تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835583826
- واکنش تند آیتالله مدرسی به آرای فقهی عجیب صانعی
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آیتالله مدرسی تصریح کرد: متأسفانه با سکوت آقایان، کسانی این گونه خودشان را مرجع میخوانند و از سوی انگلیس، آمریکا و منحرفین مورد حمایت رسمی یا غیر رسمی قرار میگیرند و بعد هم که آنها را حسابی بالا بردند میگویند: مقام مرجعیت نباید ضربه ببیند. آیتالله سید محمدرضا مدرسی یزدی از فقهای شورای نگهبان و از اساتید حوزه با انتقاد از سکوت نسبت به "فتاوای بدعتآمیز برخی از مدعیان مرجعیت" تاکید کرد که علما باید وظیفه سنگین خود را در قبال بدعتگذاری در دین به خوبی انجام دهند. آیتالله سید محمدرضا مدرسی یزدی در جلسه درس خارج فقه و اصول پیرامون فتاوای بدعتآمیز برخی مدعیان مرجعیت، گفت: علمای بزرگوار با احساس وظیفه، اطلاعیهای صادر کردند و برای مردم حقایقی را درباره برخی از افراد که "بدون شایستگی" خود را در منصب خطیر مرجعیت قرار دادهاند و بر خلاف احکام مسلم اسلام و قرآن کریم فتوا میدهند را بازگو نمودند. وی بدون نام بردن از شخص خاصی افزود: این شخص کسی است که در دین بدعت میگذارد؛ فتاوایی میدهد که بیهیچ شک و شبهه و بدون اندک تردید، بدعت در دین است و اگر این گونه فتواها بدعت نباشد، پس باید پرسید بدعت چیست؟ حتی اهل تسنن هم چنین فتاوای بدعتآمیزی ندادهاند این استاد حوزه به عنوان نمونه در مورد دیه مرد و زن، گفت: آن چه اکنون در نظر من است بیش از چهارده روایت در کتب معتبره و منابع حدیثی وجود دارد که بیان میکند دیه زن نصف دیه مرد است. ظهور آیه شریفه قرآن کریم هم به اعتبار تقابل "الانثی بالانثی" مؤید همین معناست و در سر تا سر تاریخ شیعه، حتی یک نفر هم، احتمال معقول خلاف آن را نداده است، چه رسد به این که قائل به تساوی دیه شده باشد. در میان فقهای اهل تسنن هم این مسأله قطعی است و فقط دو نفر که مورد اعتنای محققین نیستند و شاید حتی اسمشان را هم نشنیده باشید (یکی به نام ابن علیه و دیگری به نام اصمّ) قائل به تساوی شدهاند. وی با بیان اینکه بسیاری از این روایات صحیحه است و بعید نیست کسی به واسطه تعدد و کثرت روایات ادعای تواتر اجمالی کند و در مقابل، در سراسر وسائل الشیعه و نظیر آن حتی یک روایت ضعیف بر خلاف، وجود ندارد، تصریح کرد: با این وضع چگونه ممکن است شخصی با کمال بیپروایی و بیتقوایی بگوید: "عقل من نمیتواند قبول کند دیه زن و مرد فرق دارد واین خلاف عدالت است " اگر این چنین از احکام شرعی چشم بپوشیم و همین که به حکم عقل مثل ایشان یا به حکم کنوانسیون رفع تبعیض، خلاف عدالت باشد پس دیگر چه نیازی به قرآن و روایات معصومین داریم؟ آیا واقعاً با این حساب، اگر این شخص، اهل بدعت نباشد، پس چه کسی اهل بدعت است؟ اگر اینگونه باشد به معاویه هم اشکالی وارد نیست آیتالله مدرسی یزدی خاطر نشان کرد: حساب شخص کافر مشخص است، کسی که ادّعای اسلام و تشیع دارد، چگونه میتواند چنین حرفی را به اسلام نسبت دهد و به عنوان فتوا بیان کند "آلله اذن لکم ام علی الله تفترون " "آیا خداوند به شما اذن داد یا بر خداوند دروغ میبندید " اگر این شخص اهل بدعت نباشد، پس اهل بدعت به چه کسی گفته میشود؟ واژه بدعت در کجا صدق میکند و اگر بگوید: اجتهاد کردهام، میگوئیم: مگر هر چیزی اجتهاد بر میدارد؟ مثلاً اگر کسی بگوید نماز صبح سه رکعت است، یا ادعا کند اصلاً نماز صبح واجب نیست، آیا میتوان چنین فتوایی را از او پذیرفت؟ آیا در اینگونه موارد اجتهاد جایز است؟ این نظیر حرف بعض اهل خلاف است که میگویند معاویه که با حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام محاربه کرد به خاطر این بود که اجتهاد کرد و در اجتهادش خطا و اشتباه کرد. این استاد حوزه افزود: لذا اشکالی به معاویه وارد نیست و نباید او را سرزنش کرد، اگر همه مسائل مشمول اجتهاد و خطا باشد، پس بدعت کجاست؟ چه ملاکی برای تشخیص بدعت وجود دارد؟ حتی اگر مرتکب عمل فرضاً خود نفهمد بدعتگذار است، آیا وظیفه ما در اظهار برائت و معرّفی مبدع ساقط میشود، مثل این مسأله مگر اجتهاد بر میدارد، آیا در بدعتآمیز بودن چنین فتوایی جای شک و شبهه است؟ پس باید در مقابل این بدعت آشکار اعتراض کرد. عضو فقهای شورای نگهبان به دو روایت از حضرت رسول اکرم اشاره کرد و اظهار داشت: کسانی که در قضیه سکوت میکنند و حرف نمیزنند و میتوانند، آیا مصداق این روایت نمیشوند که پیامبر خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: "اذا ظهرت البدع فی امّتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله". آیتالله مدرسی یزدی اضافه کرد: در روایت صحیحه دیگری از پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شده است: "اذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائه منهم و اکثروا من سبهّم و القول فیهم و الوقعیه و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لا یتعلّمون من بدعهِم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجّات فی الاخره ". هرگاه بعد از من اهل شک و بدعت را دیدید، نفرت و انزجار از آنها را نمایان کنید و سب آنها و حرف و طعن در مورد آنها را زیاد کنید. با آنها این طور معامله کنید تا به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها پرهیز کنند و از بدعتهای آنان چیزی نیاموزند ... " واین مورد کاملاً استثنایی است که به واسطه بزرگی خطرِ گناه، دارای حکم فوق العاده و از عمومات به تخصیص خارج شده است. چگونه در برابر تعرض به احکام الهی سکوت کنیم؟ وی خاطر نشان کرد: آیا ما خود را سرباز امام زمان (علیه السلام) فرجه بدانیم و در حوزه آن حضرت باشیم و ببینیم این چنین به احکام الهی تعرض شود و باز سکوت کنیم؟ چگونه ساکت باشیم و ببینیم فتوا بدهند و به آن افتخار هم بکنند که: فرزند خوانده محرم میشود، و وقتی محرم شد و پدر و مادر جعلی حکم پدر و مادر حقیقی یافتند قهراً ارث هم میبرد و تمام احکام فرزندی هم بر آن مترتب میشود. علاوه بر آن چه رسماً در سایتهای مربوط به آنها آمده و به عنوان جواب استفتا نقل شده است شخصی نقل کرد که با دفتر پاسخگویی او تماس گرفته شد، گفتند: "اگر فرزند خوانده فقط مدتی در منزل انسان بماند، همین حکم جاری میشود " در سایت این گونه اعمال را نیکی و احسان به دیگران و مستحب دانسته است، ما ندیدیم حتی اهل قیاس و استحسان هم چنین فتوایی داده باشند، چگونه میتوانید به خودتان جرأت و جسارت بدهید که با قرآن کریم ـ آن هم نه یک آیه بلکه چندین آیه قرآن ـ در افتید و بر خلاف این تعداد آیات قرآن فتوا بدهید. عضو فقهای شورای نگهبان تاکید کرد: مگر قرآن نفرمود: " و ما جعل ادعیائکم ابنائکم ذلکم قولکم بافواهکم " "و فرزند خواندگانتان را فرزندانتان نساخت. " تا آن که میفرماید: "ادعوهم لآبائهم " "فرزند خواندههای خودتان را با اسم پدران اصلیشان بخوانید... " و در آیه مربوط به اظهار هم فرمود: "ان امّهاتهم الاّ اللائی ولدنهم " المجادله، آیه2 یعنی مادران آنها نیستند مگر زنانی که آنها را زائیدهاند. آیتالله مدرسی یزدی با اشاره به قضیه "زید بن حارثه " فرزند خوانده پیامبر (صلی الله علیه و آله) تصریح کرد: "زید بن حارثه " مدتها بود که فرزند خوانده آن حضرت بود تا جایی که مردم گفتند زید بن محمد (صلی الله علیه و آله) و بعد آیه نازل شد که چنین نگوئید؛ بلکه "ادعوهم لآبائهم " یعنی پسر خواندگان را به پدرانشان بخوانید. علاوه بر آن، بعد از طلاق، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با همسر سابق زید ازدواج کرد تا معلوم شود که "فرزند خوانده " فرزند نیست، و با زن "فرزند خوانده " میتوان ازدواج کرد. مگر قرآن کریم نفرمود: "و لا یبدین زینتهتنّ الاّ لبعولتهنّ أو آبائهنّ و آباء بعولتهنّ أو ابنائهنّ او... " وقتی مطابق این آیه کریمه، زن نمیتواند زینتش را به "فرزند خوانده " آشکارا نشان بدهد ـ چون داخل در مستثنی منه است ـ پس چگونه "فرزند خوانده " محرم شود. این استاد حوزه با اشاره به اینکه باز مگر قرآن کریم آمده: "یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظّ الا نثیین " پس بر چه اساس فتوایی بدهند که در نتیجه آن، "فرزند خوانده " هم از نا پدری و نا مادری و... قهراً ارث ببرد؟ در حالی که ارث، مال اولاد و کسانی است که قرآن و سنّت از آنها نام برده است. به علاوه، نه تنها فتوای مذکور خلاف آیات فوق است؛ بلکه خلاف حکم شرعی مسلّم حرمت غصب است؛ زیرا در صورتی که "فرزند خوانده " بر اثر انتساب به غیرِ والدینش ارث ببرد، باید از سهم سایر ورّاث کم شود تا سهمی هم ظالمانه به فرزند خوانده برسد. وی افزود: عجیب است که برای چنین فتوایی که تا این حد مخالف با قرآن کریم و منافی با شرع است هیچ استدلالی هم ارائه نکرده، جز تمسّک به قاعده حرج، میگوید دلیل و مستند این فتوا رفع حرج است. چه حرجی در اینجا وجود دارد؟ خوب، اگر واقعاً حضور فرزند خوانده، این قدر برای کسی موجب حرج باشد، چه حق شرعی دارد با علم به گرفتار شدن به گناه اقدام به چنین عملی کند؟ شما میدانید حتی "اضطرار به گناه به واسطه سوء انتخاب " رافع استحقاق عقاب نیست، چه رسد به حرج خیالی، بعد از آن که حکم فعلیت پیدا کرد، اضطرار به گناه و امثال آن که به واسطه سوء اختیار حاصل شود، غیر از تغییر موضوع است. آیتالله مدرسی یزدی در ادامه تصریح کرد: چنین کسی میتواند دنبال آوردن "فرزند خوانده " نرود و فرزند خوانده نیاورد. اصلاً چه اشکالی دارد که واقعیت قضیه را برای فرزند خوانده بازگو کند؟ مگر چه اتّفاق ناگواری میافتد؟ مگر حکم خداوند در "فرزند خوانده " برای خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) طبق معیار شما حرجی نبود؟ چگونه در طول قرنها بسیاری از مسلمانان از فرزند خوانده نگهداری میکردند و حرج در کار نبود و احساس حرج نکردند و هیچ فقیهی برای رفع حرج چنین فتوایی نداد، وقتی در جواب استفتاء این گونه اعمال را احسان و مستحب میداند انسان به یاد آن کس میافتد که دزدی میکرد و آن را صدقه میداد که ثواب ببرد، مگر با فعل حرام میتوان تحصیل ثواب کرد؟ با قاعده حرج ـ اگر واقعاً حرج در کار باشد و راه برون رفت نداشته باشد. وی گفت: نهایت چیزی که میتوانید ادعا کنید این است که در مواردی که حرج هست، فقط به مقداری که رفع حرج شود حکم برداشته میشود. اگر به زعم شما اعلام فرزند خواندگی موجب حرجی شود که چندین حکم مسلّم قرآنی را بردارد، دیگر به راحتی هرکس به این اندازه احساس حرج کرد میتواند از حلال و حرام خداوند حتی با چنین درجه از اهمّیت چشم پوشی کند. حرمت ربا از مسلّمات است عضو فقهای شورای نگهبان گفت: در مورد ربا، قرآن کریم میفرماید: " و ذروا ما بقی من الربا " رها کنید آن چه از ربا باقی مانده است و نیز میفرماید: "احل الله البیع و حرم الربا " یعنی خدای متعال بیع و خرید و فروش را حلال فرمود و ربا را حرام نمود. و... چطور جرأت میکنید بگویید: "ربا مطلقا حرام نیست؛ بلکه فقط آن نوع ربایی حرام است که مربوط به قرض هزینهای و مصرفی باشد، ولی اگر برای سرمایهگذاری قرض گرفته باشد ربا حرام نیست " حرمت ربا از مسلّمات است و ـ غیر از مثل استثناء در مورد والد و ولد و...ـ هیچ کس در عالم تشیع و فقه سراغ نداریم که ربا را در سرمایه گذاری حرام ندانسته باشد. شما به چه دلیل فقهی آیه قرآن و روایات را تقیید میکنید؟ همین که اقتصاد غرب بر پایه رباست و یکی در مصر این اشتباه را کرده، باید ما مفتون شویم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود که خداوند به صاحب بدعت توفیق توبه نمیدهد استاد حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: نظیر اینها، دهها نظریه که جهات مختلف انحرافی دارد در مراتب کمتر یا بیشتر، خیلی مواظبت شرط است؛ صاحب مستدرک (ج 12ص106) میگوید: راوندی به سند صحیح از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل میکند: خداوند به صاحب بدعت توفیق توبه نمیدهد، چون در قلب او محبت بدعت جای گرفته است. بدعتگذار باید به مردم معرفی شود آیتالله مدرسی یزدی تصریح کرد: متأسفانه با سکوت آقایان، کسانی این گونه خودشان را مرجع میخوانند و از سوی انگلیس، آمریکا و منحرفین مورد حمایت رسمی یا غیر رسمی قرار میگیرند و بعد هم که آنها را حسابی بالا بردند میگویند: مقام مرجعیت نباید ضربه ببیند، آخر کدام مرجعیت؟ این چه مرجعی است؟ آیا معنای مرجعیت با بدعت گذاری در دین و نادیده گرفتن دستورات و احکام قرآن کریم تفاوت ندارد؟ آیا طبق روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نباید از مثل چنین افرادی اظهار برائت شود؟ بدعتگذار باید به مردم معرفی شود و نباید اجازه داد هر کاری که بخواهند، انجام دهند. شگفتا که برخی گفتند: "این روش بر خورد، سابقه نداشته است " این چه سخنی است؟ سیره ائمه (علیه السلام) همین بوده است. آنچه درباره "مغیرة بن سعید "، "ابی الخطاب "، "شلمغانی " و... از ائمه (علیه السلام) وارد شده، نزدیک به همین باب است. با رجوع به کتب رجال و تراجم حتی نسبت به زمانهای بسیار نزدیک احساس چنین مسئولیتی را در علماء ربانی خواهید یافت. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]
-
گوناگون
پربازدیدترینها