واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تکرار/ فارس گزارش میدهداستقبال مثالزدنی جوانان برای دیدار با شهید زنده لرستانی/ دلنوشتههایی با مضمون عشقبازی سیده زهرا با "نور خدا"
استقبال قشر جوان و نوجوان از نقاط مختلف کشور از دیدار با شهید زنده لرستانی مثالزدنی و بینظیر است.
به گزارش خبرگزاری فارس از بروجرد، سید نورخدا موسوی (شهید زنده لرستانی) 8 سال پیش در جریان درگیری با گروهک تروریستی ریگی به افتخار جانباز 100 درصدی نائل آمده است. کمتر کسی است که سید نورخدا موسوی جانباز 100 درصد (شهید زنده لرستانی) را نشناسد، او که 8 سال پیش در مبارزه با گروهک تروریستی ریگی در شرق کشور به افتخار جانبازی نائل آمد و از آن زمان تا کنون در کما به سر میبرد. 8 سال پیش در روز 17 اسفند ماه و در جریان درگیری نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی در منطقه لار زاهدان چند تن از سربازان محافظ این مرز و بوم مجروح و شهید شدند که سید نورخدا موسوی یکی از این دلاورمردان بیادعا بود. اینک 8 سال از اصابت گلوله نیروهای گروهک ریگی به سر سید نورخدا میگذرد و سید محمد و سیده زهرا فرزندان "سید نورخدا موسوی" در همه این سالها نظارهگر جسم بیجان پدر در بستر بیماری هستند. در این سالها کودکی سید محمد و سیده زهرا در کنار تخت پدر سپری شد و آنها روز و شب را به امید بودن و نفس کشیدن او پشت سر گذاشتند و با چشمانی به اشک نشسته به تداوم گرمای وجود پدر در خانه امید بستند. کبری حافظی همسر شهید زنده لرستانی نیز در طول این سالها به زیبایی هر چه تمامتر معنای واقعی واژههای صبر و بردباری را ادا کرده و عاشقانه شبهای بسیاری را بر بالین همسر به صبح رسانده است. خانه ساده اما با صفای سید نورخدا اینک به کانون توجه آحاد مردم و مسئولان عالی رتبه کشوری تبدیل شده است، به طوری که هر کدام از مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران برنامههای کاری خود در لرستان را به پس از دیدار با این شهید زنده موکول میکنند. در بعدی دیگر تشبیه خانه سید نورخدا به یک کانون فرهنگی واقعی برای قشر جوان و نوجوان و تبدیل این سرباز سرافراز میهن به الگویی مسلم و بی بدیل برای آنها ادعایی گزافه نیست و این را میتوان از حال و هوای معنوی جوانان پس از دیدار چهره آرام و خاموش اما پر راز و رمز سید جستجو کرد.
*سید نورخدا برکت خانه ما است همسر سید نورخدا موسوی شهید زنده لرستانی استقبال جوانان از سراسر کشور برای دیدار با شهید زنده لرستانی را مثالزدنی خواند و گفت: هر جوانی که نام سید نورخدا را میشود، حتی اگر کمتر به دنبال راه شهدا باشد، خود را از دیدار با سید محروم نمیکند. کبری حافظی سید نورخدا را برکت خانه خود خواند و افزود: چه بسیار جوانانی که پس از دیدار با این شهید زنده از راه خطا بازگشته و در راه شهدا گام برداشته اند. وی با اشاره به صحبتهای یکی از جوانان پس از دیدار با این شهید زنده که خود را تا پیش از دیدار با این شهید کافر خوانده بود، ادامه داد: این جوان در جواب تذکر من کسانی را کافر خطاب کرد که در راه شهدا و ائمه اطهار گام برنمیدارند. *وجود سید نورخداها مانعی برای آسیب به انقلاب و کشور است همسر سید نورخدا موسوی شهید زنده لرستانی خاطر نشان کرد: با وجود مشغلههای فراوانی که دارم، با توجه به استقبال جوانان خصوصا دانشجویان از سراسر کشور برای دیدار با شهید زنده لرستانی مانعی برای این دیدارها ندیدهام. حافظی با تاکید بر اینکه با وجود سید نورخداها خانوادهها و نسل آنها آسیبی به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران نمیرسد، تصریح کرد: دشمنان و معاندان انقلاب و اسلام را به بازگشت از راه خطای خود دعوت میکنم. وی با اشاره به اینکه ایران اسلامی متعلق به امام عصر(عج) است، اظهار کرد: تبعیت از ولایت فقیه مانعی بر وارد آمدن هرگونه آسیب به انقلاب اسلامی ایران از سوی دشمنان است. همسر سید نورخدا موسوی شهید زنده لرستانی با اشاره به تحصیل خود در مرکز تربیت معلم زینب کبری(س) شهرستان بروجرد عنوان کرد: عمه سادات مرا یاری کرد، تا خادم فرزندشان سید نورخدا موسوی باشم.
در ادامه این گزارش سیده زهرا موسوی فرزند شهید زنده لرستانی دل نوشته خود را به دلیر مردی از جنس نورخدا تقدیم کرده است که فرزندی او را افتخاری بزرگ و بینظیر برای خود میداند. با نفسهایت عشقبازی میکنم بابا، نفسهایت را از من نگیر. در این دل نوشته آمده است: بهار بودی و درخت و سرو قامتت استوار، خزان به ریشهات دمید و در نگاه مهربان تو نمانده رد پایی از بهار و من کنار تخت سالهای بیقراریات چه کودکانه پیر میشوم پدر. سلام ای شهیدان راه خدا، سلام ای کبوتران در خون خفته سلامی به زیبایی خاکهایی که به سرخی خونتان رنگین شد، تا که امروز خاک کشورم آباد بماند. تا چشمم به چشمان تو میافتد، نگاهم در نگاهت غرق و گرمی وجودم در وجودت محو میشود. در وجودت میگردم و تمام خاطراتت را مرور میکنم، شاید یک نقطه تاریک در وجودت بیابم، اما تو سراسر نوری بابا. در ادامه این دل نوشته سیده زهرا خطاب به بابا گفت: به کدامین گناه کشته شدی بابا به کدامین گناه سرت را هدف گرفتند، به کدامین گناه تمام هوش و حواست را گرفتند، به کدامین گناه جان را از پیکرت گرفتند، به کدامین گناه صدایت و لبخند گرمت را از من گرفتند. مقابل چشمانم ذره ذره آب شدی به کدامین گناه بابا. بابای قشنگم قصههایم شکایت نیست، اما راستش را بخواهی بوی بیتابی میدهد و دلتنگی بیتابی دل خسته دخترکی 7 ساله که حالا 8 سال است، دلش میخواهد آن حرفها نبود و به جایش تو بودی در کنارم. اما آهی میکشم به وسعت 7 آسمان که سالها است دلم را به همین قصهها خوش کردهام، اینجا است که دست به قلم میشوم تا از مظلومیتت بنویسم بابا. اما بعد از 8 سال نوشتن از غم و اضطرابهای دلم لای انگشتانم قلم میلرزد، به گمانم قلم نیز میل شکستن دارد، تقصیر قلم نیست بابا بار غمت سنگین است. دلم روضه میخواهد؛ دلم میخواهد یک نفر برایم روضه بخواند و من از پس فرسنگها و قرنها فاصله نه برای خودم برای رقیه اشک بریزم و بگویم رقیه جان من هم صورت غرق به خون پدرم را دیدهام، من هم به خاک افتادن بابایم را دیدهام، من هم از آغوش گرم بابایم و صدای دلنشینش محروم شدهام. بگویم و بگویم و بگویم آنقدر که قدری از غصههایم بکاهم، بابای مهربانم شاید این سالها بزرگ شدهام و قد کشیدهام، اما آرزوهایم آرزوهایی کودکانه است. سیده زهرا موسوی ادامه داد: باز هم آرزو میکنم که ای کاش خوابیدنت را بر روی زمین خواب دیده باشم و با صدایت از خواب برمی خواستم و فریاد برمیآوردم چه خواب طوفانی بود، خدا را شکر که خواب دیدهام. آرزو میکنم یک دل سیر پای حرفهایت بنشینم بابا کاش این حرفها و جملهها و خواندن و نوشتنها هم همه یک خواب و رویا بود. اما خواب تو من را بیدار کرده است بابا خواب تو چشمان مرا بیتاب بیداری کرده است، حال که لبخندت نیست و به ظاهر صدای دلنشینت نیست، با نفسهایت عشقبازی میکنم بابا نفسهایت را از من نگیر بابا. هر نفست را به قلبم گره زدهام و اگر تو نباشی من میمیرم بابا. سردار سرافرازم میدانم تو از دلتنگی زهرایت خبر داری، اما میخواهی نوری شوی به وسعت نور خدا پس بمان و نفس بکش "نور خدا". ---------------------------- گزارش از: مژگان شمس ---------------------------- انتهای پیام/ 85012/ر/
95/05/11 :: 00:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]