه، آذربايجان، تركمنستان يا روسيه باز در پرتو ملاحظات فوق است كه معنا و مفهوم مي يابد. مناسبات با چين يا كره جنوبي در پرتو ملاحظات اقتصادي بالاخص در حوزه انرژي است كه معنا و مفهوم پيدا مي كند. هر دو مي توانند در بخش انرژي در ايران سرمايه گذاري كنند (همچنان هم كه كرده اند). اگر اين چارچوبه ها را بپذيريم در آن صورت رابطه با برخي از كشورهاي امريكاي جنوبي از جمله ونزوئلا معلوم نيست كه بر اساس كدامين معيارها اعم از فرهنگي، اقتصادي، زباني، ديني يا امنيتي توجيه پيدا مي كند. به سخن ديگر، كدامين مشتركات ايران و ونزوئلا را به يكديگر پيوند مي دهد؟ آيا ما با ونزوئلا پيوندهاي قومي، زباني، نژادي يا جغرافيايي داريم؟ آيا ايران و ونزوئلا داراي مشكلات و مصائب اجتماعي مشابهي هستند كه بتوانند از تجربيات يكديگر بهره گيرند؟ آيا ونزوئلا از نظر توسعه يافتگي در حدي است كه بتواند صنعت و دانش پيشرفته در اختيار ايران بگذارد؟ با در نظر گرفتن جمعيت 26 ميليوني ونزوئلا، به علاوه بعد مسافت 10 هزار كيلومتري ميان دو كشور، آيا تجار، صنايع و توليد كنندگان ايراني مي توانند به ونزوئلا به عنوان بازاري براي محصولات و كالاي ساخت ايران نگاه كنند؟ آيا ونزوئلا مي تواند به لحاظ كشاورزي دانش و تجربيات پيشرفته اي در اختيار ايران قرار دهد؟ آيا ونزوئلا مي تواند توان نظامي ايران را افزايش داده و جنگ افزار هاي پيشرفته در اختيار ايران قرار دهد؟ آيا ونزوئلا از چنان جايگاهي در مجامع بين المللي برخوردار است كه حمايت آن كشور از ايران حكم «فرشته»اي براي ديپلماسي ما در عرصه بين المللي باشد؟ نيازي نيست كه انسان يكي از مقامات ارشد دستگاه ديپلماسي ايران باشد يا عضو كميسيون امنيت ملي و خارجه مجلس شوراي اسلامي تا دريابد كه پاسخ به همه سوالات فوق منفي است.مي ماند اينكه پس چرا در حالي كه برخي از كشور هاي همسايه و منطقه حسرت يك لبخند هم از مسوولان جمهوري اسلامي ايران در دلشان مانده و به رغم هزار و يك جور منافع و مصالح مشترك هرگز به ايران دعوت نشده اند، اما تصوير آقاي چاوس از مسوولان كشورمان هم بيشتر بر روي صفحه تلويزيونمان ظاهر مي شود؟ باز هم نيازي نيست كه انسان از دانش عميق بين المللي برخوردار باشد تا بتواند به رمز و راز «ازدواج موقت» ميان تهران و كاراكاس پي برد. به جاي تمامي مولفه هايي كه باعث نزديكي ميان دو كشور مي شود (و حتي يكي از آنها هم ميان ما و ونزوئلا وجود ندارد)، ايران و ونزوئلا يك وجه اشتراك اساسي دارند و آن هم ضديت با امريكا است. همين كافي است تا ايران و ونزوئلا بشوند يك روح در دو كالبد. اما حتي اگر فرض بگيريم كه ضدامريكايي بودن مي تواند في نفسه دليل استراتژيكي براي نزديكي ميان كشورها باشد، اما باز هم مشكل حل نمي شود. اگر پس فردا در ونزوئلا انتخابات برگزار شود و حكومت جديد ضدامريكا نباشد، تكليف نزديكي ما با آنها چه مي شود؟ تكليف سرمايه گذاري ها و خرج و مخارجاتي كه ما امروز محض گل روي آقاي چاوس ضدامريكايي داريم در آن سر دنيا هزينه مي كنيم چه مي شود؟ در سال هاي نخست انقلاب كه ما با انقلابيون ساندنيست نيكاراگوئه ارتباط داشتيم، ميليون ها دلار به آنان كمك كرده و وام داديم و سرمايه گذاري كرديم. اما از بخت ما، در نخستين انتخابات آزاد آن كشور، مخالفين امريكا از قدرت كنار گذارده شدند و اين پايان ماه عسل «ازدواج موقت» ما با نيكاراگوئه بود. مطالبات ايران، به اصطلاح حسابدارها، بدل شد به «ديون معوقه». تا اينكه در راستاي استراتژي ستيز با امريكا، چندي پيش جناب اورتگا كه مجدداً در انتخابات به قدرت رسيده بودند همچون آقاي چاوس آمدند به ايران و محض گل و سبزي روي شان ما هم آن مطالبات را بخشوديم؛ ضمن آنكه نمي بخشيديم هم فرقي نمي كرد چون نداشتند كه بدهند. علي القاعده وقتي به جاي ملاحظات اقتصادي، ديپلماتيك، امنيتي، تجاري، فرهنگي و غيره، ملاك خصومت با امريكا بشود، حاصل كار بهتر از «سوخت شدن مطالبات» از آب در نخواهد آمد. * حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان اعضاي هيئت مديره انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان انتخاب شدند، آورده است: 9 نفر از اعضاي هيئت مديره انجمن روزنامه نگاران مسلمان امروز در دومين مرحله انتخابات ششمين دوره اين انجمن براي دوسال انتخاب شدند. به گزارش فارس، انتحابات انجمن روزنامه نگاران مسلمان امروز با حضور 265 نفر از اعضاي اين انجمن برگزار شد و مطابق نتايج اين انتخابات به ترتيب، عليرضا سربخش با 149 رأي، حسن كربلايي با 133 رأي، حسن هاني‌زاده با 132 رأي، اعظم ناصري با 129 رأي، مهدي فضائلي با 128 رأي، حسن اشجعي با 119 رأي، بيژن مقدم با 116 رأي، پرويز اسماعيلي با 116 رأي و محمد مهدي شيرمحمدي با 114 رأي به عنوان اعضاي هيئت مديره اين انجمن انتخاب شدند. همچنين محمد جعفر بهداد با 108 راي، كريم باباخانيان با 104 راي و روح الله جمعه‌اي با 93 راي به عنوان اعضاي علي‌البدل هيئت مديره اين انجمن انتخاب شدند. همچنين حميد دهلوي با 220 رأي و علي‌اكبر روح‌نواز با 135رأي به عنوان بازرسان اين انجمن انتخاب شدند. بازرس كميسيون ماده 10 احزاب وزارت كشور بر اين انتخابات نظارت داشت.پرويز اسماعيلي دبيركل انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان در ابتداي اين جلسه با ارائه گزارشي از عملكرد و فعاليت‌ دو ساله‌ هيئت مديره‌ انجمن، كميته تشكيلات انجمن را يكي از كميته‌هاي فعال انجمن و متشكل ازچهار بخش توصيف كرد و گفت: تهيه آيين نامه‌اي مربوط به جلسات هيئت مديره يكي از وظايف اين كميته بوده و در هيئت مديره بيش از شش جلسه راجع به آيين نامه انجمن بحث شده و تمام اموري كه در اساسنامه ديده نشده يا به عنوان معضلي مطرح بوده است حتي نحوه حضور و غياب اعضا مورد بررسي قرار گرفت. وي با بيان اينكه " انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان اولين تشكل سياسي كشور است كه در آن راي گيري به صورت رايانه‌اي انجام مي‌شود" افزود: بانك اطلاعاتي انجمن شامل آخرين اطلاعات انجمن است و تمام اطلاعات فردي و قابليت‌هاي اعضا دراين بانك اطلاعاتي وارد شده است. ضمن اينكه در يك ماه اخير به بازسازي 80 درصداز اين اطلاعات پرداختيم. اسماعيلي همچنين ضابطه‌مند كردن عضويت افراد در انجمن و رفع نواقص پرونده‌ها را از ديگر كارهاي انجمن در دوسال اخير دانست و گفت: با وسواس زياد تلاش كرديم در همه‌ مراحل اساسنامه محترم شمرده شود. دببركل انجمن روزنامه نگاران مسلمان در ادامه افزود: در طول دوره جديد هيئت مديره به ميزان كاملا مساوي با كل ادوار گذشته عضو پذيرفته است و به حجم زيادي از پرونده‌هاي دواطلبان كه درخواست عضويت داده‌اند ولي به پرونده هايشان رسيدگي نشده است، رسيدگي كرديم تا حقي از كسي ضايع نشود. * سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «كارشناسي آمريكا در روابط ايران و افغانستان» به قلم علي تتماج آورده است: دو كشور ايران و افغانستان با داشتن 900 كيلومتر مرز مشترك در كنار استراكات فرهنگي، زباني، نژاد و تاريخي، همواره روابط رو به گسترشي را تجربه كرده‌اند. در طول جنگ افغانستان با شوري سابق و سپس جنگ‌هاي داخلي، ايران با حمايت‌هاي بشر دوستانه و پذيرش آوارگان، گام‌هاي مهمي براي برقراري ثبات در افغانستان برداشت. هر چند كه در دوران طالبان روابط دو كشور براي مقطعي قطع گرديد اما با سرنگوني طالبان و تشكيل دولت انتقالي و موقت و سپس دولت ملي، روابط آنها بيش از گذشته ارتقا يافت. اكنون ايران در قالب بزرگترين پروژه‌هاي صنعتي، عمراني و آموزشي در حال انجام در افغانستان بويژه مقابله با قاچاق مواد مخدر، با اين كشور همكاري هاي نزديكي دارد. نكته قابل تامل در مناسبات تهران كابل در مقطع كنوني، ديدگاه‌ها و عملكردهاي اشغالگران افغانستان مي‌باشد. هر چند كه دو كشور بر اصل همگرايي فراگير تاكيد و يكديگر را برادر مي‌دانند اما اشغالگران بويژه آمريكا و انگليس تلاش دارند تا به هر نحو ممكن اين روابط را خدشه‌دار سازند. 1 - اجراي سناريوي دروغين ارسال سلاح از ايران براي طالبان و مخالفان دولت از مهمترين راههاي اجرا شده از سوي اشغالگران عليه روابط تهران - كابل مي‌باشد. آنها چنان ادعا مي‌كنند كه تهران براي تخريب دولت افغانستان و صدمه زدن به نيروهاي خارجي اقدام به قاچاق سلام مي‌كند. اين ادعا در حالي مطرح مي‌شود كه حامد كرزاي رئيس جمهور و ساير مقامات افغانستان بارها بر نقش مثبت ايران در كشورشان تاكيد و نسبت به لفاظي‌هاي غير اصولي و نادرست اشغالگران، به آنها هشدار داده‌اند. 2 - در حالي كه ايران براساس توافقات بعمل آمده با دولت افغانستان اقدام به اخراج مهاجرين غيرقانوني افغان نموده است، اشغالگران در جنگ‌هاي تبليغاتي آن را نشانه اختلاف دو كشور و سياستي مغرضانه از سوي تهران عنوان مي‌كنند. اين در حالي است كه مهاجرين قانوني همچنان در ايران از امكانات و شرايط لازم براي ادامه زندگي برخوردارند و دولت كابل نيز استرداد مهاجرين غيرقانوني را اصولي دانسته است. 3 - تحريك طالبان براي بحران آفريني در ايران بخش ديگر توطئه اشغالگران است. آنها برآنند تا با اين تحركانت روابط دو كشور را خدشه‌دار ساخته و مانع از توسعه آن شوند. اشغالگران براي تحقق اهدافشان همچنان بر ادامه اين سياست تاكيد دارند كه با ديدارهاي مكرر مقامات ايران و افغانستان و تاكيدشان بر تحكيم مناسبات مي‌توان آن را با شكست همراه ساخت. * اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان «مناظره در غياب اسناد» آورده است: جلسه مناظره دكتر محمد ستاري فر و فرهاد رهبر مويد و در بردارنده نكات بديع و ظريفي بود. اين مناظره كه در نوع خود جالب توجه و تا حدي منحصر به فرد بود، شايد جزو معدود نمونه‌هاي نقد علمي و كارشناسي در طول عمر دولت نهم بود. يكي از مشكلات دولت نهم عدم توجه به شاخص‌هاي علمي در ارائه و تنظيم گزارش و ارائه آن به افكار عمومي است. شايد اين اشكال در اجرا و عمل و در زمان حاضر چندان معايب خود را نشان ندهد اما با گذشت ايام و لزوم مطالعه علمي و اسنادي معايب اين رفتار آشكار خواهد شد. در حالي كه دولت اصلاحات و سازمان مديريت و برنامه‌ريزي مقيد به ارائه گزارش‌هاي منضبط، مكتوب و علمي بود، مسوولان دولت نهم چندان توجهي به اين مهم ندارند، لذا نه مي‌توان چندان توجهي به اين مهم ندارند، لذا نه مي‌‌توان چندان به حرف‌ها و ايده‌هايشان اتكا نمود و نه در زمان نقد و پرسش مسئوليتي را مي‌پذيرند. نكته جالب‌تر ميزان درآمدهاي نفتي دولت نهم از دو سال قبل تاكنون و مقايسه آن با دولت‌هاي هاشمي و خاتمي بوده است. درآمد 120 ميليارد دلاري در طول دو سال و ناهويدا بودن مسير اختصا آنها و يا غير سودمند بودن آنها نه تنها كمكي به حل معضلات به ظاهر مورد هدف قرار گرفته دولت نهم نمي‌كند، بلكه بيشتر به گسترش فقر، بوروكراسي مالي، تورم افسار گسيخته و مصرف گرايي جامعه كمك مي‌رساند. اين روش با اهداف دولت ايجاد تعارض نموده و به گونه‌اي نقض غرض است. مساله ديگر روشن شدن ابعاد تخطي دولت در سرپيچي از سند چشم‌انداز و قانون برنامه چهارم توسعه ملي است. از آنجا كه بر اساس قانون، دولت بايد تا پايان آذرماه هر سال گزارش نظارتي سالانه برنامه توسعه را به مجلس ارائه كند، دولت نهم ضرورتي براي انجام آن نديده است. پس در حالي كه هيچ مبنايي براي مقايسه گزارش‌هاي عملكرد مكتوب موجود نيست، مناظره مي‌تواند بهترين راه‌حل باشد. هر چند گذشت ايام نيز بسياري از مذاكرات و مباحث شفاهي را به بايگاني تاريخ مي‌سپارد. * قدس روزنامه امروز « بحران سازي در پرونده هسته‌اي ايران» به قلم دكتر مجيد صفا تاج آورده است چند سالي است در پي سياست بحران سازي آمريكا و رژيم صهيونيستي بر ضد جمهوري اسلامي ايران و مخالفت قاطع و صريح اين دولتها غصب و توسعه طلب با استفاده صلح‌آميز ايران از انرژي هسته‌اي اين سوال در اذهان مردم منطقه و جهان شكل گرفته است كه چرا اين رژيمها با توسعه و پيشرفت ايران مخالفند؟ چه دليلي يا عواملي وجود دارد كه برخي از كشورهاي جهان بويژه غربي‌ها را تحت فشار گذاشته‌اند تا با هسته‌اي شدن ايران مخالفت ورزند و يا پا را از اين فراتر گذاشته و آشكارا ايران را به خاطر عدم تمكين درخواست آنها و شروع مجدد فعاليت غني سازي اورانيوم مورد تحريم اقتصادي قرار داده و يا حتي به حمله نظامي تهديد مي كنند؟ از بدو امر كه پرونده هسته‌اي ايران در كانون توجه دولتهاي بزرگ و كشورهاي منطقه قرار گرفت، رژيم غاصب صهيونيستي كوشيد با جوسازي عليه فضاي حاكم بر بررسي پرونده مزبور، به سران كشورهاي ديگر بقبولاند ايران در پي دستيابي به سلاح هسته‌اي است! اين رژيم همراه با آمريكا و برخي همپيمانان غربي آن ، تلاشهاي ديپلماتيك وسيعي را پيش گرفته‌اند تا به هر شكل ممكن از پيشروي پرونده هسته‌اي ايران جلوگيري كنند تا در نهايت با بررسي موضوع در شوراي امنتي سازمان ملل و استفاده از قدرت اعمال تحريم آن شورا، عملا خواسته نظام سلطه جهاني و صهيونيزم بين‌الملل را برآورده سازند. براي يافتن علت اين رفتارها و نيز پاسخ به سوالهاي ناشي از آن، مي توان به يك پاسخ كلي و نيز چندين پاسخ اختصاصي دست يافت؛ پاسخهايي كه اتفاقا در ارتباط با يك سنت تاريخي و نيز واقعيت موجود ايران در صحنه جهاني است. نكته قابل توجه در اين راستا اين است كه ايران پس از برخورداري از فناوري هسته‌اي، به يك هژموني و قدرت منطقه‌اي و جهاني تبديل خواهد شد. جمهوري اسلامي ايران با توجه به برخورداري از موقعيت ژئوپلتيك نوين و بي‌همتا در منطقه خاورميانه ، در صورتي كه از فناوري هسته‌اي برخوردار شود و به باشگاه هسته‌اي جهان بپيوندد، به تعبير بسياري از سياستمداران و نظريه‌پردازان سياسي جهان، به يك قدرت منطقه‌اي و حتي فرا منطقه‌اي تاثير گذار تبديل خواهد شد كه با توجه به سياست ‌مستقلي كه دارد، در كنار ديگر قدرتهاي جهان همچون چين و روسيه، عاملي تاثيرگذار در جلوگيري از جهان تك قطبي مورد نظر آمريكا و تثبيت هژموني آن كشور در جهان خواهد بود. *مردم سالاري تخريب پيشينيان يا پاسخگويي دولتمردان ؟ عنوان سرمقاله امروز روزنامه مردم سالاري به قلم عباس پازوكي است كه در آن آمده است: نمي‌دانم چرا برخي از ايرانيان ، چنان درباره پشت پرده سياست سخن مي گويند كه گويي خودشان بخشي از بازيگران پشت پرده و صحنه گردان‌هاي عرصه سياست هستند. جالب اين است كه اين آدمهاي پر مدعا،اصلا سالي يك بار هم روزنامه نمي‌خوانند، مطالعه هم نمي‌كنند و حتي چيزي از بازي‌هاي آشكار هم نمي‌دانند چه رسد به پشت پرده. اما چرا ايرانيان اينقدر علاقه مند به پشت پرده هر چيزي هستند و براي هر موضوعي دنبال حوادث پشت پرده مي‌گردند. در اقتصاد دنبال مافياي پشت پرده‌اند، در سياست دنبال قدرت پشت پرده ،‌در فرهنگ دنبال پرده مي‌گردند. در اقتصاد دنبال مافياي پشت پرده‌اند، در سياست دنبال قدرت پشت پرده، در فرهنگ دنبال سازماندهندگان پشت پرده و .... واقعا مشكلات اين مملكت، تقصير چه كسي يا چه گروهي است؟ صريح بپرسم تا كي مي‌خواهيم هر اتفاقي افتاد بگوييم:« كار، كار هاشمي است؟». تا كي مي‌خواهيم همه مشكلات را به دولت‌هاي قبلي نسبت دهيم. محترمانه بايد به عرض اين تعداد از هم وطنان عزيزم برسانم كه اصلا نبايد دنبال پشت پرده بود. همه چيز واضح و شفاف است. مشكلات مملكت ما خيلي واضح‌تر از آن چيزي است كه بخواهيم دنبال پشت پرده بگرديم. وقت آن رسيده كه فرافكني و انداختن تقصير به گردن ديگران را كنار بگذاريم و كمي هم خودمان براي خودمان دلسوزي كنيم. واقعيت اين است كه عده‌اي از علاقه ما مردم به پشت پرده‌ها سوء‌ استفاده مي‌كنند و با داستان سرايي‌هاي كذب و نشانه‌هاي نا درست ما را به سمتي هدايت مي‌كنند كه به جاي دريافتن واقعيات، خودمان با خودمان درگير مي‌شويم، بيائيد دست از تحليل‌هاي من درآوري برداريم و آنچه كه جلوي چشمانمان هست را ببينيم. يادمان باشد امروز بايد كساني كه چهار سال نمايندگي ما مردم را برعهده گرفتند پاسخ دهند كه چه كرده‌اند؟ يادمان باشد كه از دولت حاكم بخواهيم در مورد آنچه كه در كشور مي‌گذرد پاسخگو باشد.چرا عده‌اي قصد دارند به جاي پاسخگويي به مردم، دائما دولت‌هاي گذشته را تخريب كنند و به مردم نشاني غلط بدهند. يادمان باشد عده‌اي قصد دارند در اين چند ماه باقي مانده تا انتخابات، براي وضعيت ناگوار اقتصادي مردم مرثيه بخوانند و اشك بريزند و از ما راي بگيرند اما ما از آن مرثيه خواني نخواهيم، بپرسيم كه در اين چند سال حضور در دولت براي مردم چه كردند؟  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 586]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن