واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه / سارا قنبرنیا: بیست و سوم فروردین، سالروز درگذشت فریدون پوررضا است؛ موسیقیدان و یکی از سه رکن اصلی مثلث طلایی موسیقی فولکلور گیلان. خوانندهای که با صدای سوزناک خود از مردم روستا و کوچه و بازار میخواند و بخش مهمی از زندگی خود را صرف تحقیق و پژوهش درزمینهٔ موسیقی محلی گیلان و حتی مازندران کرد.فریدون پوررضا ۳ مهر ۱۳۱۱ در لشت نشا متولد شد و ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ در هشتادسالگی در رشت درگذشت.او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۳۳ و با تعزیهخوانی شروع کرد و در همان سال نمایشنامهای برای تئاتر نوشت و آن را در لشت نشا روی صحنه برد.آواز ایرانی را از یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان آموخت و از سال ۱۳۵۰ همکاری با تلویزیون را آغاز کرد و در همان سال بهعنوان پژوهشگر بومی و با همراهی مشاهیر فرهنگی و هنری ایران ازجمله سیمین دانشور، محیط طباطبایی، محمود عنایت، ایرج افشار، منوچهر آتشی و دیگر استادان برجسته دانشگاه تهران به لندن سفر کرد.
پوررضا انتشار دو آلبوم «می گیلان» و «گیله لو» را در کارنامه خود دارد اما شاید اجرای موسیقی متن سریال «پس از باران» که در سال ۱۳۷۹ از شبکه سه پخش شد نقطه عطفی در فعالیت او بهحساب بیاید؛ آوازی حزنانگیز و صدایی سوزناک که از دل برآمد و به گفته خودش توانست آن را از دروازه دلها عبور دهد. و یک سال بعد مقام اول موسیقی در فیلم و سریالهای کشور را از آن خود کند.او آواز «پس از باران» را فریاد جوامع شهر زده میدانست:« آن زمانی که من «پس از باران» را خواندم این صدا فریاد جوامع شهر زده هم بود. این فریاد علیه کسانی بود که بر سر ما خراب شدند و موسیقی محلی ما را از بین بردند. من گیلانی هستم و افتخار میکنم که گیلانی هم هستم. مثل کسی هستم که از بوی ریحان مست میشود و از شنیدن صدای گیلک، دنیا را دریافت میکند. شعری که آن را میفهمم و بعد آن را میخوانم. اینگونه بود که این شعر را از دروازه دلها عبور دادم و توانستم شهری و غیرشهری را جذب این شعر کنم. البته کلمات این شعر را کمتر کسی متوجه میشد، حتی گیلانی از خود اهالی رشت هم برخی از این کلمات را متوجه نمیشدند، اما بااینکه کمتر کسی معنای شعر را متوجه میشد اما این سوز و آه ترانه خیلی از مردم را در شهرها و روستاها پای تلویزیون کشانید.»آواز، تنها خواندن نیست، بلکه بازی در همان نقش استاحمد عاشور پور، فریدون پوررضا و ناصر مسعودی را مثلث طلایی موسیقی فولکلور گیلان میدانند؛ مثلثی که امروز تنها یک رکن ارزشمند آن برای موسیقی گیلان باقیمانده است؛ ناصر مسعودی.دو ماه بعد از درگذشت فریدون پوررضا، مسعودی در گفتگویی با روزنامه اعتماد که آن روزها پروندهای درباره پوررضا و فعالیت هنری او منتشر کرده بود، از احترام خود به صدای سوخته و گرم پوررضا گفت:« “آنی” که در صدایش بود مردم را جذب میکرد. کما اینکه خیلیها بعد از او آمدند و خوانده شدند و در میانشان تنها تعداد اندکی توانستند ماندگار شوند. مرحوم «پوررضا» صداي بسيار سوخته و گرمي داشت و در كارهايي كه اجرا ميكرد، موفق بود.»«پرواز همای» خواننده گیلانی جوان و مطرح کشور از ۱۶ سالگی یکی از شاگردان مرحوم پوررضا بود که عقیده دارد جسارت در خواندن را تنها از او آموخته است.او در گفتگویی بعد از درگذشت استاد قدیمی خود، آواز خواندنش را اینطور توصیف کرد: «وقتی آواز میخواندند در قالب کسی بودند که گویا آن شعر برای او سروده شده بود، گویا خود ایشان عاشق «رعنا» یا «مریم» بودند، وقتی «شخم به کار ورزای» را میخواندند انگار که در شالیزار هستند و با گاو شخم میزنند و میخوانند. من از ایشان آموختم که آواز تنها خواندن نیست بلکه بازی در نقشی است که آن را به آواز اجرا میکنیم.»
فریدون پوررضا برداشتی متفاوت از موسیقی فولکلور ارائه داده است. او از ملودیهای دیلمان، گالش و گیلک در این راه استفاده کرد و با چاپ مقالههای متعدد تحقیقی، و پژوهش درزمینهٔ موسیقی محلی، بسیاری از ظرفیتهای موسیقی گیلان را رشد داد و به گیلان و ایران معرفی کرد.
۲۳ فروردین ۱۳۹۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]