واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: رفتارهای رسانه ای ما در قبال ماجرای «سارا» به گونه ای است که گاهاً اصل ماجرا در پس تبلیغات شتابزده فراموش می شود و آنچه باقی می ماند به قول بودریار کپی یا «فراواقعیتی» است که دیگر از اصل واقعیت پیش گرفته است.
جام جم آنلاین - انگار رسانه می تواند از روی سایه خودش بپرد و ما را اسیر تفسیرهایی کند که دیگر ربطی به واقعیت ندارند. هرگز قصد ورود به نقد رفتارهای رسانه ای در قبال حرکت ارزشمند سارا خادم الشریعه را نداشتم، اما برخورد با این خبر که؛ رئیس کمیته ملی المپیک برای تقدیر از سارا دست به کار شده و از کمیته بین المللی المپیک خواسته او را به عنوان ورزشکار با اخلاق سال معرفی کنند، مرا بر آن داشت در قبال این موضوع واکنش نشان دهم و از آن به عنوان بهانه ای برای نقد ساختار معیوب الگوسازی اخلاقی در جامعه ایرانی استفاده کنم. پوریای ولی نقطه آغاز این نقد کوتاه اجتماعی است: بازخوانی مجدد روایت پوریای ولی که از او به عنوان اسطوره اخلاقی ایرانیان یاد می شود، سئوالات جدیدی را در ذهن ما ایجاد می کند که نشان می دهد؛ روایت های ما برای الگوسازی در حوزه اخلاق، از بنیان های مبهم و غیر اخلاقی ریشه می گیرند. به عنوان مثال در تمامی روایت هایی که در مورد پوریای ولی نقل می شود، او رقابت را به کشتی گیر هندی واگذار می کند. اما نکته اینجاست، که چه کسی نقل کرده که پوریا عمداً کشتی را واگذار کرده است؟ اگر خود پوریا به طرفدارانش گفته است که کشتی را عمداً واگذار کرده که کاری غیر اخلاقی مرتکب شده است، اگر مادر یا خود کشتی گیر هندی چنین چیزی را نقل کرده اند که بر اساس ادبیات امروزی مصداق تبانی است و اگر طرفداران پوریا چنین چیزی را برای او ساخته اند، پس آن ها هم مرتکب اقدامی غیر اخلاقی شده اند. اما نکته مهم اینجاست که کشتی گیر هندی، علی رغم پیروزی بر کشتی گیر نامدار ایرانی یعنی پوریای ولی، همواره سرشکسته بوده است. همه ما باور کرده ایم که واقعاً کشتی گیر هندی از پوریا ضعیف تر است و ارزش پیروزی او چیزی در حد صفر بوده است. در اینجا قضاوت من در مورد اخلاقی بودن یا نبودن شخصیت پوریای ولی نیست، بحث من تأکید بر این نکته است که گاهاً در تشریح فعل اخلاقی مد نظر ذهنمان، به ناچار سراغ روش های غیراخلاقی می رویم و هنگامی که مورد سئوال قرار می گیریم، در پاسخ به آن ها ناتوان هستیم. حال در مورد موضوع «سارا» اجازه دهید از زوایه ای دیگر به آن نگاه کنیم: سارا از حق احتمالی پیروزی خود میگذرد، زیرا سارا می داند پیروزی بر حریفی که بیمار است ارزش چندانی ندارد، این تفکر و اقدام سارا ارزشمند است، اما سارا برای تحقق این تفکر خود، باید به یک «تبانی» یا مچ فیکسینگ دست بزند، یعنی او و حریفش تصمیم می گیرند بازی را در سریعترین زمان ممکن مساوی تمام کنند. این تصمیم قطعاً دو طرفه بوده است؛ زیرا تصمیم یک طرفه تساوی در یازده حرکت کاملاً غیر منطقی است. بازی با تساوی تمام می شود و حریف به بیمارستان باز می گردد. گرچه این حرکت سارا می تواند از منظر اخلاق ارزشمند تلقی شود، اما نحوه تحقق آن مستلزم «تبانی» است. امری که قطعاً از سوی نهادهای بین المللی و بویژه فدراسیون بین المللی شطرنج پذیرفته شده نیست. آن ها با اطلاع کامل از وضعیت ورزشکار اوکراینی مسابقه را برگزار کردند و این اقدام آن ها در راستای اجرای بی قید و شرط قانون بوده است. قانونی که عمل به آن، از منظر نهادهای بین المللی، فعلی کاملاً اخلاقی و ارزشمند تلقی می شود. کاش دوستان کمیته ملی المپیک قبل از همراهی با موج شبکه های اجتماعی و نامه نگاری با نهادهای بین المللی، کمی بیشتر پیرامون این موضوع و جنبه های مختلف آن تأمل کنند. ضمن اینکه از نظر من سارا خادم الشریعه، به عنوان یک قهرمان و سفیر محیط زیست، شایسته احترام و توجهی بی پایان است. رضا شجیع - استاد دانشگاه و پژوهشگر
سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت 14:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]