تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796608071




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عبرت‌های ۱۲۹۹ برای ۱۳۹۹ | آخرین اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: عبرت‌های ۱۲۹۹ برای ۱۳۹۹

عبرت‌های ۱۲۹۹ برای ۱۳۹۹


خلاصه‌ای از سخنان دکتر سعید جلیلی در یکصدمین سالگرد وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ | عده‌ای قزاق، که به‌نقل تاریخ حداکثر 2500 نفر بودند، از همدان و سپس قزوین به تهران آمده و شهر را تسخیر می‌کنند؛ شهری که کمتر از دو دهۀ قبل منشأ بسیاری از تحولاتِ اساسی و مهم نظیر مشروطه بوده و علمای بزرگی داشته که قبل از آن نیز حرکت‌های تأثیرگذاری نظیر تحریم تنباکو، لغو امتیازِ رژی، رویترز و ... را دنبال می‌کردند. اما حالا چطور می‌شود با آن همه مبارزات و مجاهدات، چند صد قزاق به این شهر می‌آیند و کودتا می‌کنند اما همه منفعل هستند؟ چطور می‌شود که چهره‌ها و شخصیت‌های انقلابی دیگر آن حضور مؤثر و فعال را ندارند؟
توصیۀ امیر مؤمنان (ع) و بصیرت تاریخی امام (ره) یکی از توصیه‌های عقلی و دینیْ عبرت از تجارب دیگران است. لازم نیست همه‌چیز را از ابتدا تجربه کنیم؛ خیلی از موضوعات را که یک‌بار تجربه شده است اگر مطالعه کنیم و عبرت لازم را بگیریم، طبیعتاً لازم نیست دوباره تجربه کنیم. حضرت امیر (ع) در یکی از نامه‌های خود به امام حسن (ع) دربارۀ عبرت‌آموزی از تاریخ نکتۀ بسیار دقیقی را بیان می‌فرمایند که اگر انسان نمی‌تواند به‌درازای تاریخ عمر کند، اما این امکان را دارد در تاریخ تأمل کند و احوال گذشتگان و تجارب آنها را مورد بررسی قرار دهد. تعبیر حضرت امیر(ع) این است که من اندازۀ همۀ آن‌هایی که قبل از من بودند عمر نکردم بلکه در رفتار آن‌ها تأمل کردم، بررسی کردم، بر آن اخباری که از آن‌ها رسیده به‌گونه‌ای تأمل و مطالعه کردم گویی که در آن دوره همراه آنها زندگی کرده‌ام؛ قسمت‌های روشن و تاریک تاریخ گذشتگان را شناختم و از هرکدامِ آنها عبرت لازم را دریافتم. در حدیث دیگری از حضرت امیر (ع) هست که: «و مَن إِعتَبَرَ أَبصَرَ و مَن أَبصَرَ فَهِمَ.» بصیرت این‌طور نیست که خودبه‌خود به دست بیاید. زحمت دارد، کار دارد، مطالعه لازم دارد. لازمه‌اش این هست که آدم: «مَن إِعتَبَرَ»، عبرت بگیرد از آن چیزی که قبل بوده است، «و مَن أبصَرَ فَهِمَ» و وقتی که آن ابعاد برایتان روشن شد آن موقع می‌توانید بگویید که من به این موضوع اشراف دارم: «و مَن فَهِمَ عَلِمَ». در کشور ما متأسفانه به علوم انسانی توجه لازم نمی‌شود. همان طور که پیشرفت در علوم مهندسی،پایه، پزشکی و .. می‌تواند موجب پیشرفت یک کشور شود، توجه به تاریخ و داشتن توصیف و تحلیل صحیح از وقایع تاریخی می‌تواند مانع پسرفت یک ملت باشد و از تکرار تجربه‌های تلخ جلوگیری کند. این که بدانیم در گذشتۀ ‌ما چه مسائلی پیش آمده کمک می‌کند تا ادامۀ مسیر را درست برویم. این اتفاق برای بیش از نیم‌قرن، مسیر کشور ما را متفاوت کرده و به کج‌راهه بُرده است. چرایی اهمیت عبرت‌آموزی از این اتفاق را با یک مثال توضیح می‌دهم: شما می‌بینید در مقاطعی از تاریخ معاصر ما نقاط عطفی مثل انقلاب مشروطه یا نهضت ملی شدن نفت در جهت پیشرفت کشور رخ می‌دهد اما در همان بزنگاه‌ها یک انحرافی ایجاد شده که به‌یک‌باره مسیر را عوض می‌کند. وقتی در تاریخ چهل‌سالۀ انقلاب، به‌ویژه دهۀ اول آن، تأمل می‌شود، نقش ویژه حضرت امام(ره) در حفظ این مسیر و ممانعت از کج‌روی بسیار برجسته است. از جمله مهمترین دلایل این عدم‌انحراف، همین استفاده و تأمل جدی بر روی تجاربِ تاریخی به‌ویژه در یک قرن اخیر بوده که امام خمینی(ره)  به‌مانند یک دیدبانِ هوشیار آن فرمایش حضرت امیر (ع) را نصب‌العین قرار داده و از هر یکی از این حوادث عبرت لازم را گرفته و در مدیریت مسیر انقلابِ اسلامی این عبرت‌ها را مورد توجه قرار داده است. کودتای سوم اسفند؛ پیشینه‌ها و پیامدها دقیقاً صدسال پیش در چنین روزی، سوم اسفند 1299، در همین تهران و به‌تبع آن در کشور اتفاقاتی می‌افتد که سال‌ها مسیر یک ملت را متفاوت می‌کند و باعث کج‌روی و کندشدن مسیر پیشرفت کشور می‌شود. طبیعتاً بررسی چنین اتفاقی قابل‌تأمل هست. عده‌ای قزاق، که به‌نقل تاریخ حداکثر 2500 نفر بودند، از همدان و سپس قزوین به تهران آمده و شهر را تسخیر می‌کنند؛ شهری که کمتر از دو دهۀ قبل منشأ بسیاری از تحولاتِ اساسی و مهم نظیر مشروطه بوده و علمای بزرگی داشته که قبل از آن نیز حرکت‌های تأثیرگذاری نظیر تحریم تنباکو، لغو امتیازِ رژی، رویترز و ... را دنبال می‌کردند. اما حالا چطور می‌شود با آن همه مبارزات و مجاهدات، چند صد قزاق به این شهر می‌آیند و کودتا می‌کنند اما همه منفعل هستند؟ کشوری که ۱۴ سالِ قبلْ مهدِ انقلاب بوده، انقلابِ مشروطه بوده، چطور می‌شود که چهره‌ها و شخصیت‌های انقلابی دیگر آن حضور مؤثر و فعال را ندارند؟

عده‌ای قزاق، که به‌نقل تاریخ حداکثر 2500 نفر بودند، از همدان و سپس قزوین به تهران آمده و شهر را تسخیر می‌کنند؛ شهری که کمتر از دو دهۀ قبل منشأ بسیاری از تحولاتِ اساسی و مهم نظیر مشروطه بوده و علمای بزرگی داشته حالا چطور می‌شود با آن همه مبارزات و مجاهدات، چند صد قزاق به این شهر می‌آیند و کودتا می‌کنند اما همه منفعل هستند؟ | تصویر: رضاخان فرمانده تیپ مختلط همدان در میان جمعی از افسران ایرانی و روسی تحت فرمان خود، در روز قبل از کودتای 1299، منبع تصویر: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران منافع دولت انگلیس در کودتا یک بحث بسیار مهم این است که بررسی یک پدیدۀ‌ تاریخی باید جامع باشد و نمی‌توان در مطالعۀ آن صرفا به تحولات داخلی اکتفا کرد. چه در گذشته و چه امروز، در معادلات اجتماعی یک کشور نقش تحولات محیطی از جمله تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی در کنار تحولات داخلی، تاثیرگذار است. آن چیزی که ما به‌ویژه در 2-3 قرن اخیر تحت عنوان تاریخ استعمار می‌خوانیم، همین موضوع است؛ کشورهای استعمارگر از بیرون مرزها و از هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر ‌آمده‌اند و در امور سایر کشور ها دخالت اساسی می‌کردند. مثلاً کشور کوچکی مثل انگلیس که یک جزیره‌ در انتهای غرب اروپاست، ۶۱ کشور از دولت‌های فعلی دنیا را تحت استعمار مستقیم خود داشته است. در همان سال‌های انقلاب مشروطه، انگلیسی‌ها به‌انحای گوناگون دور تا دور کشور ما حضور داشتند؛ پس از اکتشاف نفت در ایران، فرصت بزرگی برای انگلیسی‌ها پدید آمد تا از طریق آن بتوانند قدرت خود را در مستعمرات افزایش بدهند و برایشان بسیار مهم بود که نفت ایران را در اختیار بگیرند. مسئلۀ مشروطه‌خواهی در ایران برای آنها گران تمام می‌شد؛ چون می‌دانستند اگر دولت‌های مستقل سر کار بیایند، طبیعتا یک دولت ملی نمی‌گذارد که آنها نفت ایران را به‌راحتی تصاحب کنند.

پس از اکتشاف نفت در ایران، فرصت بزرگی برای انگلیسی‌ها پدید آمد تا از طریق آن بتوانند قدرت خود را در مستعمرات افزایش بدهند و برایشان بسیار مهم بود که نفت ایران را در اختیار بگیرند. می‌دانستند اگر دولت‌های مستقل سر کار بیایند، طبیعتا یک دولت ملی نمی‌گذارد که آنها نفت ایران را به‌راحتی تصاحب کنند. | تصویر: سمت راست: کارگران شرکت نفت در خوزستان در اواخر دوره قاجاریه؛ سمت چپ: یکی از مقامات انگلیسی پلیس جنوب سوار بر تخت روان بر دوش افراد محلی؛ منبع تصاویر: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران قرارداد استعماری 1919 روی دیگر کودتا بعد از مشروطه حکومت قاجار ضعیف شد. از ۱۲۸۵ تا 1299 نزدیک به ۲۵ بار دولت عوض می‌شود و کشور در یک بی‌ثباتی معطل می‌ماند. انگلیسی‌ها استفاده از این بی ثباتی را برای خود مغتنم دانستند؛ لذا می‌بینید بعد از قرارداد 1907 که تقریباً هم‌زمان با مشروطه بود، این‌بار قرارداد ۱۹۱۹ را با وثوق‌الدوله می‌نویسند. برخلاف قرارداد قبلی 1907 که با مشارکت روسیه همراه بود، این‌بار روس‌ها را، که درگیر انقلاب بلشویکی و مسائل داخلی بودند، دور می‌زنند و مستقیماً به‌دنبال امضای یک قرارداد جدید در شش بند با سرسپردگان داخلی خود می‌روند.

تصویری از وثوق‌الدوله، امضاکنندۀ قرارداد 1919 به همراه جمعی از رجال قاجار و مستشاران انگلیسی و روسی | منبع عکس: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران یکی از بند‌های قرارداد 1919 این است که طبق این قرارداد «در نظامِ آیندۀ ایران وزرایِ ایرانی در هر وزارتخانه‌ای که باشند، مستشاری از انگلیس بالای سَرِ خود دارند که از اوامِر آن نمی‌توانند سرپیچی کنند و در صورت بروز اختلاف میان وزیر و مستشار، به‌نحوی یکی از آن‌ها باید کنار برود.» چرا این کار را کردند؟! چون برای بهره‌برداری از نفت جنوب وجود ناامنی‌ها و هرج و مرج در نقاط مختلف، آنها را به این جمع‌بندی رساند که به فکر ایجاد یک دولت مرکزی مقتدر اما وابسته بیفتند. لذا بنا را بر این گذاشتند که در ایران مرکزیت و ثباتی ایجاد کنند که با آن بتوانند به راحتی نفت ایران را استفاده نمایند. در بند دیگری از همین قرارداد ۱۹۱۹ اینگونه آمده است که «دولت انگلیس به خرجِ دولتِ ایران صاحب‌منصبان، ذخایر و مهمات جدید را برای تشکیل قوۀ متحدالشکل که دولتِ ایران ایجادش را برای حفظ نظم در دامنۀ سَرحدها در نظر دارد، تهیه خواهد کرد». در جای دیگر عنوان می‌کند: «دولت انگلستان خدماتِ هر عدد مستشارِ متخصص را که برای لزوم استخدام آن‌ها در ادارات مختلف بین دولتین توافق حاصل شود، به‌خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد.»[1] و سرانجام، کودتا آن‌ها می‌خواستند یک قدرتِ مرکزی مقتدر اما وابسته وجود داشته باشد که همه را کنترل کند و یک نظمی به امور بدهد تا بتوانند منافعی همچون نفت را چه از طریق 1919 و چه به شکل دیگر به دست آوردند؛ به‌هرحال پس از آنکه این قرارداد امضاء شد، یک اعتراض عمومی شکل گرفت و در نهایت هیچ‌وقت نتوانست اجرا بشود. این‌گونه شد که با ناکامی در 1919، به فکر تشکیل آن قدرت مرکزی از راهی دیگر افتادند؛ در این چارچوب می‌توان تحلیل کرد که در سوم اسفند چطور عده‌ای قزاق مدیریت می‌شوند تا به قصد تسخیر تهران حرکت کنند و کنترل امور را با کودتا به دست بگیرند. [2]

آن‌ها می‌خواستند یک قدرتِ مرکزی مقتدر اما وابسته وجود داشته باشد که همه را کنترل کند و یک نظمی به امور بدهد تا بتوانند منافعی همچون نفت را چه از طریق 1919 و چه به شکل دیگر به دست آوردند؛ این‌گونه شد که با ناکامی در 1919، به فکر تشکیل آن قدرت مرکزی از راهی دیگر افتادند. | تصویر: سمت راست: ژنرال آیرونساید و ژنرال هالدین در درون قایق روان در رود دجله در بغداد، بعد از کودتای 1299؛ سمت چپ: تصویری از شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران. در فضای بی‌ثباتی، تزلزل سیاسی و انفعال انقلابیونِ مشروطه، کودتای سوم اسفند را شکل دادند. چه کسی مسئولیت کودتا را قبول می‌کند؟! یک روزنامه‌نگار به‌نام سیدضیا که مدیرمسئول روزنامۀ رَعد بود. او می‌شود نخست‌وزیر دولت کودتا. چهره‌ای که در آن زمان به انگلیسی‌بودن مشهور بوده و هیچ اِبایی نداشته از اینکه بگوید طرفدار انگلیس است و انگلیسی‌ها هم اِبایی نداشتند از انتشار عمومی این موضوع. کسی که از مدافعان سرسخت قرارداد 1919 و زمانی عضو تیم مذاکره‌کنندۀ طرف ایرانی در قرارداد ۱۹۱۹ بود؛ درحالی‌که مثلاً وزیر خارجۀ وقت در این تیم حضور نداشته است. رضاخان که فرماندۀ قزاق‌هاست، عهده‌دار وزارت جنگ می‌شود. اولین اقدام رضاخان تشکیل امنیه به‌جای ژاندارمری و تحقق یکی از مهمترین مفاد قرارداد ۱۹۱۹ بود که می‌بایست به‌خرج ایران یک ارتش متمرکز قوی به وجود بیاید. اگر قبلاً دولت انگلیس برای انتقال نفت از گچساران یا خوزستان باید با ۱۰ ایل و عشیره و نیروهای محلی درگیر شود، الان صرفاً با یک دولت وابسته به خود طرف بود که آن دولت با هزینۀ کشور ایران، امنیت انتقال نفت برای انگلیس را هم عهده‌دار شد.

در فضای بی‌ثباتی، تزلزل سیاسی و انفعال انقلابیونِ مشروطه، کودتای سوم اسفند را شکل دادند. چه کسی مسئولیت کودتا را قبول می‌کند؟! یک روزنامه‌نگار به‌نام سیدضیا که مدیرمسئول روزنامۀ رَعد بود. او می‌شود نخست‌وزیر دولت کودتا. | تصویر: سیدضیاءالدین طباطبائی، نخست‌وزیر و وزیر داخله، به اتفاق جمعی از همکاران خود در ایام کودتای 1299، منبع: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران زور و تزویر و رضا و سدضیا شاید این سوال مطرح بشود با آنکه افکار عمومی مخالف قرارداد 1919 بود، چرا انگلیس بر روی فردی مثل سیدضیا که وابستگی‌اش اظهر من الشمس بوده، باید سرمایه‌گذاری کند؟ نکتۀ مهم آن تزویر پس از کودتا است که دشمن در کنار زور از آن استفاده می‌کند. تظاهر به تدین در فضای عمومی کشور و بالأخص روزنامه‌ها، که تعدادشان بسیار زیاد و فعالیت زیادی داشتند، به‌موازات سیدضیا صحبت از فردی می‌شود که قبلاً اسم و نشانی هم نداشته است، نه دولةالسلطنه‌ای بوده و نه روزنامه‌ای داشته؛ یک عده فقط او را به‌نام «رضا ماکسیم» می‌شناختند[3] و اصلا فرد مطرحی در سطح سیاسی نبوده اما از او اخبار جالب و متفاوتی مطرح می‌شود. درحالی‌که شرب خمر یک کار معمول بین قزاق‌ها بود، اما یکی از فرامینی که رضاخان  وضع کرده بود، ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی است. یا آنکه رضاخان به‌گونه‌ای عزاداری می‌کرده که به‌قول نمایندۀ وقت شیراز همگان فکر می‌کردند او می‌خواهد خود را برای امام حسین(ع) بکشد! ضدانگلیس‌نمایی با دوگانه‌سازی صوری یا اینکه برخی از عناصر انگلیسی دخیل در قرارداد 1919 نظیر صارم‌الدوله توسط قزاق‌ها دستگیر می‌شوند. در یک فاصله زمانی 3-4 ماهه، دوگانه‌ای صوری بین رضاخان و سیدضیا تصویر می‌شود که مردم نیز از برخی اقدامات، همانند مثال‌هایی که بیان شد، خرسند بودند و آن را به‌نوعی تمایز میان رضاخان و سیدضیا می‌دانستند. چنان‌که بعد از کودتا همین رضاخان یا وزیر جنگ اطلاعیه می‌دهد که سیدضیا باید کناره‌گیری کند. مردم خوشحال می‌شوند که یک همچنین آدم وابسته‌ای باید برود. آنقدر این موضوع وابستگی مطرح بوده است که بعضی‌ها می‌گویند مگر انگلیس می‌گذارد سیدضیا برود؟! با کناره‌گیری سیدضیا، تصویری از رضاخان ارائه می‌شود که یک ایرانی مقتدر مقابل زیاده‌خواهی‌های انگلیس است و به احکام شرع نیز مقید است. بیت‌المال مسلمین همان رضاخانی که بعدها کشف حجاب را اجباری کرد، فاجعۀ خونین گوهرشاد را به راه انداخت، عزاداری را ممنوع کرد و پوشیدن لباس روحانیت را جرم اعلام کرد، اما در این دوره اطلاعیه می‌دهد که «ما باید حکومتی تشکیل بدهیم که در فکر ایران باشد تا بیت‌المال مسلمین را مرکز شقاوت‌ها و کانون مظالم نسازد»! حالا نه اینکه رضاخان تغییر کرده باشد؛ همان موقع که این حرف را می‌زد، 250 هزارتومان از یک شرکت خارجی رشوه دریافت کرده و بعد از آنکه دستش رو شد، بخشی از این پول را به وزارت معارف داد تا یتیم‌خانه بسازند. اینها به‌لحاظ تاریخی بسیار مهم است؛ بررسی هدایت افکار عمومی در این دوگانه و سالوسی‌هایی که رضاخان داشته است بسیار حائز اهمیت است.

همان رضاخانی که بعدها کشف حجاب را اجباری کرد، فاجعۀ خونین گوهرشاد را به راه انداخت، عزاداری را ممنوع کرد و پوشیدن لباس روحانیت را جرم اعلام کرد، اما در این دوره اطلاعیه می‌دهد که «ما باید حکومتی تشکیل بدهیم که در فکر ایران باشد تا بیت‌المال مسلمین را مرکز شقاوت‌ها و کانون مظالم نسازد»! | تصویر: رضاخان سردار سپه وزیر جنگ به اتفاق عده‌ای از نظامیان در بازدید از اداره خالصجات آزادسازی پول‌های نفتی یک مورد دیگر قضیۀ پول نفت بود که در افکار عمومی اینطور تبلیغ می‌شد که رضاخان حق ایران را از انگلیس‌ها گرفته! در آن شرایط و آن قضایای قحطیِ بزرگ که تا 10 میلیون تلفات ثبت شده است، انگلیسی‌ها نه‌تنها پول نمی‌دادند بلکه اَرزاقِ کشور را هم برای تامین مایحتاج نیروهای خودشان چپاول می‌کردند. یک‌دفعه شما می‌بینید در همین دوره انگلیس شروع به پرداخت سهم‌الشراکه نفتی ایران می‌کند. انگلیسی که حق نفتی ایران را پرداخت نمی‌کرد، یک‌دفعه ۸۰۰ هزار لیر سهم نفت ایران را وزیر جنگ می‌دهد؛ در حالی که قوام السلطنه نخست وزیر و مصدق وزیر مالیه بوده است اما این پول‌ها به وزیر جنگ پرداخت می‌شود. انگلیس چرا کودتا را شکل داد؟! برای اینکه زودتر آن ارتش متحدالشکل شکل بگیرد تا منافع او را تأمین کند؛ تمام بودجه را می‌دادند به وزیر جنگ تا او هم همین کار را انجام بدهد. فضای رسانه‌ای دوران کودتا: لولوهای ساختگی، تهدیدهای موهوم در همین فضا خیلی از به‌اصطلاح منورالفکرهای دورۀ مشروطه هم در راستای سیاست‌های انگلیس به میدان می‌آیند و رضاخان را تبلیغ می‌کنند. حتی برای توجیه این اقدامات، در روزنامه‌ها رسماً می‌نویسند که تنها چاره کشور، ایجاد یک دولت مستبد است تا همۀ امور را به عهده بگیرد. اما در این میدان پر از فریب، یک فرد آگاه به امور و صحنه سیاسی، شهید مدرس است که گول هیچ‌کدام از این بازی‌ها را نمی‌خورد؛ به‌عنوان نمایندۀ مجلس، وارد عرصه می‌شود و هشدار می‌دهد و متعرض دخالت‌های وزیر جنگ در امور مختلف کشور می‌شود.

اما در این میدان پر از فریب، یک فرد آگاه به امور و صحنه سیاسی، شهید مدرس است که گول هیچ‌کدام از این بازی‌ها را نمی‌خورد؛ به‌عنوان نمایندۀ مجلس، وارد عرصه می‌شود و هشدار می‌دهد و متعرض دخالت‌های وزیر جنگ در امور مختلف کشور می‌شود. شهید مدرس بارها تزویر‌های رضاخان را عیان می‌کند، وقتی کار به استیضاح می‌رسد، بلافاصله رضاخان استعفا می‌دهد. | تصویر: شهید مدرس در میان هیئت رئیسۀ مجلس چهارم شورای ملی، منبع عکس: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران شهید مدرس بارها تزویر‌های رضاخان را عیان می‌کند، وقتی کار به استیضاح می‌رسد، بلافاصله رضاخان استعفا می‌دهد. همزمان روزنامه‌ها آن لولویِ امنیت را به رخ مردم می‌کشند. می‌گفتند ببینید دوباره ناامنی شد، کشور تجزیه شد و... برخی شورش‌ها را در خوزستان، که اتفاقاً از سوی شیخ خزعل که خود عامل انگلیس بود، بزرگنمایی می‌کردند؛ فریادها بلند می‌شد که آقا بگذارید یکی مملکت را نگه دارد. روزنامه‌ها فضایی می‌ساختند که آن ناامنی‌ها را چندین برابر بیشتر از آن چیزی که بود، جلوه می‌دادند. لولوهایِ ساختگی، تهدیدهای موهوم. در کنار همین رفتارها برای رضاخان تبلیغ می‌کردند. روزنامه‌ها در سالگرد کودتای سوم اسفند تیتر می‌گرفتند: «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی»؛ یا در جریان استعفای رضاخان تیتر روزنامه‌ها تیتر گرفتند: «پدر وطن رفت»! این آن فضاهای رسانه‌ای-تبلیغاتی است که در خدمت تزویر قرار می‌گرفت. پس این کودتا فقط یک حرکت ساده نبود که مثلاً یک عده بیایند و با چهارتا تفنگ مملکت را به دست بگیرند. کاملاً یک بستۀ پیچیده اقتصادی، تبلیغاتی و سیاسی داشت. همۀ این کارها را برنامه‌ریزی می‌کنند تا به اهداف کوتاه‌مدت و بلند مدت خود برسند.

روزنامه‌ها در سالگرد کودتای سوم اسفند تیتر می‌گرفتند: «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی»؛ یا در جریان استعفای رضاخان تیتر روزنامه‌ها تیتر گرفتند: «پدر وطن رفت»! این آن فضاهای رسانه‌ای-تبلیغاتی است که در خدمت تزویر قرار می‌گرفت. | تصویر: واکنش روزنامۀ شفق سرخ در سال 1303 به استعفای رضاخان عظمت حرکت امام خمینی(ره) در مقایسه با دوران پسامشروطه برگردیم به آن بحث‌های اولمان دربارۀ عبرت‌آموزی از تاریخ که اگر جامعه‌ای درک دقیق از تحولات جاری در تاریخ خود نداشته باشد، ممکن است دشمنان آن ملت در بزنگاه‌ها بتوانند اهدافشان را محقق کنند. عظمت حرکت امام(ره) این بود که در رویارویی با دشمنی که سال‌ها تجربه‌های این چنینی داشت و در برنامه‌های خود موفق شده بود، امام(ره) توانست همۀ این نقشه‌ها را نقش بَر آب کند. دشمنی‌هایی که در ابعاد نظامی و فکری و سیاسی که بعد از انقلاب از درون و بیرون صورت گرفت و هرکدام آن می‌توانست خدای‌نکرده مسیر انقلاب را عوض کند.  در سه دهۀ اخیر نیز هوشمندی مقام معظم رهبری در مدیریت این صحنه و انصافاً نقش برجستۀ مردم در این چهل‌وچند سال که توانستند صحنه را به‌خوبی تشخیص بدهند، قدرتی برای جمهوری اسلامی ایجاد کرد که دشمن را در تمام این عرصه‌ها عقب راند. در حالی که اگر این هوشمندی، این فعال بودن، منفعل نبودن در همان سوم اسفند نیز بود، حتماً ۲۰۰۰ قزاق نمی‌توانستند با یک روزنامه‌نگار بیایند و مسیر کشور را به کژراهه ببرند. شاید اگر همان زمان یک نگاهِ دقیق و عمیق با استفاده از ظرفیت مردم شکل می‌گرفت می‌توانست با کنار زدن قاجار، یک نظام اسلامی همانند آنچه در انقلاب اسلامی شکل گرفت، همان زمان محقق شود و کشور 50-60 سال جلو می‌افتاد. آن بی‌عملی، انفعال، نداشتن تحلیل، سردرگم‌بودن باعث می‌شود اتفاقی نظیر کودتای سوم اسفند رخ بدهد و بالعکس، فعال بودن، هوشیار بودن، درک صحیح از نقشۀ دشمن و درک صحیح از ظرفیت‌هایِ ملت می‌تواند ثمره‌ای همانند انقلاب اسلامی به بار بیاورد.

عظمت حرکت امام(ره) این بود که در رویارویی با دشمنی که سال‌ها تجربه‌های این چنینی داشت و در برنامه‌های خود موفق شده بود، امام(ره) توانست همۀ این نقشه‌ها را نقش بَر آب کند. وقتی در تاریخ چهل‌سالۀ انقلاب، به‌ویژه دهۀ اول آن، تأمل می‌شود، نقش ویژه حضرت امام(ره) در حفظ این مسیر و ممانعت از کج‌روی بسیار برجسته است. از جمله مهمترین دلایل این عدم‌انحراف، همین استفاده و تأمل جدی بر روی تجاربِ تاریخی به‌ویژه در یک قرن اخیر بوده که امام خمینی(ره)  به‌مانند یک دیدبانِ هوشیار آن فرمایش حضرت امیر (ع) را نصب‌العین قرار داده و از هر یکی از این حوادث عبرت لازم را گرفته و در مدیریت مسیر انقلابِ اسلامی این عبرت‌ها را مورد توجه قرار داده است. | تصویر: امام خمینی و رهبر انقلاب و دیگر روحانیون در بازگشت امام پس از آزادی به قم در فروردین 1343
پاورقی [1] جلیلی: در بررسی این توافق‌ها باید سابقه و رفتار تاریخی طرف مقابل را در نظر داشته باشید؛ یک معاهدۀ دیگری وجود دارد بین همین دولت انگلیس در زمان فتحعلی شاه -تقریباً 1193- یعنی صدسال قبل از این؛ که آن را هم وقتی می‌خوانید، دقیقاً همین ابعاد استعماری در آن وجود دارد. تعهدات دولتِ انگلیس کلی و مبهم و تعهدات دولت ایران روشن و دقیق است. طرف مقابل شما در نوشتن موافقت‌نامه تجارب و کارنامه استعماری دارد و دقت میکند ‌که هر کلمه‌اش دقیق و به نفع او باشد،کمترین امتیاز را بدهد و بیشترین نفع را ببرد. چنانکه همین تجربه را حدود صد سال بعد در برجام هم استفاده کرد؛ اگر این سه سند را (1193 ،1298 و 1394)  با یکدیگر مقایسه کنید آهنگ واحد طرف مقابل را در آن را مشاهده می‌کنید.  [2] جلیلی: ماجرای شکل‌گیری یگان نظامی موسوم به قزاق‌ها نیز اینگونه نقل شده است که ناصرالدین‌شاه در مسیر برگشت از سفر اروپا، یک گروه تشریفات نظامی را در روسیه می‌بیند و از روس‌ها می‌خواهد که چنین تشکیلاتی را برای ایران نیز سامان بدهند. در واقع نیروی قزاق را روس‌ها درست کردند؛ فرماندهی‌اش همیشه با ژنرال‌هایِ روس بود؛ همزمان با تحولات انقلابی در روسیه بلافاصله انگلیسی‌ها آمدند و به‌واسطۀ افسری به‌نام آیرونساید هدایت جریان قزاق‌ها در ایران را به‌دست گرفتند. [3] جلیلی: ماکسیم یک مسلسل بوده که یگان قزاق به آن مجهز بوده است و به جهت آنکه خیلی سنگین بود، آن را به رضاخان می‌دادند و او در قشون قزاق به همین اسم معروف می‌شود یا این لقب «رضا 60 تیر» هم از همین موضوع سرچشمه می‌گیرد.



شنبه, 09 اسفند 1399 ساعت 06:39





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن