تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر بنده‏اى بخواهد چيزى بخواند يا كارى انجام دهد و بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796724200




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت زیباکلام از دسته گلی که «حسینعلی» مقابل ابراهیم رئیسی به آب داد


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:

گیل نگاه: صادق زیبا کلام ماجرای جالبی را در مورد دیدار نوه مشترک خودش و احمد توکلی با ابراهیم رییسی روایت کرده است .این ماجرا را به روایت صادق زیباکلام بخوانید :هفته گذشته(۱۱ تیر ۱۳۹۶) درست همان موقع که من می‌بایستی در نشر ثالث برای معرفی فیلم مستند «قاب‌ها» ساخته آقای کیوان مهرگان حضور می یافتم، دخترم سارا به من گفته بود که علیرغم آنکه خیلی دلش می‌خواهد به آن مراسم بیاید لاکن می‌بایستی در مراسم یادبود مرحومه بانو علم‌الهدی حضور پیدا می‌کرد به‌واسطه دوستی نزدیکش با نوه آن مرحومه و جناب آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی.دخترم مجبور می‌شود پسرش یحیی که من او را حسینعلی صدا می‌کنم و کلاس دوم دبستان هست و قبلاً اشاراتی به او داشته‌ام را هم با خودش به مجلس یادبود که در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار می شده ببرد. قبلاً توضیح داده بودم که حسینعلی به‌واسطه آنکه یک پدربزرگش جناب دکتر احمد توکلی و پدربزرگ دیگرش هم بنده هست، یکی دو برابر سنش آگاهی سیاسی پیداکرده.از همان ابتدا که وارد مجلس می‌شوند از مادرش می‌خواهد که به او اجازه دهد سری به قسمت مردانه بزند؛ اما مادرش اجازه نمی‌دهد و می‌گوید «در آن شلوغی گم می‌شوی»؛ اما حسینعلی که می‌فهمیده در قسمت مردانه رجال و شخصیت‌های مهم سیاسی هستند اصرار داشته سری به قسمت مردانه بزند. سرانجام هم در یک لحظه که مادرش سرگرم مکالمه بوده فرصت را غنیمت می‌شمارد و خود را به قسمت مردانه می‌رساند. حدسش درست بوده و قسمت مردانه مملو از بزرگان قوم.حسینعلی جناب رئیسی را برای دیدار انتخاب می‌فرمایند. هیچ‌کدام ما نتوانستیم بفهمیم چگونه موفق می‌شود از حلقه محافظین ایشان رد شده و خود را به آن بزرگوار برساند. بعد از سلام از جناب رئیسی می‌پرسند که من را نمی‌شناسید؟ و جناب رئیسی که متعجب شده بودند پاسخ می‌دهند که «نه! و چرا باید تو را بشناسم؟» حسینعلی هم با غرور پاسخ می‌دهد: «من نوه دکتر احمد توکلی و دکتر صادق زیباکلامِ معروف هستم!» گویا جناب رئیسی می‌فرمایند «تو بزرگ بشی چه بشوی!» محافظین، حسینعلی را هدایت به بیرون می‌کنند و او به نزد مادر بازمی‌گردد.شب که به منزل برگشته بودند تلفن منزل زنگ می‌خورد و حسینعلی گوشی را برمی‌دارد. از تن صدای پدر جون(دکتر توکلی) می‌فهمد که قمر در عقرب شده و می‌شنود که مادرش به دکتر توکلی می‌گوید «روح من هم خبر نداشته و نمی‌دانستم رفته بوده پیش حاج‌آقا؛ خاک عالم به سرم کنن». ظاهراً بعداً که دکتر توکلی حضور پیدا می‌کنند، جناب رئیسی ایشان را در جریان حضور نوه‌شان و افاضاتشان قرار می‌دهند. لحنشان هم به‌گونه‌ای بوده که دکتر توکلی هم از سارا و هم از حسینعلی می‌پرسند که «دیگه به حاج‌آقای رئیسی چه گفته بوده؟»در بحث‌هایی که در محیط «گرم و صمیمی» خانواده دختر و دامادم آن شب به راه می‌افتاد، من خیالم از یک بابت جمع بود؛ هیچ‌یک از اصحاب دعوی هیچ جوری پای من را نمی توانستند به میان بکشند. فردایش وقتی از حسینعلی پرسیدم که چرا آن‌گونه با حضرت رئیسی صحبت کرده و اصلاً به چه جرئتی نزد ایشان رفته؟ با بی‌تفاوتی آزاردهنده‌ای به من گفت «مگه چه کار بدی کردم؟ فقط خودمو بهشون معرفی کردم»
۱۶ تیر ۱۳۹۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن