واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سينماي ما- -حميدرضا علاقه بند :نيگا. . . . خان دايى رو. . . . يه پهلوون قديمى كه توى بازارچه رو سرش قسم مى خورن. . . همونى كه بچه ها رديفى لب جوب ميشينن و از پهلوونياش مى گن. . . ا ه خان دايى تو آدمو مايوس مى كنى! قيصر - نوشته مسعود كيميايى آقاى حاتمى كيا بچه هاى اين دوره زمانه از حاج كاظم و اصغر براى هم داستان ها تعريف مى كنند. از شجاعت ها و پهلوونيهايشان. از شما كه خالق آنها هستيد. آقاى حاتمى كيا ما هنوز روى اسم حاج كاظم و عباس قسم مى خوريم. اميدواريم شما ما را مايوس نكنيد. آقاى حاتمى كيا به ما رحم كن. به تمامى آن لحظاتى كه براى حاج كاظم، عباس و اصغر گريه كرديم رحم كن. برادر ابراهيم مگر زنده نگه داشتن ياد شهدا همپاى شهادت نيست؟ آخر اين فيلم جديد شما كجاى فرهنگ شهادت قرار مى گيرد؟ بازيگر آتش بس را چه به حاتمى كيا؟ برادر ابراهيم يادت هست گفتى: دعاكنيد در كرخه بمانم و در راين غرق نشوم. حالا مهناز افشار كرخه هست يا راين؟ برادر ابراهيم اگر به خودت رحم نمى كنى به ما و اعتمادى كه به تو كرديم رحم كن. چگونه يك شبه به اينجا رسيديد؟ البته اين زمزمه هاى يك شب۱۰ ساله است! آقاى حاتمى كيا من جواب آن پسرى را كه در اعماق پل رومى در خانه اش سنگر درست كرده و از آن بوى پيراهن يوسف به مشام مى رسد را چه بدهم؟ حاج كاظم را بايد قهرمان نمونه وار دوران پس از جنگ قلمداد كرد كه هنوز پايبند آرمان هاى رسوب كرده درون خود است. قهرمانى كه مناسبات جامعه پس از جنگ را برنمى تابد و وقتى همراهى پيدا نمى كند به تنهايى سر به اعتراض و شورش بر مى دارد. حاج كاظم وارد بازى ناخواسته اى مى شود كه به موازنه اى نابرابر مى ماند و حتى وقتى عباس و اصغر به او مى پيوندند همچنان اقليت كوچك آنها كه به زور اسلحه به پاخاسته در مقابل جمعيتى كه گروگان آنها شده اند، غريب مى نمايد. آقاى حاتمى كيا يادتان هست در مستندى كه درباره پشت صحنه آژانس شيشه اى ساخته شد عنوان كرديد كه حاج كاظم بيش از هر چيز برآمده از موقعيت خود شما در آن زمان است. پسزدگى از سوى مردم و اجتماعى كه زمانى براى حفظ آنها از همه چيز خود گذشتيد و شكافى كه حاصل اين حضور نداشتن است. نكند حالا اين فيلم نشانه موقعيت شما در جامعه اى هست كه جوانهايش فكر مى كنند همت فقط اسم يك اتوبان است!؟ هيچ كجا امن نيست و قهرمانى كه حتى در خانه نه با كلام بلكه با نگاه سرزنش مى شود. مگر جز به زور اسلحه مى تواند گوش شنوايى براى شنيدن رازهايش پيدا كند؟ اينجاست كه فاطمه چفيه اى كه آبروى يك نسل است را براى حاج كاظم مى فرستد و تنها بازمانده نسل ابراهيم همت و باكرى را به درستى رويكردى كه در پيش گرفته مطمئن مى كند. آژانس شيشه اى در شانزدهمين جشنواره فيلم فجر در سال ۷۶ موفق شد سيمرغ بلورين بهترين فيلم، فيلمنامه و كارگردانى، بهترين بازيگر نقش اول و دوم مرد براى پرويز پرستويى و رضا كيانيان، بهترين بازيگر نقش دوم زن و مرد براى بيتا بادران و حبيب رضايى، بهترين موسيقى متن و بهترين تدوين را به دست آورد. برادر ابراهيم تو را به جان حاج كاظم و اصغر بى خيال شو. آقاى حاتمى كيا آژانس شيشه اى آبروى يك نسل است. نسلى فراموش شده. ديگر خيلى ها فراموش كردند كه اگر حاج كاظم، عباس و اصغر نرفته بودند جبهه الان دخترهاى ايرانى بايد جلوى صدام توى سعدآباد عربى مى رقصيدند. يادتان هست عباس به حاج كاظم چى گفت: حاجى ما با خدا مامعله كرديم نه با اينا. منبع خبر : جوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]