تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که در پی برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد، تا زمانی که در این راه است خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836672313




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت ثانیه‌های دوست‌داشتنی


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
روایت ثانیه‌های دوست‌داشتنی
روایت ثانیه‌های دوست‌داشتنی آقا از بچه‌های بیت پرسیدند: «آقای حسام کجاست؟». از کنج اتاق جلو رفتم و بعد سلام و عرض ادب و دست‌بوسی. فرمودند: «همه جای آن خوب بود. از مقدمه‌ای که خودش یک کتاب است تا بقیه کتاب.»


به گزارش فرهنگ نیوز، جمعی از نویسندگان و اهالی فرهنگ پنجشنبه شب میهمان رهبر انقلاب بودند. حمید حسام نیز یکی از این میهمان‌ها بود که حال و هوای آن دیدار را در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری فارس روی کاغذ آورده است.
 
***
 
شهید حاج حسین همدانی قبل از گرفتن مزد جهاد چهل‌ساله‌اش، در مراسم رونمایی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» گفت: «مهتاب که گم نمی‌شود. تازه مهتاب پیدا شده و راه را نشان می‌دهد. علی خوش لفظ، قهرمان آن شب‌های مهتابی، هرگز گم‌شدنی نیست.» این تعبیر استعاره‌گونه حاج حسین همدانی، مرا به یاد جمله‌ای از حضرت آقا انداخت که فرموده بودند: «با این ستاره‌ها می‌شود راه را نشان داد؛ و بانجم هم یهتدون».
 
***
 
شب‌های جنگ پر بود از این ستاره‌ها. ستاره‌هایی که از ثلث آخر شب تا سپیده‌دمان می‌درخشیدند. گاهی که مهتاب می‌زد، ستاره‌ها قایم می‌شدند تا به چشم نیابند. 
 
علی خوش‌لفظ یکی از آن ستاره‌هاست که همه دردهای نهفته و زخم‌های نشمرده‌اش در کتاب وقتی مهتاب گم شد، جمع شد و انگار قرار بود مهتاب، پس از چند سال از محاق بیرون بیاید و چشم‌نوازی کند. 
 
با راوی صادق شب‌های مهتابی جنگ، که امروز همدم زخم تیر و ترکش و مصدومیت شیمیایی است، راهی تهران شدیم. علی پشت آمبولانس دراز کشید، با همان ماسک همیشگی. توی مسیر برای خودمان رؤیا بافتیم که اگر آقا را ببینیم چه می‌کنیم و اگر فرصت حرف زدن پیدا کنیم چه می‌گوییم و اگر... .
 
از شوق دیدار دو ساعت زودتر از موعد به بیت رسیدیم. علی می‌لرزید. صندلی آوردند یک گوشه نشست. بچه‌های بیت نگران حالش بودند تا کم‌کم بقیه مهمانها رسیدند. ذوق و شعر و ترانه و تاریخ کنار هم نشستند. از علیرضا قزوه و مرتضی امیری اسفندقه تا محسن پرویز و سیدمجید حسینی و خانم‌ها آرمین و ضرابی‌زاده. 
 



 
و علی همچنان می‌لرزید و چشم به راه، تا آقا آمد و از میان آن همه جمع برای او آغوش باز کرد. علی گریه می‌کرد. آقا با لحنی که از آن مهربانی می‌بارید، فرمود:‌ «چطوری آقای خوش‌لفظ؟» گفت: «شما را که دیدم آرام شدم.» آقا فرمود: «کتابتان را خواندم. خواندنی بود. خوب و زیبا و روان. با کششی داستانی ولی واقعی» و از بچه‌های بیت پرسیدند: «آقای حسام کجاست؟». از کنج اتاق جلو رفتم و بعد سلام و عرض ادب و دست‌بوسی. فرمودند: «همه جای آن خوب بود. از مقدمه‌ای که خودش یک کتاب است تا بقیه کتاب.» 
 
سرم پایین بود و دلم طوفانی که خوابم یا بیدار؟ هر چه بود در بیداری هم تحقق یک رؤیای دیرینه، به خواب می‌ماند. 
 
نماز را پشت سر آقا خواندیم و رهبر گوهرشناس باز هم رفت سراغ علی آقا. با تعابیری که برگرفته از کتاب بود. «خیلی خوش‌آمدی آقای خوش‌لفظ، آقای خوش‌معنا، آقای خوش‌زخم، آقای خوش‌رفیق.» و بعد از این تعبیر اخیر رفتند سراغ یکی از آن رفقای علی که الان پیش رفیق اعلاست. فرمودند: «این آقای خوش‌لفظ پانزده ساله بوده که به جبهه رفته. در ابتدا با یک جوان به اسم علی چیت‌سازیان آشنا می‌شه و میانه خوبی هم باهاش نداشته، اما بعدها خیلی با هم رفیق می‌شوند که خواندنی‌ست.» آقا به اسم علی چیت‌ساز که رسید فرمود: شخصیت جالبی است. خانم ضرابی‌زاده هم گفت: «کار جدیدم به نام گلستان یازدهم را به روایت همسر این شهید نوشته‌ام».
 
شبانه از تهران برگشتیم و تا همدان ثانیه به ثانیه دیدار را با علی خوش‌لفظ مرور کردیم و خیلی سر به سر هم گذاشتیم. سال‌ها بود که خنده علی را ندیده بودم. 
 
 









95/10/18 - 21:25 - 2017-1-7 21:25:59





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن