واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: دکتر مهدی خاموشی زمانی دبیر ما بودهاند. کاظم جلالی نماینده شاهرود در مجلس، آقای سعیدآلادپوش خبرگزاری مهر، آقای زائری، آقای حسن تاش که در وزارت نفت بودند و بسیاری دیگر از افراد اثرگذار و باصلاحیت در مدرسه فرهنگ دبیر بودهاند همشهری ماه در شماره 56 و در کتاب ضمیمه خود به بررسی تاریخچه شکلگیری مدرسههایی چون کمال، علوی، رفاه، روزبه و ... پرداخته است، در یکی از مطلب این پرونده فریدالدین حدادعادل نیز به روایت شکلگیری مدرسه فرهنگ پرداخته است که در ادامه میآید: سنت مدرسهسازی ولی به «علوی»، «رفاه» و«روزبه» در میان مردان علم و سیاست محدود نماند. سال 1371 یکی دیگر از برآمدگان علوی، بنیان مدرسهای تازه را گذاشت. غلامعلی حدادعادل نیز در دسته مردانی قرار میگرفت که محبت مرحوم روزبه را در دل داشت. او در اولین سالگرد درگذشت مرحوم روزبه، مقالهای مفصل برای استاد نگاشته بود. حداد پیشتر مدتی هم در همراهی با گردانندگان مدرسه رفاه به فعالیت پرداخته بود ولی ابتدای دهه 70 برای او معنایی دیگر داشت. دکترغلامعلی حدادعادل بنیان مدرسهای یگانه در تهران را گذاشت. او مدرسه «فرهنگ» را تنها برای تدریس علوی انسانی تاسیس کرد. حداد عادل خود در سالهای ابتدای تاسیس مدرسه مدیریت و تدریس را برعهده داشت. حداد عادل آمده بود تا مانند دیگر برآمدگان سنت مدرسه علوی نهادی برای تربیت دانشآموختگان اسلامی تربیت کند. او پیشتر خود احساس کرده بود که یافتن مدرسهای مناسب برای فرزندش تا چه اندازه دشوار است: «من عاشق علوم انسانی بودم ولی وقتی دنبال مدرسه میگشتیم؛ هیچ مدرسهای پیدا نمیکردیم تا سال آخر دبیرستان هم دنبال مدرسهای خوب بودیم ولی مدرسه مناسب پیدا نمیشد. به همراه پدر به دنبال مدرسه علوم انسانی افتادیم ولی واقعا مدرسه مناسب پیدا نمیشد. این جریان موجب شد تا راهاندازی مدرسه علوم انسانی برای ما دغدغه شود. ما ثابت کردیم که میشود مدرسه علوم انسانی راهاندازی کرد.» فریدالدین حداد عادل چنین روایتی را از راهاندازی مدرسه فرهنگ ارائه میکند. دبیرستان فرهنگ ولی تنها غلامعلی حداد عادل را در کنار خود نداشت. گروهی دیگر هم او را همراهی میکردند: «در ابتدا یک هیات امناء متشکل از آقایان علی لاریجانی، غلامرضا شافعی، محسن رفیقدوست، خانم موحدی و ابوالفضل توکلیبینا در کنار غلامعلی حداد عادل تشکیل شد.» روایت فرید حداد عادل هیات امناء اینگونه ادامه مییابد: «االبته هیات امناحضور فعالی به معنایی که شاید در ذهن شما باشد؛ نداشتند. در میان آنها حاج محسن رفیقدوست به مدرسه خیلی لطف داشتند و در دورههای مختلف کمکهایی به ما کردهاند. آقای توکلیبینا هم به دلیل اینکه فرزندشان در مدرسه ما تحصیل میکردند، حضور جدی داشتند.» حضور چهرههای سرشناس در مدرسه فرهنگ بسیاری را به یاد فعالیتهای مشابه در گذشتههای دور میاندازد: «اساسنامه ما بر اساس اساسنامه مدرسه رفاه نوشته شده است. البته به این معنا نیست که تمام اساسنامه ما مانند رفاه است ولی شباهت زیادی داریم. اساسنامه رفاه هم ترکیب بازار، روحانیت و فرهنگیان است. این اساسنامه از اساسنامه علوی هم بهتر است.» فرید حدادل عادل کلام خود را چنین ادامه میدهد: «مدرسه رفاه در سالهای پس از انقلاب به دلیل اینکه آقایانی مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله بهشتی، شهید رجایی و افرادی اینگونه به دولت رفتند؛ قدری ایست کرد ولی شما مطمئن باشید به زودی باز هم رفاه اوج میگیرد.» اساسنامه مدرسه رفاه بیش از آنکه بر الگویی فرهنگی استوار باشد؛ نمادی از اصول سیاسی بود اما گردانندگان مدرسه فرهنگ داستان دیدگاهی دیگر هم داشتند: «ما قصد کار سیاسی نداشتیم یعنی وقتی دبیرستان را راهاندازی کردیم؛ نگاه ما فرهنگی بود. البته شما توجه هم داشته باشید که در دوران جدید نمیشود که در مدرسه کار سیاسی کرد. دانشآموز زمان محدودی را در مدرسه است و سایر اوقات را با خانواده یا محیطهای دیگر میگذراند. بنابراین ما نمیتوانیم اثرگذاری خیلی بالایی داشته باشیم. ما تنها تلاش میکنیم به دانشآموزان آگاهی دهیم.» موسسان فرهنگ برای رفتارهای جدید خود الگویی تازه نیز ساختهاند: «فعالیتهای مدرسه را نمیخواهیم محدود به یک مقطع خاص نگاه داریم. در حال حاضر فکر توسعه کارها را داریم به این ترتیب که تا مقطع ابتدایی و حتی مهدکودک از پایین و تا دانشگاه از بالا رشد کنیم. پدر به سمت بالا و دانشگاه میروند و من به سمت دبستان و پایین. ما اعتقاد داریم که این روش را باید جلو ببریم. از افرادی هم استفاده میکنیم که دغدعه ایرانی و اسلامی داشته باشند.» تفکری که مدرسه فرهنگ را اداره میکند بیش از آنکه از کلام مدیران فرهنگ نمایان شود، از رفتار دانشآموزان نمودار میشود ولی فرهنگ ایدهای نیز چنین داشته است: «از دهه 50 دغدغه علوم انسانی در ذهن پدر ایجاد شده بود. همان زمان پدر به مدیران مدرسه علوی رجوع میکند و به آنها میگوید که شما باید کار علوم انسانی انجام دهید. آنها ولی توجه نمیکنند و این ایده در ذهن پدر باقی میماند.»
بیتوجهای موسسان علوی در رفتار مدیران فرهنگ بیاثر نبوده است. آنان خود را در مکتب علوی میدانند ولی علوی با این مشخصات که حداد عادل به آن اشاره میکند: «ما تحت تاثیر علوی دوران آقای روزبه و علامه هستیم.» اما در دوران علوی که روزبه هدایتگر آن بود؛ چهرههایی شاخص در علوی به تدریس میپرداختند که موسسان فرهنگ نیز این جریان را به خوبی میدانند. فریدالدین حداد عادل در این مورد چنین میگوید: «هیچکس مرحوم روزبه نمیشود. این را با اطمینان میگویم که مثل ایشان دیگر نداریم. آقای روزبه باهوش، باسواد و متدین بودند.» ولی آیا فرهنگ چنین کسانی را در خود جایی داده است: «در مدرسه ما افرادی شاخص آمدهاند ولی به هر حال در دورههایی مختلف میآیند و میروند. به طور نمونه آقای دکتر مهدی خاموشی زمانی دبیر ما بودهاند. کاظم جلالی نماینده شاهرود در مجلس، آقای سعیدآلادپوش خبرگزاری مهر، آقای زائری، آقای حسن تاش که در وزارت نفت بودند و بسیاری دیگر از افراد اثرگذار و باصلاحیت در مدرسه فرهنگ دبیر بودهاند.» حضور دبیران با گرایشهای فکری متفاوت در مدرسه فرهنگ ولی محصول بررسیهایی نیز بوده است: «خود آقای دکتر حداد عادل در سالهای بسیار زیاد و طولانی در حوزه علوم انسانی فعال بودهاند. بنابراین ایشان شناخت خوبی از اساتید دارند. وقتی هم فردی قصد حضور مدرسه را دارند؛ آقای دکتر حداد عادل با شناخت در مورد آنها نظر میدهند. خیلی هم پیش آمده که آقای دکتر با توجه به روابط خودشان از افراد درخواست کردهاند که به مدرسه فرنگ برای تدریس بیایند. یکی از اینها هم آقای فاضل نظری، دکتر اکبری هم رئیس پژوهشگاه دانشگاه امام صادق(ع) هستند که در مدرسه فرهنگ تدریس میکردند.» رابطه فرهنگ و دانشگاه امام صادق(ع) نیز روایتی جالب است. دانشگاه امام صادق(ع) سال ها پیش از تاسیس مدرسه «فرهنگ» با همان اهدافی تاسیس شد که فرهنگ قدم به عرصه فرهنگ ایران گذاشت ولی فریدالدین حداد عادل از این رابطه چنین روایتی را ارائه میدهد: «رابطه ما این است که بنده در دانشگاه امام صادق(ع) تحصیل کردهام و بنابراین رابطه ما اینطور است. اما از آن طرف دانشگاه با ما مثل خیلی از جاهایی دیگر برخورد میکند و اینطور نیست که ما بهعنوان مدرسه فرهنگ همه دانشآموزان خود را روانه این دانشگاه کنیم. نمیخواهم بگویم این دانشگاه در این زمینه کجسلیقگی میکنند ولی به هر حال این برخورد عجیب است.» اما مدرسه فرهنگ هرچند الگوی خود را رفاه قرار داده ولی یگانه اختلافی با این مدرسه را همچنان حفظ کرده است. مدرسه رفاه از سوی گروهی از بازاریان حمایت مالی میشد ولی فرهنگ به روایت هدایتگرانش چنین خاصیتی ندارد:«خیر، ما حامی بازاری نداریم. ما مشکل بودجه هم داریم و به سختی کار میکنیم. حتی خیلی وقتها به دلیل همین مشکلات مالی برخی از معلمهای ما میروند. بودجه مدرسه فرهنگ تنها از طریق شهریه دانشآموزان تامین میشود. ما راه دیگری برای تامین مالی مدرسه نداریم. البته این دیدگاه آقای دکتر حداد عادل است که از جایی کمک نمیگیرند چراکه اعتقاد دارند کمک گرفتن مالی بدون خواسته و توقع نیست. این ویژگی ما است. البته ما نیاز به توان اقتصادی داریم ولی زمانی کمک مالی میگیریم که آدمهای اقتصادی با داعیه فرهنگی وارد کار شوند. ما باید روش و مدل خودمان را پیدا کنیم.» مدرسه فرهنگ دانشآموزان متضادی را نیز در خود دیده است. حداد عادل در این مورد چنین نظر میدهد: «ما کسی را محدود نمیکنیم. اینطور نیست که به کسی بگویم فیلم نبیند یا مثلا صادق هدایت نخوانید. ما در مدرسه دیندار داریم و بیدین هم داریم. ما افراد متدین را جذب میکنیم و با آنها گفتوگو میکنیم ولی به مرور زمان افراد متفاوت میشوند. ما سعی میکنیم که افراد پایه اساسی داشته باشیم. این روال در مدرسه علوی هم بوده است. شما افراد سازمان مجاهدین خلق در دهه 50 را ببینید و حساب کنید چند نفر از آنها در مدرسه علوی بودند؟ البته این ضعف مدرسه علوی نبوده است. بالاخره این اتفاقات رخ میدهد.» 20 سال از عمر مدرسه فرهنگ میگذرد ولی هنوز محصلان مدرسه فرهنگ چنان بر سنشان افزوده نشده تا میزان نفوذ فرهنگ در دولت نمایان شود. شاید سالهای آینده پرونده فرهنگ را نمایان سازد: «مدرسهداری با عشق و صبر همراه است.» برای آشنایی با معروفترین مدرسههای تاثیرگذار بر تحولات سیاسی دهههای اخیر کتاب ضمیمه همشهری ماه شماره 56 را بخوانید. 999 منتظر اخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1409]