واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پول نداشتم خالهام را کشتم
مردي كه متهم است خاله سالخوردهاش را براي سرقت پول و طلا به قتل رسانده بود، در جلسه دادگاه به پاي اولياي دم افتاد و درخواست گذشت كرد.
به گزارش خبرنگار ما، دوم آبانماه سال 91، مرد جواني مأموران كلانتري 111 هفت چنار را از مرگ مشكوك مادر سالخوردهاش باخبر كرد. با حضور پليس در محل، جسد پيرزن 70 سالهاي به نام نسرين كشف شد كه با ضربات چاقو به گردنش كشته شده بود. پسر مقتول كه در محل حضور داشت، گفت: مادرم بعد از فوت پدرم تنها زندگي ميكرد. خواهرانم خارج از كشور زندگي ميكنند، به همين دليل هر روز به او سر ميزدم. امروز چند بار تماس گرفتم، اما مادرم تلفنها را جواب نداد، به همين دليل به اينجا آمدم تا از حالش باخبر شوم. هر چه زنگ خانه را زدم، در را باز نكرد. احتمال دادم داخل خانه برايش اتفاق بدي افتاده باشد به خاطر همين در را شكستم و وارد شدم. در خانه بوي گاز پيچيده بود. بعد داخل يكي از اتاقها با جسدش مواجه شدم.
بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، مشخص شد كه مقداري از پول و طلاهاي مقتول هم سرقت شده است. بررسي صحنه جرم هم نشان داد كه هيچ آثار درگيري روي درهاي خانه وجود ندارد و قاتل احتمالاً از نزديكان پيرزن است كه بدون مقاومت وارد خانه شده است.
اولين سرنخ در اين باره را پسر مقتول به دست پليس داد. او گفت پسرخالهام كامران مرد بيكاري است كه وضع مالي بدي دارد. او گاهي به مادرم سركشي ميكرد، با اين حال او تنها فردي است كه به او مظنون هستم.
بعد از ثبت توضيحات پسر مقتول، مأموران پليس متوجه شدند كه كامران بعد از وقوع حادثه به طرز مرموزي ناپديد شده است. همسر او به پليس گفت: شوهرم يك هفته قبل450 هزار تومان به من پول داد و براي كار راهي شهرستان شد. البته او درباره مقصدش چيزي به من نگفت و قرار شد كه تماس بگيرد. مأموران پليس سرانجام موفق شدند كامران را در شهرستان قرچك ورامين شناسايي و بازداشت كنند. او وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت كه از ماجراي قتل خالهاش خبر ندارد. كامران در تحقيقات فني به قتل اعتراف كرد و گفت: با انگيزه سرقت دست به قتل زده است. با كامل شدن بررسيها پرونده براي رسيدگي به شعبه 11 دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و جلسه محاكمه روز گذشته به رياست قاضي متينراسخ و دو مستشار تشكيل شد. بعد از قرائت كيفرخواست پسر مقتول در جايگاه حاضر شد و گفت: دو خواهرم در خارج از كشور زندگي ميكنند كه براي درخواستشان به من وكالت دادهاند. همه ما درخواست قصاص داريم.
سپس متهم در جايگاه حاضر شد و گفت: چند ماه بود كه بيكار شده بودم و براي مخارج زندگيام با داشتن زن و بچه با مشكلات زيادي مواجه بودم. خالهام بسيار زن مهرباني بود و به خاطر اينكه تنها زندگي ميكرد، گاهي به او سر ميزدم. از آنجايي كه وضع مالي خوبي داشت، چند بار خواستم به او از مشكلاتم بگويم، اما نتوانستم. نميدانم چطور شد كه فكر سرقت به سرم زد.
او در خصوص روز حادثه گفت: آن روز به خاطر فشارهاي عصبي قرص ترامادول خورده بودم، به همين دليل چيز زيادي به خاطر ندارم فقط ميدانم وقتي وارد خانه شدم خالهام خواب بود كه از خواب بيدار شد و در را باز كرد. به او گفتم: اگر خستهاي بخواب من هم كمي استراحت ميكنم و ميروم. وقتي دوباره خوابيد، روسري را دور گردنش پيچاندم و از آشپزخانه چاقويي برداشتم و چند ضربه به گردنش زدم.
او در مورد سرقت گفت: بعد از قتل، النگو، گردنبند و دستبند او را به همراه 450 هزار تومان پول نقد برداشتم و شيرگاز را باز كردم كه خانه را به آتش بكشم، اما نتوانستم. بعد از آنكه به خانه برگشتم به همسرم گفتم در شهرستان كار پيدا كردهام و بايد به آنجا بروم. پول نقد را به او دادم و به ورامين رفتم.
او در آخرين دفاع گفت: من هيچ بدي از خاله و بچههايش نديده بودم. به خاطر فشارهاي مالي شيطان وسوسهام كرد و مرتكب قتل شدم كه بعد از آن خيلي پشيمان شده بودم و عذاب وجدان داشتم. او در حالي كه اشك ميريخت به پاي پسرخالهاش افتاد و التماس ميكرد به خاطر فرزند خردسالش او را ببخشند.
در آخر جلسه بعد از آخرين دفاع متهم، هيئت قضايي وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]