واضح آرشیو وب فارسی:فارس: توضيح انجمن صنفي روزنامهنگاران در مورد تصميم وزارت كار؛آيا اگر شرايط مطلوب انتخابات رعايت نشده بايد انجمن منحل شود؟
اعتماد ملي: در پي اعلام انحلال انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران از سوي مديركل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي وزارت كار و امور اجتماعي، دبيرخانه انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران با ارسال پاسخي به مدير اين مركز شرايط اين نهاد كارگري را توضيح داده است:آقاي نبيالله بابايينژاد، مديركل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي وزارت كار و امور اجتماعي در گفتوگو با خبرگزاري فارس (كه از بدو تاسيس تاكنون همواره خط تبليغي تضعيف و انحلال را پيگيري كرده است) در توجيه نوع برخورد و رويكرد اداره كل تحت مديريتش به ويژهنامه اخير ايشان خطاب به انجمن و اعلام بودن اين نهاد مطالبي را عرضه داشتهاند كه توضيحات زير در اين باره ضروري مينمايد:
1- ايشان با نبش قبر كردن به سراغ سوابق و مدارك از بدو تاسيس تاكنون رفتهاند تا از لابهلاي آنها بتوانند دلايلي بر كج بودن بناي از خشت اول به دست آوردند و هر چند از مجموعه مطالب ايشان دلايل متقن و محكمي براي اثبات اين مدعا بدست نميآيد اما اگر ايشان قبول داشته باشند كه بناي يك نهاد صنفي و مدني جز با خشت اعضا ساخته نميشود، بنا بر گفته خود ايشان اولين مجمع عمومي انجمن در تاريخ 9/7/76 با حضور 540 نفر از اصحاب مطبوعات تشكيل شده و پس از تصويب، كليات اساسنامه، انتخابات هياتمديره و بازرسان انجام ميشود كه 400 نفر از اعضا در اين رايگيري شركت ميكنند. حال اگر همه ايرادات شكلي بيان شده از سوي ايشان را دربست بپذيريم سوال مهمي كه رخ مينمايد اينكه:1- چرا اين ايرادات در سالهاي گذشته نه به صورت كتبي و نه به صورت شفاهي به مسوولان انجمن ارائه نشده است؟ 2- و اگر بنا بر گفته ايشان با تكيه بر اين ايرادات ميتوان مدعي كج بودن بناي انجمن از خشت اول شد، چرا اعضاي انجمن از 540 نفر اوليه به 4000 نفر در حال حاضر افزايش يافته است؟ افزوده شدن به طور متوسط يك عضو در يك روز به انجمن از بدو تاسيس تاكنون چه معنايي جز پذيرش صنف و بر هم نهادن خشت در بالا بردن بناي انجمن دارد؟ 3- چرا در همه دوران گذشته هيچيك از اعضاي انجمن متوجه و معترض اين ايرادات نشدهاند در حالي كه بر پايه موادي از اساسنامه همواره اين حق براي آنها محفوظ بوده است؟ 4- و آيا وظيفه اداره كل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي وزارت كار و امور اجتماعي راهنمايي و پشتيباني و حمايت از شكلگيري و فعاليت انجمن صنفي كارگري است يا ايرادگيري و مانعتراشي و كارشكني در ادامه كار و فعاليت تشكلي است كه با خون دل و زحمت فراوان توانسته اعتماد افراد صنف را به دست آورد؟2- مديركل محترم اداره كل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي وزارت كار و امور اجتماعي كه طبعا بايد اشراف كامل بر قوانين و مقررات مرتبط با فعاليت تشكلهاي صنفي و اساسنامههاي آنها داشته باشد، به طرح، ايرادي در مورد برگزاري مجمع عمومي عادي سالانه و انتخابات هياتمديره و بازرسان در تاريخ 15/4/79 پرداختهاند كه نشانه عدم اشراف و مطالعه ايشان نسبت به مفاد اساسنامه اين انجمن است. ايشان گفتهاند: در پاسخ به اين ايراد اولاً تاريخ شروع به كار هر دوره هياتمديره انجمن، از روز 9مهرماه سال انتخاب اعضاي آن است (به دليل شروع به كار انجمن از تاريخ تشكيل اولين مجمع عمومي انجمن در 9/7/76)، ثانياً ماده 28 اساسنامه انجمن صراحت دارد كه: هياتمديره انجمن صنفي مكلف است دست كم سه ماه قبل از پايان دوره، اعضاي مجمع عمومي را براي تجديد انتخابات دعوت كند.> ملاحظه ميشود كه بر پايه اين ماده اساسنامه هياتمديره موظف به انجام اين كار در تاريخ 15/4/79 بوده و اگر غير از اين عمل ميكرد، قابل ايراد بوده است. در عين حال اين عرف همه نهادهاي انتخابي است كه اعضاي جديد قبل از پايان دوره مسووليت قبليها انتخاب شوند. متاسفانه عدم اشراف ايشان بر محتواي اساسنامه انجمن در ادامه گفتههايشان خودش را بيشتر نشان ميدهد. آنجا كه اسامي هياتمديره منتخب دومين دوره را با ذكر مسووليت نام ميبرند و ميافزايند: هر چند طرح سوال مربوط به سال 79 در سال 87 خود جاي تعجب و تامل بسيار دارد اما جهت پاسخ ماده 23 اساسنامه انجمن تاكيد دارد: خوب روشن است كه از هفت نفر اعضاي هياتمديره فقط چهار نفر داراي عنوان مسووليت ميشوند و مابقي به عنوان عضو هياتمديره ايفاي نقش ميكنند و در مورد آقايان آرمين و عبدي همين حكم بوده و جاي سوالي باقي نميماند و جالب اينكه خود ايشان هم در ذكر اسامي دومين دوره هياتمديره بر پايه مفاد اين ماده عناوين مسووليت آنها را آوردهاند و معلوم نيست كه چرا پس از آن به طرح اين سوال پرداختهاند؟
3- سرجمع ايرادات طرح شده از سوي مديركل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي وزارت كار و امور اجتماعي اين است كه: در پاسخ بايد گفت ، آيا در اين صورت بايد براي انحلال انجمن اقدام كرد يا براي تطبيق دادن فعاليتهاي انجمن با شرايط مطلوب و مناسب؟ خوشبختانه تمام مكاتبات انجمن با اين مدير كل محترم طي دوران مسووليتشان در انجمن موجود است و ايشان تاكنون حتي در پاسخ به نامههاي انجمن متذكر چنين مطلبي نشدهاند، با اين همه و همچنانكه در دو نامه به وزير محترم كار و امور اجتماعي آوردهايم هياتمديره و دبيرخانه انجمن آمادگي خود را جهت واگذاري كامل، مراحل دعوت و برگزاري مجمع عمومي عادي سالانه انجمن و انتخابات هياتمديره و بازرسان به دست و زير نظر مديركل و اداره كل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي اعلام ميدارد و بهتر است مسوولان مرتبط با تشكلهاي صنفي كارگري بيش از آنكه به ايرادگيري و انحلال و خراب كردن اين نهادها انديشه و عمل نمايند، به رفع ايراد و ارائه كمك و ساختن بپردازد.
4-متأسفانه در گفتههاي آقاي بابايينژاد بيدقتيهاي فراوان و خلاف واقعگويي در ارتباط با نحوه برگزاري مجامع عمومي انجمن به چشم ميخورد كه از آن ميگذريم اما جاي تعجب بسيار دارد كه ايشان در مقام مسوول سازمانهاي كارگري و كارفرمايي وزارتكار و امور اجتماعي ميگويند: در پاسخ به اطلاع ايشان به عنوان مديركل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي ميرسد كه بر طبق ماده 16 اساسنامه انجمن بند 1 هر گونه در اختيار و صلاحيت مجمع عمومي فوقالعاده است و اينگونه نيست كه در مجمع عمومي عادي بشود اصلاح اساسنامه كرد. از اين رو در همه سالهاي گذشته هياتمديره انجمن همزمان با دعوت اعضا براي برگزاري مجمع عمومي عادي، آنها را براي تشكيل مجمع عمومي فوقالعاده براي تغيير و اصلاح اساسنامه هم دعوت كرده است اما به دليل حدنصاب بالاي تعيين براي رسميت يافتن مجمع عمومي فوقالعاده اين امر امكان پذير نشده و طبعا هرگونه تغيير و اصلاح اساسنامه ممكن نشده است. ملاحظه ميشود كه هياتمديره انجمن هيچگونه قصور و تقصيري در اين باره نداشته است.
5- آقاي بابايينژاد در پايان مصاحبه خود قصد از برخورد با انجمن را به روشني اينگونه بيان كردهاند: فيالواقع قصد نهايي تشكيل يك انجمن ديگر است و لاغير و البته ايشان براي اينكه مدعاهاي خود را نسبت به انجمن موجه كنند، گفتهاند: در اينباره دبيرخانه انجمن خواستار اعلام نام اعضايي از انجمن است كه ادعا شده هستند و طبعا تا دليلي بر اين مدعا ارائه نشود، فاقد اعتبار بوده و نتيجهگيري از آن اساسي ندارد.
6- همه تلاش هياتمديره انجمن اين است كه خانهاي كه ساخته شده، نبايد ويران شود. در واقع براي ما روزنامهنگاران قابل فهم و هضم و درك نيست كه چرا نهادي كه كمككار دولت و نظام در رفع مشكلات صنفي و معيشتي قشري فرهيخته و زحمتكش از جامعه است بايد چنين مورد بيمهري و كملطفي مسوولاني قرار گيرد كه وظيفه ذاتي و توجيهگر مسووليتشان حمايت و پشتيباني و تقويت نهادهاي صنفي كارگري است.
7- دبيرخانه انجمن مديركل سازمانهاي كارگري و كارفرمايي يا هر مسوولي از وزارت كار را به مناظره درباره فعاليتهاي انجمن و نحوه عمل اداره كل مزبور در محل انجمن (يا هر كجايي كه اين افراد صلاح بدانند) در حضور روزنامهنگاران و اصحاب رسانه دعوت مينمايد همانگونه كه در همه نامههاي انجمن به مسوولان وزارت كار در دولت نهم آوردهايم، هياتمديره انجمن هيچ داعيهاي جز حفظ انجمن براي خدمتدهي به اعضا ندارد و اگر مسوولان وزارت كار دلسوز و همراه با روزنامهنگاران هستند، ميتوانند با دعوت از آنها و برگزاري مجمع عمومي درباره آينده انجمن نظرخواهي و عمل نمايند.
دبيرخانه انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]