واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: راهبرد آمريكا براي مهار بنيادگرايي در عربستان، پاكستان و تركيه
عربستان سعودي رسماً يك كشور تك مليتي و تك مذهبي (وهابي گري) و پادشاهي سعودي نيز يك حكومت ديكتاتوري ميانه رو محسوب مي شود. آمريكايي ها از ديرباز به ثبات عربستان به ديده تاييد نگريسته و براي اين سياست خود نيز ظاهراً يك دليل منطقي نيز عنوان كرده اند؛ بي ثباتي در كشوري كه روي دريايي از نفت نشسته به سود آمريكا نيست. اما عربستان سعودي در واقع كشور قبائل است و پيچيدگي هاي قومي و مذهبي در اين كشور وضعيت بالكان را تداعي مي كند. خاندان سلطنتي سعودي روايتي خاص از مذهب را عرضه مي كند و آن را ابزاري براي ادامه حكومت خود قرار مي دهد. دكترين وهابيسم كه 250 سال از عمر آن مي گذرد يك جنبش كوچك در جهان اسلام محسوب مي شود كه تنها يك درصد از سني مذهبان جهان را شامل مي شود. اين ايدئولوژي شبه فاشيستي تقريباً با تمامي هنجارهاي شناخته شده جهاني سر خصومت دارد و رژيم عربستان تلاش مي كند آن را به تمامي جهان اسلام صادر كند. - جامعه تجزيه شده در شبه جزيره عربستان پنج منطقه جغرافيايي متمايز قابل تشخيص است؛ منطقه مركزي (نجد) كه خاستگاه خاندان حاكم سعودي است؛ رياض (پايتخت) در اين منطقه قرار دارد و مركز فرقه حنبلي (كه وهابيت بخشي از آن است) محسوب مي شود. - منطقه غرب (حجاز) كه جايگاه دو مكان مقدس اسلام (مكه و مدينه) است. اين منطقه قريب هزار سال تحت سلطه قبيله هاشمي بود تا اينكه در دهه 1920 به تصرف آل سعود درآمد. اكثر ساكنان اين منطقه پيرو مذاهب ميانه روتر سني (مالكي و شافعي) هستند. - منطقه جنوب (اسير، جيزان و نجران): تنوع قومي و مذهبي در اين منطقه بيش از ديگر مناطق عربستان است. اكثر مردم اين منطقه وابستگي هاي قومي و مذهبي با مردم يمن دارند. قدرت حكومت مركزي در جنوب عربستان ضعيف تر از ديگر نقاط است و لذا تجارت غيرقانوني سلاح و كالاي قاچاق در اين منطقه رواج فراوان دارد. جنوب خاستگاه خاندان «بن لادن» است. - منطقه شرق، منطقه نفت خيز عربستان محسوب مي شود. شيعيان عربستان اكثريت جمعيت اين منطقه را تشكيل مي دهند. - منطقه شمال كه هم مرز با عراق و اردن است نيز مانند منطقه جنوب از تنوع قومي و مذهبي فراواني برخوردار است ولي تراكم جمعيت در اين منطقه به اندازه جنوب نيست. علاوه بر اين تقسيم بندي جغرافيايي جمعيت عربستان را به لحاظ مذهبي نيز مي توان به سه دسته تقسيم كرد: حدود يك سوم جمعيت اين كشور وهابي هستند كه اكثر آنها در مناطق مركزي ساكنند. يك سوم نيز شيعياني هستند كه عمدتاً در منطقه نفت خيز شرق ساكنند و يك سوم باقيمانده نيز سني مذهبان غيروهابي هستند كه بيشتر در غرب سكونت دارند. خاستگاه خاندان سلطنتي و نخبگان حاكم عربستان منطقه نجد است اما آنچه سيستم مذهبي وهابي عربستان را سرپا و با ثبات نگاه داشته اتكا به درآمد سرشار نفت است و مركز واقعي قدرت خاندان سعودي ميدان هاي نفتي شرق كشور و حجاز است كه مكه و مدينه را نيز شامل مي شود. كنترل اين شهرهاي مقدس توسط وهابيون احترام و آبروي خاصي براي آنها در جريان اسلام ايجاد كرده است. خصومت وهابيون با ديگر گروه هاي مذهبي و قومي موجوديت خاندان سلطنتي عربستان را در درازمدت به خطر مي اندازد. خاندان سلطنتي خود به گرايشات مختلف تقسيم مي شوند:دو جناح عمده در اين خاندان وجود دارد كه پنج هزار شاهزاده را شامل مي شود. آنها از دو مشي متفاوت در اداره كشور تبعيت مي كنند ديگر گروه هاي خاندان سلطنتي نيز خود را به يكي از اين دو گروه نزديك مي كنند. بنابراين خانواده سلطنتي عربستان علاوه بر خطرات خارجي از درون نيز مورد تهديد قرار دارد.افزايش حملات در عربستان كه توسط القاعده و متحدانش انجام مي شود يكي از مهم ترين چالش هايي است كه روياروي دولت اين كشور قرار دارد. خاندان سلطنتي عربستان كه راوي روايت فاشيستي از اسلام است، پول، كمك اطلاعاتي و پوشش ديپلماتيك در اختيار تروريست هاي حامي خود قرار مي دهد. آنها تروريست ها را در بدترين حالت فقط «عناصر منحرف» مي نامند. خلاصه اينكه مشروعيت آل سعود از ايدئولوژي مسموم و پرخاشگري ناشي مي شود كه مخالف هرگونه مداراي سياسي و ايدئولوژيك با دگرانديشان است. كشورهاي آزاد جهان بايد با اين نگرش منافقانه عربستان برخورد كرده و آن را اصلاح يا حذف كنند. عربستان سعودي بايد بداند كه اين كشورها ديگر حمايت از دشمنان آزادي را تحمل نخواهند كرد و درصددند مانع گسترش روايت فاشيستي از اسلام در جهان شوند. لذا بايد دولت عربستان سعودي را وادار به انجام اقدامات زير كرد: 1- خلع يد از روحانيوني كه خشونت عليه ديگر مذاهب و اقوام را ترويج مي كنند. 2- پايان دادن به حمايت مستقيم و غيرمستقيم دولت عربستان از نهادها و سازمان هاي وهابي در خارج از كشور (اين كمك ها از طريق سازمان هاي خيريه يا موسسات تجاري دراختيار طرف خارجي قرار مي گيرد). 3- تعطيلي «دفاتر منافع اسلامي» در سفارتخانه ها و كنسولگري هاي سعودي در سراسر جهان. اين دفاتر سرپوشي است براي حمايت از افراطيون وهابي در سراسر جهان. 4- ممنوعيت انتشار و توزيع اسنادي كه در آنها از جهاد، خصومت ايدئولوژيك، يهودستيزي و ضديت با مسيحيت ياد مي شود. 5- ممنوعيت پرداخت هرگونه وجه توسط رژيم سعودي به خانواده هاي قربانيان عمليات تروريستي و بازماندگان افرادي كه در عمليات انتحاري شركت مي كنند. همچنين بايد هرگونه پرداخت به گروه هايي چون «حماس» و ديگر گروه هاي افراطي اسلامگرا متوقف شود. بايد سعودي ها بدانند كه اگر اين اقدامات را انجام ندهد با مجازات شديد جامعه بين المللي روبه رو خواهند شد. آل سعود اگر به خواسته هاي جامعه بين المللي تمكين نكند بايد منتظر اقدامات زير عليه خود باشد: 1- كاهش سطح روابط ديپلماتيك 2- قرار دادن عربستان در ليست كشورهاي حامي تروريسم و لغو قراردادهاي تسليحاتي با اين رژيم 3- توقيف دارايي هاي عربستان در آمريكا و ديگر ممالك غربي 4- گسترش همكاري با آن دسته از كشورهاي شيعه نفت خيز در منطقه كه مخالف رژيم سعودي وهابي گري هستند. 5- اشغال ميدان هاي نفتي و ديگر زيرساخت هاي انرژي عربستان. پيغام غرب به عربستان بايد روشن و شفاف باشد، البته اقداماتي وجود دارد كه غرب مايل به انجام آنها نيست زيرا از پيامدهاي تاسف بار آن براي عربستان و جهان آگاه است. غرب همچنين به اهميت نفت عربستان براي اقتصاد جهان واقف است به همين دليل روش سوم را به عنوان اولويت اصلي تلقي مي كند، البته كاهش وابستگي غرب به نفت وارداتي نيز از اهميت فراوان برخوردار است. غرب همچنين به خوبي آگاه است كه با سقوط رژيم فعلي در عربستان ممكن است افرادي از سنخ بن لادن و ابومعصب الزرقاوي به حكومت برسند. در آن صورت عربستان كاملاً در جبهه دشمنان غرب قرار خواهد گرفت در حالي كه اكنون در مبارزه با تروريسم و افراطي گري، كم و بيش متحد غرب محسوب مي شود. اگر غرب اكنون در برابر ترديد عربستان در زمينه قطع كامل حمايت از افراطي گري و فاشيسم كوتاهي كند نسل هاي بعدي هيچگاه او را نخواهند بخشيد.
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]