تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836119011
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید
مسایلی از قبیل رشوه دادن به داوران در فوتبال ایران تا زمانی كه به اثبات نرسد، یك حرف بی ربط است كه به تخریب داوری كمك میكند. دكتر پرویز سیار كارشناس داوری كشورمان در مصاحبهای تفصیلی درباره مسائل داوری صحبت كرد. 15 اردیبهشت 1317 در محله سنگلج تهران به دنیا آمدم. پدر و مادرم از آذربایجانیهای مهاجرت كرده از روسیه بودند كه پس از ورود به ایران مدت كوتاهی را در قوچان زندگی كردند و سپس به تهران آمدند. پس از مدتی از سنگلج به جنوب تهران رفتیم و در چهارراه عباسی، پشت اداره دخانیات ساكن شدیم. زمانی كه به دبیرستان علامه میرفتم، مثل همه بچههای تهران كه با چند رشته آشنا بودند، من هم عضو تیمهای والیبال، تنیس روی میز و فوتبال بودم و در باشگاه دخانیات كه نزدیك خانهمان بود، ورزش میكردم. در دبیرستان علامه از پاسورهای شناخته شده تیم والیبال بودم و به دلیل آنكه قد بلندی نداشتم و نمیتوانستم اسپك بزنم، در پست پاسور كار میكردم وجزو بهترینها بودم. پس از پایان دوره دبیرستان، در سال 1336 برای تحصیل در رشته پزشكی به آلمان رفتم. دانشگاه و شهری كه در آنجا تحصیل میكردم، ارلاگن نام داشت. ارلاگن شهری در 18 كیلومتری نورنبرگ است. علیرغم آنكه در زمان حضورم در آلمان دوازده سال از جنگ جهانی دوم میگذشت، ولی آثار خرابی بر در و دیوار شهر نورنبرگ دیده میشد و آلمانیها به سرعت در حال بازسازی بودند. در دانشگاه تیم والیبال درست كردیم كه از 6 ایرانی، یك لهستانی و دو آلمانی تشكیل شده بود و به مدت 6 سال با دانشگاههایی از كلن، فرایبورگ و آخن مسابقه میدادیم. وقتی دوره تحصیلم در دانشگاه پایان یافت، در یكی از بیمارستانها آغاز به كار كردم. در این بیمارستان پزشكی همكار من بود كه در بوندسلیگای 2 بازی میكرد. یك روز پیشنهاد داد تا یك تیم فوتبال تشكیل دهیم. بنابراین از بخشهای مختلف بیمارستان و پزشكان دیگر یك تیم درست كردیم و تمرینات منظم انجام دادیم و در طی سال، 20 الی 30 بازی با تیمهای بیمارستانهای دیگر انجام میدادیم كه به آنها بازیهای خیرخواهانه میگفتند و بیشتر این بازیها برای كمك به معلولان و سالمندان اجام میشد. در هر بازی2000 تماشاگر از بازیها دیدن میكردند و عواید بلیط فروشی مسابقات به سازمانهای مختلف اختصاص مییافت. در یكی از مسابقات داور مرا از زمین اخراج كرد. این داور یك پلیس بود كه درجه بالایی داشت و در ضمن داوری هم میكرد. از سوی دیگر من پزشك پلیس شهر ارلانگن نیز بودم و برخی از شبها اگر به من نیاز داشتند، به آنها كمك میكردم. به دلیل رفاقتی كه با او داشتم، توقع نداشتم مرا از زمین اخراج كند. شب كه همه دور میز شام نشسته بودیم، سعی كرد صمیمانه با من صحبت كند و مرا در آغوش گرفت تا از دلخوریام بكاهد. البته باید بگویم كه اخراج من از زمین مسابقه كاملاً درست و قانونی بود. پس از شام، یك كتاب 50 صفحهای در خصوص داوری به من داد و گفت: این كتاب را بخوان. این كتاب را كه از سوی فدراسیون فوتبال آلمان منتشر شده بود، طی 3، 4 روز با دقت خواندم. پیش از مطالعه كتاب تصور میكردم تمام قوانین داوری را میشناسم، چون در ایران فوتبال بازی كرده بودم، این تصور را داشتم، ولی وقتی كتاب را خواندم، پی بردم كه از داوری چیزی نمیدانم. پس از مدتی كه دوباره دور یك میز شام جمع شده بودیم، همان داور پلیس از من پرسید: كتاب را خواندی؟ گفتم: بله. پرسید: از من دلخور هستی؟ جواب دادم: نه. گفت: دوست داری داور شوی؟ وقتی دلیل این سوال را پرسیدم، جواب داد: تو یك پزشك تحصیل كرده هستی و اگر وقت كافی داشته باشی كه صرف این كار كنی، میتوان خیلی زود در آلمان پیشرفت كنی. بنابراین مرا پیش رئیس كمیته داوران شهر برد. آنها صمیمانه از من استقبال كردند و گفتند؛ هفته آینده یك كلاس داوری داریم. این كلاس 12 جلسه بود كه هر جلسه 4 ساعت طول میكشید و دو بار در هفته برگزار میشد و بین كلاسها هر شب در یك رستوران گردهمایی داشتیم كه در این گردهمایی سه ساعت صرف صحبت در مورد مطالب كلاس میشد. وقتی این كلاس به پایان رسید، من در امتحانات كتبی آن شركت كردم و تست كوپر نیز دادم كه پس از قبولی در این امتحانات، برای من كارت داوری صادر شد و به طور فعال در آلمان شروع به داوری كردم. البته به دلیل مشغله زیاد نمیتوانستم داوریهای زیادی انجام دهم، چون در بسیاری از مواقع ONCALL بودم و در بیمارستان كشیك اجباری داشتم، نمیتوانستم مانند بقیه داوران در هفته قضاوتهای زیادی كنم، ولی چون ناظرانداوری بدون آنكه خودم متوجه باشم، در ورزشگاهها حضور مییافتند و داوریهایم را میدیدند، پس از6 ماه به من اجازه دادند كه در بالاترین سطح آماتوری فوتبال آلمان قضاوت كنم. در سال 1975 به ایران آمدم. بلافاصله پس از دو روز تحقیقات متوجه شدم كه مسابقات منظم تخت جمشید در ایران برگزار میشود. روزی خدمت آقای جعفر نامدار، رئیس كمیته داوران رفتم. پس ازمعرفی خودم و توضیح در خصوص قضاوتهایم در آلمان، ایشان بسیار صمیمانه مرا پذیرفتند و نزد دبیر فدراسیون فوتبال آقای هوشنگ دیدهبان رفتیم و پس از آشنایی با ایشان، آقای نامدار از من درخواست كردند مداركم را تحویل كمیته داوران بدهم تا جهت قضاوت برای من كارت داوری صادر شود. آن زمان كارت داوری درجه 2 برای من صادر شد. من تا سال 1362 قضاوت كردم و در سن 45 سالگی بازنشسته شدم. البته تا رده ملی نیز ارتقاء درجه یافتم. ++ كمیته داوران و داستانی به نام " استقلال " كارشناس داوری كشورمان در خصوص كمیته داوران فدراسیون فوتبال گفت: كمیته داوران باید مستقل عمل كند و رئیس این كمیته باید افكار و ایدههای جدیدش را با همكاری دوستانش در این كمیته و ابتكارات خود به وجود آورد، ولی طی 27 سالی كه از انقلاب میگذرد، هیچ تفاوتی با قبل به وجود نیامده است و رئیس كمیته داوران نمیتواند مستقل تصمیمگیری نماید. علیرغم آنكه رئیس كمیته داوران در مواردی مستقل عمل میكند، ولی در خیلی از موضوعات باید با رئیس و دبیر فدراسیون فوتبال مشورت كند و با توجه به قانون موجود نمیتواند مستقل عمل كند. من اعتقاد دارم كمیته داوران باید یكی از اعضای هیأت رئیسه فدراسیون و عضو كمیته انضباطی باشد یا نمایندهاش در این كمیته حضور داشته باشد كه متأسفانه چنین مواردی وجود ندارد، در حالی كه ضروری است.
++ اشتباه در داوری اجتنابناپذیر است وی در خصوص سطح داوران ایرانی گفت: بر اساس تجربهای كه طی سالها زندگی در آلمان به دست آوردم و با دانشجویان كشورهای مختلف زندگی كردم، باید بگویم ایرانیها انسانهای باهوشی هستند كه از هیچ كشوری در دنیا كم ندارند. داوران ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اشتباه در داوری اجتنابناپذیر است و بسیاری از اشتباهات داوری كه در برنامه 90 به نمایش درمیآید، اشتباهات سهوی است. بدون كوچكترین تبلیغ برای برنامه 90، باید بگویم كه این برنامه در طی 5 سال پخش شدن به اندازه 50 سالی كه از عمر فوتبال ایران میگذرد، به داوری ایران كمك كرده است و من كمتر داوری را میشناسم كه برنامه 90 را نبیند، چون این برنامه یك كلاس آموزشی است. من داوران ایرانی را توانا میدانم ولی برخی از داوران ما به دلیل ترس در برخی از صحنهها در محوطه جریمه به بازیكن كارت قرمز نشان نمیدهند، در حالی كه داور باید قدرت داشته باشد و بدون ترس از جمعیت و ناسزاهای تماشاگران، بتواند كارت قرمز نشان دهد. همه داوران حق اشتباه دارند، ولی بهتر است كه اشتباه كمتری مرتكب شوند. وی افزود: مسایلی از قبیل رشوه دادن به داوران در فوتبال ایران تا زمانی كه به اثبات نرسد، یك حرف بی ربط است كه به تخریب داوری كمك میكند. ++ نصیرزاده پایههای رشوه غیرمستقیم را رقم زده است دكتر سیار در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اختلافنظرهای هوشنگ نصیرزاده با وی گفت: او نظرهای شخصی در داوری دارد و چون طی چند سال اخیر درروزنامهها و برنامه 90 تلویزیون، صاحب شهرت شده است، میخواهد نظرات شخصیاش را به جای استانداردها در داوری وارد كند كه درمقابل او ایستادیم. یك سال پس از آغاز برنامه 90، طی یك نظرخواهی كامپیوتری در مورد كارشناسان داوری، آقای غیاثی اول شدند، اما آقای نصیرزاده بدون اینكه مستقیماً او را متهم به تقلب در این نظرسنجی كند، گفته بود كه در نظرسنجی كامپیوتری امكان تقلب وجود دارد. حالا استدعا دارم به اظهارات ضد و نقیض آقای نصیرزاده توجه كنید. او در روزنامه خبر ورزشی مورخ 21 آبان 1383 در بیوگرافی خود مینویسد، در 25 سالگی یعنی در سال 61 داوری را شروع كرده و در سال 70 داوری را كنار گذاشته است. آقای نصیرزاده فراموش كرده كه در نامه مورخ 14/4/1366 خودش به من نوشته كه او داور درجه 3 میباشد و با اینكه در شیراز در كلاس ارتقای درجه شركت كرده است، هنوز مقوای عكسدار درجه را دریافت نكرده. حال از جامعه داوری سوال میكنم، داوری كه طی 6 سال و یا حداقل 5 سال نتوانسته درجه 2 خود را دریافت كند، چگونه طی 4 سال یعنی از سال 66 تا 70 درجه ملی دریافت كرده است؟! او در بخشی ازهمین بیوگرافی مینویسد؛ اولین ایرانی است كه بولتن داوری نوشته و منتشر كرده است، در حالی كه اولین بولتن داوری در آذر ماه سال 56 توسط كمیته بولتن یعنی آقایان محمود الهی، هادی متبسم، نصراله ایراننژاد ، علی بلوكات و اینجانب منتشر شدو سیزده شماره آن منتشر گردید. در زمان ریاست آقای منوچهر نظری، نصیرزاده یك كلاس داوری را اداره میكرد و 30 نفر در این كلاس حضور داشتند. در كنار نام 30 شركت كننده در این كلاس، روزهای هفته كه تست كوپر از آنها گرفته شده است، درج شده بود، به غیر از یك نفر كه مقابل نام او خالی بود، ولی برای آن یكنفر كارت ملی داوری صادر میشود. این موضوع به گوش آقای رضا غیاثی میرسد و پس از تحقیقات ایشان و اطلاع به كمیته داوران، همه متوجه میشوند كه علیرغم عدم حضور آن فرد در كلاس، برای او كارت درجه ملی صادر شده است. ما این موضوع را به گوش نصیرزاده رساندیم. نصیرزاده طی نامهای به من نوشت كه این حرفها دروغ است. شخصی كه در كلاس حاضر نبوده است، به دلیل آنكه فرزندش بیماری تالاسمی دارد، یك روز برای زدن آمپول بچهاش از من اجازه گرفت و دیرتر آمد. او در كلاس حضور داشته است. من پرینت بلیط هواپیمای او را دارم و حتی در هنگام تست كوپر ازاو عكس هم گرفتهام! من این موضوع را به آقای غیاثی اطلاع دادم و نامهای را كه نصیرزاده برای من نوشته بود، برای ایشان فاكس كردم. یك ساعت بعد غیاثی بامن تماس گرفت و شماره تلفن شخصی را كه در كلاس نصیرزاده شركت نكرده بود، به من داد. وقتی با آن شخص تماس گرفتم، به او گفتم: به جان آن بچه بیمارت كه تالاسمی دارد، حیثیت یك نفر در خطر است و میگویند كه تو علیرغم عدم حضور در كلاس كارت درجه ملی دریافت كردهای. مرد و مردانه بگو آیا در كلاس حاضر بودی یا نبودی؟ وی در جواب گفت: آقای دكتر! من متأسفم، به شرفم قسم از خودم خجالت میكشم! من زمانی یك خدمتی انجام داده بودم، او هم تلافی كرد! من در كلاس حاضر نبودم و ضمناً بچهام نیز مریض نیست. دكتر سیار در ادامه گفت: من بعدها برای نصیرزاده نامه نوشتم و گفتم تو كه از صنعت نفت حمایت میكنی، میگویی كه راهآهنیها تقلب كردهاند و در اسناد دست بردهاند، اگر بازیكن راهآهن در شناسنامهاش دست برده است، چرا آن را تطهیر می كنی؟ البته آقای نصیرزاده یكی از طرفداران شفیعزاده و باشگاه استقلال اهواز است و البته این حق مسلم هر انسانی است كه طرفدار هر تیمی باشد و نصیرزاده هم جدا از این مسأله نیست. یك بازی در اهواز بین تیمهای استقلال اهواز و سپاهان برگزار شد. آقای یدی داور مسابقه به همراه كمك داوران و یدالله سلیمانی ناظر بازی در اتاق هتل در حال استراحت بودند. شخصی با تلفن وارد اتاق میشود و میگوید كه آقای یدی با شما كار دارند. آقای یدی با تلفن شروع به صحبت میكند. آقای سلیمانی بخشهایی از صحبتهای آقای یدی را میشنوند كه به فرد تماس گیرنده میگوید: من پراید دارم! شما اشتباه گرفتهاید و دیگر تلفن نكنید. در همین هنگام نصیرزاده هم وارد اتاق داوران میشود. وقتی آقای سلیمانی از آقای یدی میپرسد چه اتفاقی افتاده؟ وی میگوید شخصی به من زنگ زد و پرسید چه ماشینی داری، گفتم پراید. او هم جواب داد: اگر ما بازی را ببریم، یك سمند به تو میدهیم، من هم به او گفتم اشتباه گرفتهای و شماره را به شما اشتباه دادهاند. در همین هنگام نصیرزاده از شخصیت والا و سخاوتمندانه یكی از مدیران صحبت می كند. آقای یدالله سلیمانی، به نصیرزاده میگوید: خواهش میكنم شما این صحبتها را در اینجا مطرح نكنید. در ضمن داوران نیاز به استراحت دارند، پس بهتر است شما تشریف ببرید. ولی نصیرزاده به صحبتهایش ادامه میدهد و آقای سلیمانی مجبور میشود درب اتاق را باز كند و بگوید: بیرون تشریف ببرید، چون دوست نداریم این حرفها را اینجا بشنویم. نصیرزاده در پاسخ میگوید: باشه! ولی ..... . در واقع سلیمانی مجبور میشود او را از اتاق بیرون كند. پس از پایان بازی عین اتفاق رخ داده و حرفهای نصیرزاده به فدراسیون فوتبال گزارش میشود و منوچهر نظری رئیس وقت كمیته داوران مجبور میشود روی نامه داور مسابقه، نامهای به این مضمون بنویسد: جناب آقای دادكان ریاست محترم فدراسیون فوتبال؛ خواهشمند است نامه آقای حسین یدی داور با شرف مسابقه یك چهارم نهایی تیمهای استقلال اهواز و سپاهان را بخوانید و مشاهده كنید چه خبر است و چه میگذرد و در فوتبال ما چگونه با روح و روان داوران ما بازی میكنند. البته به خاطر این موضوع، آقای نصیرزاده به تهران احضار میشود و در فدراسیون فوتبال در حضور آقای دادكان، آقای پهلوان، آقای منوچهر نظری و آقای یدی (داور مسابقه) میگوید كه من این حرف ها را نگفتهام! فدراسیون فوتبال نیز اشارهای به حرفهای او نكرد، بلكه اعلام كرد: فلانی با گفتن آن صبحتها ، پایههای رشوه غیرمستقیم را رقم زده است. كارشناس و پیشكسوت داوری كشورمان در پایان افزود: من بیشتر از مربیان هادی ساعی و حسین رضازاده، برای نصیرزاده زحمت كشیدم. به شرفم قسم روزی افتخار میكردم كه شاگردی مانند نصیرزاده دارم، ولی وقتی یك نفر این اندازه ناسپاس است، چه توقعی از من دارید؟ این رفتار ایشان به جایی رسید كه آقای نصیرزاده در یك نامه 9 صفحهای پس از بدگوییهای فراوان به من، نوشته بودند : «من از نظر شكستهنفسی به شما استاد میگویم وگرنه شما استاد من نیستید!»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1050]
صفحات پیشنهادی
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید مسایلی از قبیل رشوه دادن به داوران در فوتبال ایران تا زمانی كه به اثبات نرسد، یك حرف بی ربط است كه به تخریب داوری ...
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید مسایلی از قبیل رشوه دادن به داوران در فوتبال ایران تا زمانی كه به اثبات نرسد، یك حرف بی ربط است كه به تخریب داوری ...
های جنیفر لوپز: هر روز بهتر از دیروز!!
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید های جنیفر لوپز: هر روز بهتر از دیروز!! حاشیههای سخنرانی مشایی در جامعه وعاظ: آقای مشایی ماجرای این هدیه خانم چیست؟ ...
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید های جنیفر لوپز: هر روز بهتر از دیروز!! حاشیههای سخنرانی مشایی در جامعه وعاظ: آقای مشایی ماجرای این هدیه خانم چیست؟ ...
متکي: با مذاكره ميتوان به فرمول مشتركي رسيد
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید متکي: با مذاكره ميتوان به فرمول مشتركي رسيد · از شما خسته تر هم پیدا می شود ! دانلود مجموعه 42 والپیپر سه بعدی ...
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید متکي: با مذاكره ميتوان به فرمول مشتركي رسيد · از شما خسته تر هم پیدا می شود ! دانلود مجموعه 42 والپیپر سه بعدی ...
27 قانون ورزشی در سالمندان
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید او در روزنامه خبر ورزشی مورخ 21 آبان 1383 در بیوگرافی خود مینویسد، در 25 سالگی .... اصلاح قانون كاربدون درنظرگرفتن ...
دکتر سیار از رشوه دادن به داوران می گوید او در روزنامه خبر ورزشی مورخ 21 آبان 1383 در بیوگرافی خود مینویسد، در 25 سالگی .... اصلاح قانون كاربدون درنظرگرفتن ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها