واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: درسهايي از حادثه سعادتآباد - نعمت احمدي
خبر هولناك بود، ساختماني در سعادتآباد ريزش كرد و بيش از 19 نفر زير آوار ماندند و بعدا تعداد تلفات زيادتر شد. دادستان تهران وارد عمل شد و با حضور خود در صحنه حادثه دستوراتي صادر كرد كه شامل افراد مختلفي شد، كساني كه درگذشته به نوعي در ساخت و ساز اين بنا دخالت داشتند. خبر همه را تكان داد هرچند در كشور حادثهخيز ايران شنيدن اخباري از اين دست، روايتي معمولي به خود گرفته است. اتوبوسي دراتوبان به دره ميافتد و 25 نفركشته ميشوند و بيش از20 نفرزخمي و يا حوادث ديگري كه كشور ما را در صدر حداقل كشورهاي حادثهخيز جادهاي قرار داده است.
كمتر روزي ميتوان نيمنگاهي به صفحه حوادث روزنامهها انداخت و خبري از كشته شدن فلان مقني درون چاه يا فلان كارگر را نخواند. وقتي اين خبرها هولناك است كه بدانيم با مرگ وحشتناك كارگران، خانواده آنان بيسرپرست و بدون نانآور ميمانند و هيچ سازماني متصدي تأمين آتيه بازماندگان اين افراد نيست، سازمان عريض و طويل تأمين اجتماعي كه با گزارش نارواي به اصطلاح مأمورين خود، حقوق بيمهاي كلاني از كارمنداني كه هيچگاه استخدام دفتر يا محل كاري نبودند، ميگيرد چه برنامهاي براي كارگران فصلي و روزمزد دارد؟ ظاهراً اين كارگران دستهجمعي از يكي از شهرهاي غرب كشور به تهران آمده بودند و بيش از20 خانوار، نانآور خود را از دست دادند. شايد در اين پرونده با توجه به دخالت دادستان تهران و حساسيت موضوع و اشكالاتي كه در نحوه صدور پروانه و ساخت و ساز مجتمع فاقد استاندارد سعادتآباد وجود دارد، بتوان از باب تسبيب موضوع را به كانال حقوقي معيني هدايت كرد و ديهاي براي اين كارگران در نظر گرفت، ولي در امور مشابه چه بايد كرد؟
بعد از اين حادثه بود كه علي دهقانكيا عضو كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار تهران، خواستار تصويب و اجراي هرچه زودتر طرح بيمه كارگران ساختماني شد. متأسفانه كارگران ساختماني و نيز كارگران روزمزد در ساير رشتهها تشكل خاصي ندارند كه از آنان پشتيباني كند تا طرح بيمه كارگران روزمزد و فصلي عملياتي شود. نگاهي به آمار كارگران روزمزد و انبوه آنها كه هر صبح سر چهارراههاي معيني چشمانتظار كارفرمايي ميباشند تا يك روز آنان را بهكار گيرد نشانه بيماري جامعه كارگري است كه فاقد پشتوانه است. در موارد خاص و زماني كه كارفرما مسائل ايمني كارگاه را رعايت نكرده باشد، ميشود خسارتي دريافت كرد. آن هم با مراجعه به دادگاه و رنج فراوان، آيا وقت آن نرسيده است كه با اقدامي عاجل دست به عملي بزنيم كه بسياري از اصول قانون اساسي مربوط به تأمين معيشت و تهيه شغل براي مردم و تأمين نيازهاي اوليه آنان را وجهه همت خود قرار دهيم؟
مظلومترين قشر جامعه كارگراني هستند كه اميدي به فردا ندارند تا بتوانند با حاصل دسترنج خود چرخ زندگي را بگردانند. اينان از شهرهاي دور و نزديك به مناطقي كه كار باشد هجرت ميكنند. اكثر ساختمانهاي در حال احداث در گوشه خود اتاقكي آجري دارند كه چندين كارگر ساعات استراحت خود را با كمترين امكانات در اين اتاقها سپري ميكنند. ظاهراً در سال گذشته بحث بيمه كارگران ساختماني در مجلس مطرح شد اما از سرنوشت اين بحث بياطلاعم. قصد آن ندارم كه مظلومنمايي كنم اما مسوولان امر يك لحظه فكركنند خانواده همين بيست و چند نفري كه در حادثه برج سعادتآباد زير آوار ماندند امروز چه ميكنند؟ چند فرزند يتيم شدند و هزينه خانواده اينان را چه كسي ميدهد؟ آيا طرح بيمه اجباري همه افراد از بدو تولد، طرحي بلندپروازانه است؟ كمترين وظيفه دولت تأمين آتيه مردم با كمك خود آنان ميباشد، طرحهايي مانند سهام عدالت يا صندوق مهر و امثال آن، ممكن است مسكنهاي موقتي باشند اما درمان درد واقعي نميتوانند باشند، امروزه سازمان تأمين اجتماعي يكي از كانونهاي ثروت مملكت است، وقتي مساله فروش سهام واحدهاي بزرگ پيش ميآيد حضور اين سازمان را در عرصه خريد به عينه ميبينيم، آيا نميتوانيم با تكيه بر ثروت اين سازمان و كمكي كه دولت ميكند و مبلغي كه هر فرد به نوعي به ضميمه كار خود خواهد پرداخت پيشمقدمه بيمه همگاني را فراهم آوريم؟ و ابتدا از همين كارگران روزمزد شروع نماييم. من از نظر عملي داراي تخصص نيستم اما ميشود براي هر كارگر كارت كارگري صادر كرد و رديف بيمهاي براي او درنظر گرفت و... لابد هستند متخصصاني كه راهكارهاي عملي دارند اما قانون اساسي كه ميثاق ملي است چه ميگويد؟ اصل 29 قانون اساسي مقرر ميدارد: برخورداري از تأمين اجتماعي از نظر بازنشستگي، بيكاري، پيري، ازكارافتادگي، بيسرپرستي، در راهماندگي، حوادث و سوانح و نياز به خدمات بهداشتي و درماني و مراقبتهاي پزشكي به صورت بيمه و... حقي است همگاني. دولت مكلف است طبق قوانين از محل درآمدهاي عمومي و درآمد حاصل از مشاركت مردم، خدمات و حمايتهاي مالي فوق را براي يكيك افراد كشور تأمين كند.
گستردگي دامنه شمول اين اصل به خواب و رويا ميماند، وسعت نظر مقنن تا جايي پيش رفته كه را هم شامل ميشود چه رسد به حال كه اين اصل پردامنه قانون اساسي به اين همه پرداخته است. آيا بعد از 30 سال نميتوان با راهكار خود اصل 29 يعني طرح بيمه را درخصوص همه مشاغل فراهم آورد؟ قانون اساسي اصول زمينمانده و بلااجراي زيادي دارد اما هيچ اصلي به اندازه اصل 29 دايره شمول آن گسترده نيست و كل مردم را در بر نميگيرد. واژه كه در انتهاي اصل آمده و قيد است با توجه به صدر اصل كه ميگويد است همگاني>، منتهي ميگردد، براي مردم و براي دولت به وجود آورده است. حق مردم است كه از دولت خود بخواهند بيمه همگاني را برابر اصل 29 كه برعهده دولت است پياده كند. مقنن منابع تأمين مالي را كه همانا است را تعيين كرده است، با وصف بالا آيا برازنده است در حكومتي كه با حمايت همين مردم سر كار آمد و طي 30 سال گذشته مردم ثابت كردند كه همچنان به حمايت خود پايبندند اصول قانون اساسي را نسبت به آنان رعايت نكنيم؟
حادثه سعادتآباد اولين واقعه و نيز آخرين آن نخواهد بود، همين لحظه كه من مطلب را مينويسم يا شما آن را ميخوانيد مطمئن باشيد در گوشهاي از كشور حادثهاي اتفاق افتاده كه آسيبديدگان اين حادثه چشمانتظار اجرايي كردن اصل 29 قانون اساسي هستند. عدالت و نگاه به محرومان با عملياتي كردن اصل 29 قانون اساسي امكانپذير است، هر روز تأخير در اجراي اين اصل محروم كردن عدهاي از حقوق اوليه آنان ميباشد.
* وكيل دادگستري
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
مشاهده خبر بعدي
------------
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]