واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه:چهره نقشه شهری در آن متولد شدهاید یا شهری که در آن زندگی میکنید چگونه است؟ حسین آقاییپور هنرمند متولد شهر رشت است که هم عکاسی میکند و هم نقاشی. او در کاری ابتکاری شهرهای دنیا را بر اساس خیابانهای آن بهصورت چهرههایی با هویتهای خاص نقاشی میکند. به گزارش هنرآنلاین او از مخاطبش میخواهد که رمزهای نقاشی او را پیدا کنند و میگوید: ” با این کار میخواهم تصویر پنهان هر شهر را پیش روی بیننده بگذارم و او را به چالش متفاوت دیدن دعوت کنم.”لطفا خودتان را بهطور کامل معرفی کنید؟حسین آقاییپور، متولد رشت در شمال ایران و سرزمین سرسبز گیلان هستم. بهصورت آزاد به عکاسی و نقاشی میپردازم. نقاشی را بهصورت خودآموز و مطالعه و باراهنمایی دوستان هنرمندم آموختم و با سبکهای مختلف هنری تا حدودی آشنا شدم. اما در خصوص عکاسی دورههای آموزشی را نزد اساتید عکاسی گذراندم. آموزشهای عکاسی کمک زیادی به من در خصوص درک زیباییشناسی، رنگ، ترکیببندی و دیگر عناصر هنر و استفاده از آنها در نقاشی آموخت.کار نقاشی را از چه زمانی شروع کردید و درباره این سبککاری که هماکنون انجام میدهید توضیح دهید؟قبل از آنکه نقاش یا عکاس باشم، کار طراحی، ساخت ابزار و دستگاههای نوآورانه را انجام میدادم و در این زمینه چندین ثبت اختراع دارم. برای ساخت دستگاههایم نیاز داشتم که آنها را بر روی کاغذ بیاورم و اینگونه همیشه درگیر کار طراحی بودهام. اما هیچگاه از آن برای خلق یک اثر هنری استفاده نمیکردم.اما از حدود دو سال و نیم پیش، بعد از یکسری تجربههای متفاوت، چندین ایده نقاشی به ذهنم رسید و برای همین به دنبال یادگیری نقاشی با نگاه هنری رفتم.در خصوص روش کارم در نقاشی باید بگویم که اینیک کار تلفیقی است. نقشههایی را که با فنآوریهای روز تهیهشدهاند، دستمایه یک دگردیسی هنری قراردادم و نتیجه آن ایجاد یک نگاه جدید بر پایه خیابانهای یک شهر و منطقه شده است. من این نقشهها را از نقشه گوگل تهیه کردم. بهنوعی از فنآوری برای هنر استفاده کردم.بعد از دیدن نقشه هر شهر و نوع پیچش خیابانهای آن، نخستین برداشتم را اتود کارم قرار میدادم و حس و نگاهم از دیدن خیابانهای شهر الهامبخش کارهایم میشد.
چرا شهرها را انتخاب میکنید و انتخاب هر شهر بر چه اساسی است؟نگاهم بیشتر به جادههای یک شهر است و اینکه چرا شهرها را انتخاب میکنم داستان جداگانهای دارد. هرچند خطوط جادهها تنها رمزهای نقاشیهایم نیست و کلیدهای دیگری نیز در آنها پنهان کردم و علاقهمندم مخاطبم آنها را پیدا کند.همه ما تصاویری را در ابرها و یا سایهها دیدهایم که میتوانست الهامبخش یک نقاشی شود، اما شهرها با جادههای پیچدرپیچشان درونمایه دیگری نیز دارند. ما از جادهها تردد میکنیم بدون اینکه به نقشهای جانبی آنها در زندگی روزمره توجه کنیم. در خیابانهای شهر هزاران احساس بد و یا خوبشکل میگیرد و مردم هرروز بدون آنکه یادشان باشد، یک برگ از کتاب زندگی خود را در آن ورق میزنند. خیابانها شریان زندگی شهرها هستند و مردم هم در رگهای شهر جاری هستند.من تصاویر جادهها را بر روی بوم آوردم تا شهرها جان بگیرند و هرکدام هویتی بهغیراز آجر و سنگ داشته باشند. با این کار میخواهم تصویر پنهان هر شهر را پیش روی بیننده بگذارم و او را به چالش متفاوت دیدن دعوت کنم.اساس خاصی برای انتخاب شهرها نبوده است و آنهایی که تصاویر و حس بهتری به من میدادند را بر روی بوم آوردهام. این تصاویر هرروز بیشتر میشود و همچنان در حال نقاشی شهرهای دیگری هستم.تاکنون چند شهر را نقاشی کردهاید؟اتود حدود ۳۰۰ شهر را آماده کردم، اما ۲۵ شهر را روی بوم آوردم و هنوز هم در حال نقاشی هستم.چرا شهرها تبدیل به چهره میشوند؟شهرها به اقلیمها هویت میدهند از اینرو به سوژههایم نیز که از جادهها الگوبرداری شده شخصیت میدهند.اکثراً در ذهن ما نماد شهرها ساختمانها و خیابانهای پر از ترافیک است. اما من میخواهم این ذهنیت را عوض کنم و بهجای آن تصویر یک چهره را در ذهن مخاطبم باقی بگذارم. تصویر چهره یک شهر نماینگر هویت گمشده آن است و انسانها با یک صورت ارتباط بهتری برقرار میکنند. یک چهره میتواند رو درروی مخاطب قرار گیرد و از ناگفتههای درون خود داستانهایی بگوید. شاید بعدازاین وقتی اسم یک شهر آمد، تصویر نقاشی آن زودتر در ذهن مخاطبم شکل بگیرد. هر شهر میتواند چهرهای برای خود داشته باشد.
آیا برای شهرداریهایی که به این صورت آن را نقاشی کردهاید کارهایتان را فرستادید؟یکی از برنامههایم هماهنگی برای به نمایش درآوردن نقاشیها در شهرهایی است که آنها را نقاشی کردهام. در صورت استقبال از طرف سازمانهای شهری و یا شهرداریها، علاقهمندم نقاشی هر شهر را در اندازه بزرگتر بر روی دیواری در آن شهر ترسیم کنم. بهزودی نقاشیها را برای شهرداریهایی که طرحهای آنها را کشیدهام ارسال میکنم.آیا شهرهای ایران هم در کارهایتان وجود دارند؟بله، از بیشتر شهرهای ایران نیز طرحهایی را آماده کردهام ولی جزو مرحله اول کارهایی که ارائه کردم، نیست و در مرحله بعد آنها را به نمایش خواهم گذاشت. این کار دلیل خاصی نداشت و فقط زمانبندی ارائه کار بود.کشیدن کدام شهر برایتان جذابتر بود و کدام شهر سختیهای بیشتری داشت؟شهرهای دوبلین، لاسوگاس و پاریس برایم جذابتر بودند. اما درکشیدن شهرها سختی چندانی نداشتم ، چون موقع کشیدن هر شهر حس این را داشتم که جزئی از آن شهر هستم.آیا نمایشگاهی از کارهای شما برگزارشده است؟ اگر برگزارشده است در کجا و چه زمانی؟نقاشیهای حاضر مهرماه سال جاری در “گالری شهنوش” در بندرانزلی به نمایش درآمده و مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار گرفت بهطوریکه به پیشنهاد مدیر گالری تعداد روزهای بازدید را افزایش دادیم. یکی از نکات جالب در نمایشگاه واکنش بازدیدکنندگان از طرحهای برآمده از جادههای روی نقشه بود.هنرمندان و منتقدانی نیز از نمایشگاه دیدن کردند و یکی از اتفاقات خوب، بازدید خانم “ناهید سالیانی” مجسمهساز برجسته ایرانی از نمایشگاه بود. ناگفته نماند که در برپایی نمایشگاه، مدیر گالری شهنوش، سرکار خانم “امیریگانه” کمک فراوانی به من کردند.آیا کارهای شما الگوبرداری شده است و یا نهتنها ایده شماست؟هیچکدام از طرحهایی که نقاشی کردهام الگوبرداری شده نیست و تنها برداشت و نگاهم از دیدن نقشه شهرها بوده است. اما دنیا هنوز آنقدر وسیع است که چند نفر ناخودآگاه به یک موضوع مشترک دست یابند. افراد دیگری نیز با نقشه آثاری ایجاد کردهاند و یا طرحهای گرافیکی ارائه نمودهاند ولی ایده طراحی چهره برای هر شهر و هویت بخشی به آن و انتقال تصویری که از برداشت تصاویر محو نقشه به وجود میآید و ثبت بر روی بوم را خودم ایجاد کردم و از هنرمندی الگوبرداری نکردم.من تصاویری را که از دیدن نقشهها به ذهنم خطور میکرد، از نقشهها جدا کردم و بر روی بوم آوردم و تبدیل به یک اثر هنری و نقاشی کردم. این کار را برای شهرهای بسیار زیادی انجام دادهام و برایم هر شهر یک مفهوم و یک تصویر دارد و هر چه جلوتر میروم این کار جدیتر میشود. دراینبین سعی میکنم در خصوص هر شهر مطالعه بیشتری نیز داشته باشم تا کارهایم اثرگذاری بیشتری داشته باشد و شاید بازهم روشی دیگر برای بیان فکرهایم یافتم.
۱۱ آبان ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]