واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: برترین ها - ترجمه از پردیس بختیاری: کارداشیان و کانیه وست، در حال حاضر یکی از مشهورترین و ثروتمندترین زوج های جهان اند. این بار سری به خانه آنها می زنیم تا مصاحبه ای در مورد زندگی خصوصی آنها داشته باشیم.
آیا از ظاهر همسرت راضی هستی؟
کانیه: در حقیقت آنچه مرا جذب کرده، قلب اوست.
کیم: در مورد من هم همین طور است.
آهنگ مورد علاقه ات چیست؟
کانیه: «All Along the Watchtower» جیمی هندریکس.
کیم: من هم عاشق آهنگ «Only One» وست و پل مک کارتنی هستم.
کدام آهنگ تیلور سوئیفت را بیشتر از همه می پسندی؟
کانیه: من؟ هیچکدام.
کیم: من قبلا یکی از طرافداران او بوده ام.
کتاب مورد علاقه ات؟
کیم: «Embraced by the Light» این کتاب در مورد زنی است که در حین عمل جراحی جان خود را از دست می دهد. او به بهشت می رود و از خاطرات خود در آنجا می گوید. در واقع پدرم(رابرت کارداشیان) بود که این کتاب را به من هدیه داد. پس از مرگ او تمام خانه را به دنبال این کتاب گشتم و آن را خواندم. این کتاب به من کمک زیادی کرد.
کانیه: ممم... جوابی برای این سوال ندارم.
ستاره مورد علاقه تان در کودکی چه کسی بود؟
کیم: جانی دپ. جواب کانیه هم پاملا اندرسون. غیر اینه؟
کانیه: نه! دقیقا می خواستم همین را بگویم.
از شخصیت های تاریخی چطور؟
کیم: این سوال سختیه.
کانیه: محمدعلی، مریلین مونرو...
آیا استعداد پنهانی هم دارید که طرافداران تان از آن هیچ نمی دانند؟
کانیه: من می توانم نیت دیگران را بخوانم. خیلی درست و سریع. این توانایی برای دیگران هم عجیب است.
کیم: من هم وقتی دیگران دروغ می گویند، کاملا احساس می کنم.
از چه چیزی می ترسی؟
کیم: می توانم بگویم که تا حدودی از چاق شدن می ترسم. تناسب اندام برای من اهمیت زیادی دارد و برای به دست آوردن آن هر کاری می کنم.
کانیه: من قبلا در مورد شرایط مالی ام نگران بودم زیرا بدهی های زیادی داشتم اما حال هیچ نگرانی در این باره ندارم. این را هم بگویم که من حتی در مورد این که دیگران در موردم چه فکری می کنند هم بی تفاوتم. شاید این در تناقض با درک عمومی باشد اما من واقعا به فکر کردن هیچ علاقه ای ندارم. معمولا فکر نمی کنم. شاید دیگران این خصوصیت من را نپسندند اما واقعیت این است.
در طول روز چقدر می خوابی؟ در شبکه های اجتماعی که مدام خوابی!
کیم: او می تواند هر جا که اراده کند، بخوابد.
کانیه: من می تونم این کار را انجام بدم چون واقعا از خواب لذت می برم.
کیم: یک بار کانیه من را به یکی از فشن شوهای پاریس برد. از آنجا که کسی را نمی شناختم، بسیار استرس داشتم. همان جا که بود که کانیه روی میزی که نشسته بودیم، خوابش برد. بعد هم گفت: «ببخشید من جت لگ شدم.» البته این جمله ای است که مدام از او می شنوم، حتی اگر ماهها در خانه باشیم.
من خودم هم هر روز ساعت 6 صبح بیدار می شوم و با مربی ام برای ورزش کردن و دویدن به بیرون از خانه می روم.
عادت بد؟
کیم: من همیشه از این که تناسب اندام مورد علاقه ام را ندارم شاکی ام. «من هیچی برای پوشیدن پیدا نمی کنم!» کانیه این جمله را بارها و بارها از من شنیده است.
کانیه: خب به نظر من این سخت گیری کیم است. او دوست دارد همیشه لباس هایی که موجب الهام دیگران می شوند، به تن کند.
از رفتارهای کیم برایمان گفتی، چه چیزی برای خودت آزار دهنده است؟
برای من هم این که یک طراح بتواند 40000 کفش را در عرض 2 دقیقه بفروشد آزار دهنده است.
بهتر است موضوع را عوض کنیم. چه نوع سلفی را می پسندی؟
کیم: سلفی در آینه.
کانیه: من هم عاشق سلفی های کیم هستم ولی واقعا عکس های خودم را دوست ندارم.
از کدامیک از پست های توییترت راضی و از کدام پشیمان شده ای؟
کیم: من از هیچ کدام پشیمان نیستم. عادت هم ندارم پستی بگذارم و سپس پاک کنم.
رنگ موی تیره یا بلوند؟
مطلقا بلوند.
چرا عکس های خصوصی ات را منتشر می کنی؟
من آنها را منتشر می کنم نه برای این که تعریف و تمجید دیگران را برانگیزم، تنها برای این که دوست شان دارم و دوست دارم که دیده شوند. مثلا من یک عکسی را از پارسال تو گوشیم نگه داشته بودم و مدام نگاه می کردم و تنها به این دلیل که دوست اش داشتم، چند روز پیش آن را منتشر کردم.
آخرین چیزی که برای خودتان و یا حتی یکدیگر خریدید، چه بود؟
کیم: صندل «Isabel Marant» آخرین چیزی بود که من برای خودم خریدم. البته از آنجا که من کفش تخت نمی پوشم، خرید این صندل برایم سخت بود. در مورد کانیه هم.. او در خرید به شدت سخت گیر است، بنابراین معمولا من برای او خرید می کنم.
کانیه: آخرین چیزی که خریدم، یک جزیره برای تولد کیم بود. جزیره دور... خیلی دور... آنقدر که دست هیچ کسی به ما نمی رسد.
آیا چیزی هست که نخواهید دیگران از آن چیزی بدانند؟
کیم: بله، وقتی چاق می شوم.
کانیه: همان چیزی که در زایمان دوم کیم، برایش اتفاق افتاد.
کدام برنامه تلویزیونی را دنبال می کنی؟
کیم و کانیه: «Empire»
اگر نامرئی می شدی، چه می کردی؟
کیم: من کارهای فرزندانم را زیر نظر می گرفتم. دخترم هنگام بازی با خودش حرف می زند و دوست دارم از تمام آن لحظات فیلم بگیرم.
کانیه: می بینید؟ کیم همیشه از من بهتره.
چه چیزی شما را می خنداند؟
کیم: کارهای کانیه.
کانیه: کارهای کیم.
اما این جواب من نبود! در هر صورت بگذریم. به من بگو تنها چیزی که با خودت به جزیره می بری، چیست؟
کیم: تلفن و کودکانم.
کانیه: من اینطوری نیستم! من لپ تاپ و اینترنت را با خودم می بردم.
دوست داری دیگران تو را چگونه با یاد آورند؟
کیم: زنی که در شغل خود موفق، باهوش و سخت کوش است و در آن واحد قادر است مادر خوبی برای فرزندانش باشد.
کانیه: اراده. من اراده قوی ام را به هوش زیاد ترجیح می دهم.
کیم: آدم ها توانایی های زیادی دارند اما به کار گرفتن و تقویت آنها به بهترین شکل کار هر کسی نیست. من کانیه را به خاطر اراده خوبی که دارد، تحسین می کنم.
۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]