واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تاجر كفش خاطره دزد چيني را زنده كرد
تاجر كفش كه تحتتأثير خاطره يك سارق چيني براي كسب هيجان دست به سرقت زده بود، به دام پليس افتاد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 20 شامگاه دوشنبه دوم آذر ماه، رهگذران در حال عبور از ابتداي خيابان شريعتي متوجه فريادهاي كمكخواهي پسر جواني شدند كه به در یک خودروي پژو 206 آويزان بود. در حالي كه پسر جوان روي زمين كشيده ميشد و فرياد ميزد آي دزد، راننده خودرو كه مرد جواني بود به سرعت حركت ميكرد تا اينكه پس از طي مسافت كوتاهي، پسر جوان در خودرو را رها كرد و راننده هم از محل گريخت. لحظاتي پس از اعلام اين خبر، تيمي از مأموران كلانتري 107 فلسطين در محل حادثه حاضر شدند. شاكي در توضيح ماجرا گفت: مدتي بود تصميم داشتم گوشي تلفن همراه گرانقيمتي بخرم. ساعتي قبل به پاساژ علاءالدين رفتم و يك گوشي گرانقيمت به مبلغ 5 ميليون تومان خريدم. كنار خيابان منتظر تاكسي بودم كه خودروي 206 سفيدي كنارم توقف كرد. راننده مدعي شد مسافركش است. از آنجايي كه هوا خيلي سرد بود و تاكسيها هم به دنبال مسافر دربست بودند، من و جوان ديگري كه او هم منتظر تاكسي بود، براي رفتن به خيابان شريعتي سوار شديم. من صندلي جلو نشستم و مسافر ديگر صندلي عقب نشست و راننده هم به راه افتاد.
مسافر صندلي عقب در خيابان طالقاني از خودرو پياده شد و من و راننده تنها شديم. در ميان راه راننده سر صحبت را با من باز كرد و علت آمدنم را به پاساژ علاءالدين سؤال كرد كه به او گفتم براي خريد گوشي به آنجا رفته بودم. پس از اين گوشي گرانقيمت را از كيفم بيرون آوردم و به او نشان دادم. به راننده گفتم كه وضع مالي خوبي دارم. وي ادامه داد: وقتي به مقصد رسيدم راننده خودرواش را كنار خيابان نگه داشت و من پس از باز كردن در هنوز به صورت كامل از خودرو پياده نشده بودم كه راننده كيف دستيام را قاپيد و حركت كرد. من از در خودرو آويزان شدم تا مانع فرار او شوم و با داد و فرياد از رهگذران درخواست كمك كردم كه راننده بر سرعت خود افزود و در نهايت مجبور شدم در را رها كنم و راننده هم با كيفم از محل گريخت. يكي از شاهدان كه شماره پلاك خودروي سارق را يادداشت كرده بود به مأموران گفت: لحظاتي قبل در حال عبور از خيابان بودم كه صداي آي دزد پسر جوان به گوشم رسيد. وقتي به طرف صدا برگشتم، ديدم شاكي به در خودرو آويزان شده و راننده هم به سرعت حركت ميكند. فهميدم كه راننده خودرو سارق است به همين دليل شماره پلاك خودرو را يادداشت كردم. پس از طرح اين شكايت مأموران پليس براي دستگيري سارق وارد عمل شدند و دو ساعت بعد از حادثه در طرح مهار محله موفق شدند خودروي 206 سفيد رنگ را در يكي از خيابانها شناسايي و راننده را دستگير كنند. متهم صبح ديروز براي بازجويي به دادسراي ناحيه 34 منتقل شد. وي در مقابل قاضي علي وسيله ايرد موسي، بازپرس شعبه پنجم به جرم خود اقرار كرد. متهم براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت با متهم كه مرد 40 سالهاي به نام شهروز است گفتوگو کردهایم. متأهلي؟ بله. زن و بچه دارم. سابقه داري ؟ نه. تا الان حتي يك بار هم به كلانتري نرفتهام. اين اولين باري بود كه دست به سرقت زدم. مشكل مالي داشتي كه تصميم به سرقت گرفتي؟ نه. من تاجر كفش هستم و نيازي به پول ندارم. تاجر كفش هستي و كيفقاپي ميكني؟ بله من تاجر كفش هستم و چندين سال است كه از كشور چين كفش وارد ميكنم و در تهران به عمدهفروشها ميفروشم. من هر سال چندين بار به كشورهاي مختلف از جمله چين مسافرت ميكنم و براي آخرين بار دو هفته قبل به چين رفتم و دو روز قبل به تهران برگشتم كه اين اتفاق افتاد. شاكي گفت كه شما با خودروي 206 مسافركشي ميكرديد. من وقتي آنها را ديدم كه كنار خيابان منتظر تاكسي هستند به خاطر سردي هوا آنها را سوار خودروام كردم كه در ميانه راه وقتي پسر جوان گفت پولدار است و گوشي گرانقيمتي خريده است، ناگهان وسوسه شدم و زماني كه پياده شد، كيفش را قاپيدم. شاكي گفته است كه شما فكر كرديد داخل كيفش پول خارجي دارد، به همين دليل كيفش را سرقت كردهاي؟ بله. من فكر كردم داخل كيفش پول زيادي دارد، اما به خاطر پولش سرقت نكردم. پس به خاطر چه چيزي سرقت كردي؟ واقعيتش من به خاطر هيجانش سرقت كردم. خواستم حتي شده براي يك بار هم هيجانش را امتحان كنم. چرا فكر ميكردي كيفقاپي هيجان دارد؟ من در اين مدت كه به كشور چين رفت و آمد داشتم، با يك مرد چيني آشنا شدم كه با همين شيوه سرقت ميكرد. او ميگفت با خودرواش كيف مسافران را ميقاپد. مرد چيني آنقدر با هيجان تعريف ميكرد كه من هم وسوسه شدم براي اولين بار امتحان كنم. با مرد چيني به سرقت رفته بودي؟ نه، گفتم كه من تاجر بودم و كفش وارد ميكردم. حالا هيجانش چطوري بود؟ اول فكر كردم هيجان دارد، اما وقتي پسر جوان به در خودروام آويزان شد، پشيمان شدم. اما از ترس فرار كردم. آنقدر ترسيده بودم كه خودروام را كنار خياباني در حوالي محل حادثه پارك كردم و توان رانندگي نداشتم تا اينكه مأموران مرا شناسايي و دستگير كردند. فكر نكردي احتمال دارد هنگام سرقت شاكي جانش را از دست بدهد؟ آن لحظه نه، اما بعد خيلي پشيمان شدم و الان خوشحالم كه شاكي سالم است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]