واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: اين مخاطبان از كجا آمدهاند
ديدگاه- نگار پدرام:
مثل قصههاي بچهها ميتوان از اينجا شروع كرد كه سالها پيش هنرمندان همه رشتههاي هنري از كمبود مخاطب ميناليدند
و از اينكه مردم ايران به هنر و ادبيات اصيل اين مرز و بوم اعتنا نميكنند، شكايت داشتند.
تا اينكه رسانههاي ايران هم به تدريج به يك ابزار قدرتمند براي آگاهي رساندن به مردم تبديل شدند و در كنار خبر رساني، مسئوليت تشويق و ترغيب مخاطبان به استفاده از آثار هنري را هم بهعهده گرفتند.
اين رسانهها هر كدام به نوعي در پرمخاطب شدن برخي آثار هنري نقش دارند چون با معرفي آثار در نشريات، اختصاص صفحه مخصوص به يك موضوع، تبليغ، گفتوگو، گزارش، خبر و... توجه عدهاي از مردم عادي را به استفاده از محصولات هنري جلب كردند.
سالها پيش تعداد كنسرتهايي كه برگزار ميشد خيلي كم بود اما مدتي است كه تعداد كنسرتها بيشتر شده و مخاطبان بيشتري هم دارند، بهطوري كه اين روزها تقريبا همه اجراهاي يك گروه شلوغ است و حتي سالنهاي بزرگي مثل سالن اصلي تالار وحدت يا وزارت كشور هم با مردم عادي پر ميشوند.
اما سرپرستان گروهها، يك نكته را فراموش كردهاند: اين مخاطبان از كجا آمدهاند؟
براي نمونه ميتوان به كنسرت استاد آواز ايران اشاره كرد و دريافت كه حتي محمدرضاشجريان هم فراموش كرده كه اين محبوبيت در ميان عامه مردم از كجا آمده است؟
شايد تا 10 سال پيش فقط عده خاصي مخاطب آثار استاد شجريان بودند اما ايشان امروز در جايگاهي است كه هر چه بخواند حتي اگر تكراري و قديمي هم باشد، بليتهايش در بازار سياه به 200 هزار تومان ميرسد! شايد هم تقصير رسانههاست كه ارزش خبري شهرت را در اولويت قرار دادهاند و باعث شدهاند كه بزرگان موسيقي ايران ديگر زحمت ارتباط با رسانهها را نكشند چون اخبار مربوط به كنسرتهايشان كه نوعي تبليغ نيز هست به راحتي و بدون دردسر منتشر ميشود.
كنسرت گروه داركوب هم به خاطر اسم حامد بهداد آنقدر سر زبانها افتاد كه ديگر نياز به روابط عمومي و ارسال بليت براي خبرنگاران نداشته باشد. انگار تا وقتي كه خيالشان از فروش بليتها و يافتن مخاطب راحت باشد رسانهها را نميشناسند. اما فقط كافي است يك نقد درباره آثارشان نوشته شود تا علاوه بر روزنامهها، خبرگزاريها را هم وارد ماجرا كنند.
جالب اين است كه همين هنرمندان هرازگاهي نبود نقد مكتوب هنري را يكي از نقاط ضعف رشتههاي هنري ميدانند و معتقدند تا نقد نباشد هيچ رشته هنري پيشرفت نميكند. اين در حالي است كه سالهاست به ويژه در حوزه موسيقي، از كمتر اثري انتقاد ميشود چون همه خبرنگاران اين حوزه ميدانند كه موسيقي هميشه موانعي داشته و اهالي آن با مشكلات معيشتي و... روبهرو بودهاند و به همين دليل خيلي كم پيش ميآيد كه از اجراي گروههاي موسيقي انتقاد كنند.
حالا همه اين حرفها را بگذاريم كنار. چند روز پيش يكي از نام آشنايان موسيقي گفت كه براي ارائه بليت كنسرتش به صفحه موسيقي همشهري، بايد پيش از اجراي كنسرت يك گفتوگو با او انجام دهيم تا همه در جريان كنسرتش قرار گيرند!
در حالي كه انتشار گزارش كنسرتهاي كساني كه چندان نام آشنا نيستند، دستكم اين سود را براي اجراكنندگان آنها دارد كه براي دفعات بعد، مخاطبان بيشتري خواهند داشت.
اين همان نكتهاي است كه انجمن موسيقي ايران و بنياد رودكي دريافته اند؛ اينكه علاوه بر ايجاد فرصت نقد و تعامل، كاري كنيم كه در غياب رسانه پرنفوذ صدا و سيما، حداقل نام گروهها و نهادهاي برگزاركننده كنسرتها در نشريات به چشم بيايد. در حقيقت ارتباط با رسانهها هر چه بيشتر، مخاطب كنسرتها بيشتر، نقد موسيقي بيشتر.
تاريخ درج: 3 تير 1387 ساعت 08:35 تاريخ تاييد: 3 تير 1387 ساعت 12:05 تاريخ به روز رساني: 3 تير 1387 ساعت 12:20
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]