واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تكراريهاي دوست داشتني
با افزايش رقمي شبكههاي تلويزيوني، دستاندركاران تلويزيوني براي پركردن آنتن، به بازپخش و تكرار فيلمها و سريالها روي آوردند...
نویسنده : معصومه طاهري
با افزايش رقمي شبكههاي تلويزيوني، دستاندركاران تلويزيوني براي پركردن آنتن، به بازپخش و تكرار فيلمها و سريالها روي آوردند؛ بهطوري كه يك مجموعه تلويزيوني را در فاصله كوتاهي همه شبكهها با ربط و بيربط بازپخش ميكنند و همين باعث دلزدگي مخاطبان ميشود؛ چراكه مجبورند مانند زندانيان با اعمال شاقه مدام فيلم و سريالهاي تكراري را ببينند آن هم برنامههايي كه شايد در زمان خودشان ديدني بودند و حالا ديگر اثر قبل را ندارند؛ البته شكي نيست كه بيپولي و ضعف اقتصادي رسانه ملي در اين اوضاع اثرگذار بوده و باعث شده تا به تكرار روي بياورند چنانچه همين مسئله باعث ريزش نسبي مخاطبان هم شده است.
با اين وجود برخي سريالها هستند كه هرچند آمار تكرار آنها تقريباً بالا رفته ولي به دليل اينكه فرم و محتواي قابل قبولتري دارند و با زندگي اغلب افراد جامعه نزديكي و همخواني دارند با وجود تكراري بودن بازهم افراد تمايل دارند پاي آنها بنشينند. مجموعههايي چون چندگانه «پايتخت»، «سه در چهار»، «ارمغان تاريكي» و... از اين دست هستند كه به دليل همسو بودن با اعتقادات و باورهاي عمومي باز هم مخاطبان خود را دارند. از دلايل مقبوليت اين نوع مجموعهها همذاتپنداري اكثريت مخاطبان با آنهاست زيرا روايتگر زندگي عادي و رايج ايراني هستند. خانههايشان ويلايي و تجملاتي نيست و مشكلات قشر اقليت سرمايهدار را به تصوير نميكشند. نوع زندگيشان كاملاً عادي و معمولي است. ماشينهاي آنچناني و گرانقيمت با زندگي لوكس ندارند. براي همين مشكلاتشان هم مانند بيشتر مردم جامعه است. وقتي آنها را ميبينند برايشان ملموس است چون شباهت به زندگي خودشان دارد.
متأسفانه در اغلب فيلمها و مجموعههاي تلويزيوني سبك زندگي اسلامي و ايراني كه هيچ، اصلاً سبك زندگي خانوادههاي معمولي جامعه را هم نتوانستهاند به تصوير بكشند و سبك زندگي، دغدغهها، تفكرات، نيازها و اعتقادات مردم ايران كمترين حضور را در اين آثار داشته است، يعني از سطح يك زندگي معمولي يا خيلي بالاتر هستند يا خيلي پايينتر و نگاه حد وسطي و عرفي ندارند، درحاليكه زندگي بيشتر مردم با زندگي كاراكترها در اين مجموعهها فرق دارد. نويسندگان اين سريالها گويا نميدانند كه همه اهل تهران يا بالانشين تهران نيستند و نميتوانند سناريويي از يك زندگي عادي و خوب خانوادگي را به تصوير بكشند؛ وقتي هم با اهالي هنر صحبت ميكنيم ميگويند نشان دادن يك خانواده مثبت و سفيد كشش لازم را براي جذب ندارد و بايد فراز و فرودهايي داشته باشد؛ البته اين مسئله قابل قبول است ولي اينكه فراز و فرود چگونه باشد هم اهميت دارد. اگر قرار است يك فيلم يا سريالي تلويزيوني به واقعيات جامعه بپردازند لزومي ندارد سياه سياه و سفيد سفيد باشند قطعاً اگر نويسنده و كارگردان تلويزيوني دربطن جامعه باشند ميبينند ما خانوادههاي موفق و موفقتر داريم در مقابل خانوادههاي ناموفق و ناموفقتر هم داريم. اگر مثبتها را كنار منفيها بگذاريم تصويرسازي ميشود و به مخاطب اجازه ميدهيم خودش تصويرسازي كند و اين يعني قدرت رسانه هنري كه ميتواند واقعيات را به خوبي نشان دهد و به دل مخاطب هم بنشيند طوري كه اگردهها بار هم تكرارش را ببيند خسته نشود. اما اگر به بهانه واقعيات، نكات منفي را نشان بدهيم به شعور مخاطب توهين شده است يا اينكه مشكلات اقليتي از جامعه را به همه تعميم بدهيم نيز قابل قبول نخواهد بود شايد به همين خاطر است كه وقتي بعضي مجموعهها بازپخش ميشوند بلافاصله شبكه را عوض ميكنيم تا گرفتار خستگي و ملالت آن نشويم و تازه بار منفي بازيگران فيلم و سريال را به دوش نكشيم.
اينكه سريالهاي موفقي چون پايتخت هنوز هم كه هنوز است با وجود تكرارهاي زيادي امتحان خود را خوب پس ميدهند نشانه مهمي است كه مسئولان تلويزيون براي موفقيت خود بايد آن را در نظر بگيرند، چراكه با همين سريالهاست كه ميتوان سبك زندگي ايراني و اسلامي را در جامعه مستحكمتر كرد نه با مجموعههايي كه با متوسط جامعه ايراني هيچ سنخيتي ندارند بلكه اصلاً با فرهنگ ايرانيها جز در برخي ديالوگهايشان همخوان نيستند. فراموش نكنيم اكثريت فيلمها و سريالهاي تلويزيوني بيشتر از محتوا، قصه و داستانگويي به زر، زيور و ظاهر خانه، ماشين و آدمهايش ميچرخند چيزي كه با بيشتر مردم ايراني بيگانه و غريبه است. سريالهاي تلويزيوني خواسته و ناخواسته فارغ از موضوعاتي كه دارند چشم و همچشمي، مدگرايي و تجملات را در جامعه ترويج ميدهند نه سادهزيستي و صميمت خانوادههاي ايراني را. اينكه هنوز خانوادههاي ايراني سرسفره غذاي خود اين مجموعههاي تكراري محبوب را ميبينند و تكيه كلامهايشان در دهانها ميچرخد يك امتياز مهم است. در اين مجموعههاي ساده و عادي نه تجملات و فخرفروشي است، نه كسي را تحقير ميكنند و نه تمسخر؛ سادگي و صميمیت است كه مردم را پاي داستان مينشاند حتي اگرچند بارهم تكرار شوند باز هم بيننده دارند و البته اين هنر نويسنده و كارگردان خلاق و مردمي است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]