تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835975077
زوال شريعت، حاصل تفكر ابزاري به دين
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زوال شريعت، حاصل تفكر ابزاري به دين
بدون شك يكي از گفتمانهاي تأثيرگذار در پهنه و سپهر فكري ايران معاصر...
نویسنده : حسين روحاني*
بدون شك يكي از گفتمانهاي تأثيرگذار در پهنه و سپهر فكري ايران معاصر عليالخصوص در حوزه دينپژوهي و رابطه علم و دين گفتمان علمگرايانه به سردمداري مهدي بازرگان ميباشد. مهدي بازرگان، قرآنپژوه، نوانديش ديني، متخصص ترموديناميك و سياستورزي بود كه آشنايي بالنسبه جامعي از شرايط ايران و جهان داشت و بر آن بود تا با انطباق علم و دين و بيان اين امر كه هر آنچه در علم ترويج و تبليغ ميشود مصداق عيني و انضمامي آن را نيز ميتوان در دين احصا نمود نوعي همنشيني ميان علم و دين برقرار كند و از اين رهگذر شرايط را براي برقراري يك جامعه دينمدار با جهتگيري علممحور و دموكرات مآب فراهم نمايد. در اين نوشتار، اركان كلي انديشه ديني بازرگان و نسبت آن را با انديشه ديني در حد اجمال مورد واكاوي قرار خواهيم داد.
آغاز تفكر بازرگان؛ انديشه دولت اسلامي
بازرگان در دورههاي آغازين فلسفيدن خويش در پي آن بود كه از آموزههاي ديني براي تدوين برنامههاي دولت اسلامي مدد بگيرد و پيوندي لايتجزي ميان دين و دولت برقرار كند. گرچه بازرگان در اين دوره از تفكر خويش، اعتقاد وثيق و عميقي به ضرورت دخالت دين در حوزههاي مختلف جامعه داشت اما تعبير و تفسير او از دين بالكل متفاوت از روحانيون و مابقي نوانديشان ديني بود. او قائل به سياست ديني يا به تعبيري دين مدني بود كه حوزه عمومي و عرصههاي مختلف را درمينوردد، چراكه از نظر بازرگان از آنجا كه اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران مسلمان بودند، دين ميبايستي درصحنه اجتماع حضور پر رنگ و قدرتمندي داشته باشد. بازرگان با اهميت دادن به بحث كار و توليد همچون پروتستانهاي اروپا نشانه علامت يك فرد مسلمان را مؤدي و منوط به تلاش و اهتمامورزي درامر سازندگي و توليد ميداند. او در دوره اول منظومه فكري خويش، نه تنها مغايرتي بين دين با عقل، پيشرفت، ترقي و تكامل انساني در بعد فردي و اجتماعي نميبيند بلكه از منظر او آموزههاي اخلاقي و دستورات عملي دين كه انضباط بخش زندگي است انسانساز و عمل به آنها براي ساختن انسانهاي بهتر است كه طبعاً و قهراً جامعهاي بهتر هم خواهند داشت. بازرگان هيچ تنافر و تضادي ميان دموكراسي و دين نميبيند و سعي در آشتي دادن مباني علمي و عقلي تمدن غرب با مقومات ديني دارد. اين انديشمند ديني قائل به بيطرفي و عدم دخالت حكومت در عقايد مردم بود و دموكراسي را تقديس ميكرد اما اين تقديس درخيلي جاها جاي خود را به تقبيح و مذمت تمدن غرب ميدهد و او اهتمام و تلاش خود را بر اين امر استوار ميسازد كه با رويكرد گزينشي نكات مثبت فرهنگ غرب از جمله فرهنگ كار و تلاش را استحصال نمايد و با توجه به شرايط بومي كشورخويش، گفتمان جديدي را تحت عنوان نوانديشي ديني با رويكردي علممحور صورتبندي نمايد. اين نوانديش ديني دموكراسي را به معناي نفي استبداد ميداند با اين حال او هيچ گاه در پي ارائه يك تئوري دموكراتيك به معني رايج سياسي نبود. بازرگان استدلالهاي منطقي و روشهاي فلسفي را در تحليل مسائل مبرم جامعه، خستهكننده، كهنه و تصنعي معرفي ميكرد و از طرفي ديگر روش مشاهده، تجربه و توجه به واقعيات را روش قرآني ميدانست كه اروپاييان در قرون معاصر بدان پي بردهاند. از نظر بازرگان قرآن از ابر و باران و درخت و حيوان و آسمان و دريا و كوه و انسان و ساير آثار طبيعي، شاهد آورده است و مكرر به توجه و سير در طبيعت امر كرده است.
از همين روست كه بازرگان علاقه شديدي به روششناسي اثباتگرايي نشان ميدهد و اگر از منظري انتقادي به منظومه فكري او نظر بيفكنيم، عدم توجه اين نويسنده ديني به منابع وثيق ديني از جمله كتاب و سنت عملاً و محققاً راه او را كه در دوره اول تفكر خويش سعي در فربه ساختن دين داشت به جايي ميكشاند كه در دوره دوم تفكر خويش- متأخر- همدلي زايدالوصفي به سكولاريسم سياسي نشان ميدهد. سكولاريسم سياسي قائل به تفكيك نهاد دين از نهاد حكومت است و تأكيد ميكند نميتوان مشروعيت سياسي را از دل آموزهها و احكام اديان استخراج كرد. به نظر ميرسد يكي از دلايل بنيادين استحاله فكري بازرگان از كسوت يك دينپژوه طرفدار دخالت حداكثري دين در حوزههاي مختلف به متفكري سكولارمسلك، همانا دنياگرايي، التقاط فكري و رسوب خودآگاه و ناخودآگاه مباني رهيافت پوزيتيويستي در كنه و جوف نظام فكري او ميباشد. بازرگان متأخر عليه بازرگان متقدم شوريد و با بيان اين نكته كه ديني كه به خاطر دنيا درست ميشود نه دين است بلكه شركي است در كنار و در برابر توحيد محققاً تيشه به ريشه مباني اوليه فكري خويش زد و سنت نوانديشي ديني را كه سعي در تلائم و همنشيني سنت و مدرنيته داشت به محاق برد. بازرگان متقدم شباهت قريبي با شريعتي و مطهري دارد اما بازرگان متأخر بر نظم و نسق ديگري سير ميكند و سعي در عصري كردن دين و محدود كردن دين به حوزه اخلاق و ساحات خصوصي افراد دارد.
بازرگان و نگاه پوزيتيويستي
اين متفكر مسلمان در كتاب «راه طي شده» رهيافت بشري و تجربي دانشمندان طبيعتشناس را ميستايد و روش مورد استفاده آنها را مورد تأييد و تكريم خويش قرار ميدهد. از منظر بازرگان، تنها فرق موحد با يك دانشمند در اين است كه دانشمند بحث از نظام خلقت ميكند بدون اينكه اسم ناظم (خدا) را بياورد. در حاليكه موحد اسم ناظم (خدا) را به زبان ميآورد (بازرگان، 1326: 55). ايراد بنياديني كه به گزاره اين متفكر ديني وارد است آن است كه گرچه بشر به مدد علم و متد تجربي و نگاه به طبيعت ميتواند به اهداف و غاياتي در عالم دست يازد اما همسان انگاشتن راه انبيا و ابناي بشر نوعي مغالطه در انديشه بازرگان به شمار ميآيد. اتخاذ اين ادعاي درشت مبتني بر اين امر كه راه انبيا و بشر يكي است و تنها فرقي كه وجود دارد آن است كه بشر با دسترنج و تلاش بیوقفه خود به آن رسيده و انبيا زودتر از آنها به كمك وحي به آنها رسيدهاند ولي تفاوت ماهوي ميان اين دو راه وجود ندارد، ديدگاه اختلاف برانگيز و ساختارشكنانهاي است كه در واقع امر فلسفه بعثت انبيا را نقض ميكند زيرا با وجود توان فكري و عقلي بشري، براي تشخيص راه سعادت و سرپرستي و مديريت آن، ضرورت وجود و حضور انبيا براي هدايت عمومي بشر منتفي ميشود (رحماني، 1384: 103). استاد مرتضي مطهري در كتاب اصول «فلسفه و روش رئاليسم» روششناسي پوزيتيويستي را به بوته نقد ميكشد و ميگويد: «شكي نيست كه قرآن ما را به مطالعه حسي طبيعت دعوت ميكند ولي آيا قرآن مطالعه طبيعت را براي حل تمام مسائلي كه خود طرح كرده است كافي ميداند؟ البته ما معتقديم كه علم جديد كمك فراواني به توحيد و خداشناسي نمود اما حقيقت امر آن است كه مطالعه طبيعت ما را تا مرز ماوراءطبيعت رهبري ميكند و اين راه جادهاي است كه تا مرز ماوراء طبيعت كشيده شده است» (مطهري، 1389: 35- 25). بازرگان نسبت به روش عقلي بياعتنا است و اشكال اساسي در روششناسي معرفت ديني او آن است كه نميتواند به روشهاي ديگر وقعي بنهد و تنها بر روش گزينشي تجربي تأكيد ميورزد. او با اينكه روش وحي را ميپذيرد، ولي حاضر نيست روشهاي ديگري مانند تعقل و شهود را از آيات مربوطه اصطياد و استخراج كند (خسروپناه، 1389: 159).
اين نوانديش ديني با فلسفه و عرفان رابطه خوبي نداشت. از سويي او فلسفه علمي در غرب را ارج مينهاد، اما خود به هيچ وجه با زبان فلسفه همراهي نكرد. نداشتن زبان فلسفي چندان ايرادي نداشت، اما داشتن ذهن فلسفي يعني چرايي و پرسش از وجود و رابطه وجود با موجود و حتي پرسش از انساني براي نحوه زيستن در اين جهان، براي هر انديشمندي لازم است (رحماني، 1384: 103). بازرگان در رويكرد پوزيتيويستي خود نسبت به عقل، موضع تندي را عليه فلسفه و عقلگرايي يوناني ميگيرد. از اين منظر كساني چون بيكن جايگاه رفيع و والايي در منظومه فكري اين متفكر ديني معاصر دارند. اين متفكر ديني در جايي براي صحت مدعات خود مبني بر مرجح بودن روش تجربي، براهيني را اقامه ميكند و ميگويد: «عكسالعمل در مقابل لفاظيهاي قديم و نجات از بنبستي كه بشر در آن وارد شده، در قرون جديد از راه توجه مجدد به طبيعت و نظريه محسوسات تجربي حاصل شده. اين يك نوع برگشت به ماده و طبيعت بوده است» (بازرگان، 1344: 114) بازرگان در جاي جاي آثار خويش به رهيافت پوزيتيويستي تمسك ميجويد. او بر اين نظر تأكيد ميورزد كه موجوداتي مانند فرشتگان و اجنه صبغه مادي و طبيعي دارند. از نظر او، فرشتگان انرژي برتر هستند و اجنه از انرژي پستتر. وي همچنين به خاطر همين نگاه طبيعتگرايانه، معنويت را ناشي از ماده ميداند و آن را از جنس ماديات ميداند كه قابل تبديل به يكديگر است. اين نوانديش ديني، معنويات مبتني بر ايمان و عقيده را سطحي و قشري ميداند چون از سطح غريزي و طبيعي ناشي نشده است، اما معنوياتي كه از غريزه ناشي شده به زعم بازرگان بسيار ريشهدارتر از معنويات مبتني بر دين است. زيرا به زعم او معنويات غريزي مثل غرور ملي، كنجكاوي و علمدوستي و آزاديخواهي اساس و محرك تمدن غرب بوده است (بازرگان، 1344: 465).
مسائل فوق نشانگر آن است كه روششناسي پوزيتيويستي چنان در بند بند وجود بازرگان رخنه ميكند كه او نفخه صور اسرافيل براي برپايي قيامت و معاد را تشبيه به فوران انرژي مادي ميكند كه همچون كاتاليزور يا انفجار اتم، اجسام خفته و انرژيهاي پنهان را به جنب و جوش و حركت وا ميدارد (بازرگان، ج1343: 377) وي در انسانشناسي خويش نيز پايگاه شخصيتي انسان را به گونهاي تحليل ميكند كه تكيهگاه شخصيت انسان را ناشي از سلولهاي ريزي به نام كروموزوم ميداند. بازرگان نگاه مادي خود را به انسان در جاي جاي آثار خويش بازتاب ميدهد و اين نظر را مطرح ميكند كه براي اين صفات ظاهري و باطني كه مجموعه آنها شخصيت فرد را تشكيل ميدهد، ابداً جنبه روحاني خارقالعاده قائل نميشويم، بلكه منشأ و ريشه را به طوري كه علوم طبيعي نشان ميدهد انحصاراً در سلولها و در تركيب مادي بدن موجود ميشناسيم، همان طوري كه مشخصات فولاد مربوط و ناشي از تركيبات ذرات جسم و تشكيل دانههاي آن ميباشد؛ تمام صفات موجود زنده نيز منعكس در اعضا و نسوج و در مواد متشكله اوست. بازرگان به گواهي غالب آثارش يك نگاه انسانشناسي مادي و پوزيتيويستي را بر دينشناسي تحميل ميكند و رويكرد او، پوزيتيويستي و مادي ميشود (بازرگان، 1344: 341).
بازرگان نه تنها از مزاياي بهرهگيري از روش تجربهگرايي داد سخن سر ميدهد بلكه توشهگيري از عقلانيت سودانگار را نيز به مثابه عاملي اساسي در راستاي متحقق نمودن اهداف دنيوي بشر تجويز مينمايد و مينويسد: «به طوري كه ديديم همين نفعپرستي بود كه طي قرون تكامل بشر وقتي تكيه به اركان تجربه نمود و به نور عقل و علم روشن شد بشر را پله پله به طريق مستقيم نزديك كرد و روز به روز به سرمنزل سعادت دنيا نزديك مينمايد. آن جاده خاكي و پاي پياده بشريت كه او را به هدف انبيا بايد برسانند همين نفعپرستي است» (بازرگان، 1344: 203- 202).
عملگرايي ديني، حاصل نگرش پوزيتيويستي
خدشه و ايراد بنياديني كه متوجه نگاه پراگماتيستي و سودانگارانه بازرگان است، آن است كه اين انديشمند ديني به جاي آنكه اصالت را به دين و احكام مترتب بر آن بدهد، رويكرد تحويلگرايانه به دين را در پيش ميگيرد و از منظر و دريچهاي عملگرايانه به دين نظر ميافكند. روش كاركردي و سودانگارانه گرچه به لحاظ روان شناختي تأثيرات مثبتي دارد و بشر از جهتي بيش از توجه به استدلال و پايبندي به عقل و اثبات حقيقت به مفيد يا مضر بودن امور و حقايق عنايت دارد و از دريچه كاركردي به عقايد و اعمال مينگرد، اما بياعتنايي به جنبههاي اثباتي دين نيز به عقايد دينداران آسيب جدي ميرساند (خسرو پناه، 1389: 146). بازرگان كه ملهم از رويكرد علمگرايانه و نظريه كاركردگرايان است در كتاب «ذره انتها» در تبيين رابطه خدا و انسان از مباحث رياضي استفاده ميكند. او در اين تبيين، انسان را بينهايت كوچك و خدا را بينهايت بزرگ ميداند. دفاع بازرگان از شعائر مذهبي نيز يك دفاع علمي است. در اين دفاع براي مثال آثار بهداشتي روزه و ساير احكام تبيين ميشود. در حوزه اعتقادات و معارف ديني كاملاً از قالبهاي علم تجربي بهره ميگيرد. براي مثال قيامت را به عامل بيرون از جهان مادي نسبت نميدهد و آنها را به تحولات جهان مادي منسوب ميكند. (بازرگان، 1326: 168). قرآنشناسي بازرگان نيز مبتني بر همين قرائت علمگرايانه است. در مباحث قرآن شناسي وي به دنبال آن است تا نشان دهد كه چگونه آيات در يك نظم منطقي تنظيم شدهاند. همچنين در يك تحليل كمي از قرآن، توزيع آيات را بر اساس نزول و موضوعات موجود در آن را در يك منحني به نمايش ميگذارد (بازرگان، 1362: 95- 90). از منظر اين نويسنده ديني، دعا و تصرف آن در طبيعت با واسطه نقش كاتاليزورها در فرآيند طبيعي است و نقش پيامبران برانگيختن منابع انرژي انساني است. به همين اعتبار، سير آفرينش آدم، با تكامل طبيعي دارويني فهم ميشود و بالاخره غيب در اين قرائت همانا جز مجهولات علمي چيزي نيست (بازرگان، 1326: 80). نمونه ديگري از رسوخ روششناسي پوزيتيويستي در انديشه بازرگان، در بحثهايي چون ارتباط ماده و روح ميباشد. بازرگان به اين جمله از ملاصدرا دست مييازد كه «روح عاليترين محصول ماده ميباشد» و بعد نتيجهگيري ميكند كه روح و ماده جداي از هم نيستند و روح مولود يك سلسله ترقي و تكامل ذاتي طبيعت است كه هيچگونه مرز و ديواري بين عالم طبيعت و ماوراء طبيعت وجود ندارد. از نظر بازرگان، خاستگاه عقيده و باور به روح و امور غيبي به عكسالعمل دينداران در تعامل با طبيعتگرايان برميگردد. به اين بيان كه بشر قديم، علل و حوادث طبيعي را به اراده امور غيرطبيعي مستند ميكردند اما از نظر بازرگان با پيشرفت علم كه بشر جديد علل و حوادث طبيعي را علتالعلل تمامي پديدهها ميداند ديگر نميتوان روح را پديدهاي جداي از ماده به حساب آورد و اساساً خط فاصله و مرزبندي ميان ماده و روح مانعي جدي و پردهافكني آشكار در راه رسيدن مخلوق به خالق ميباشد (بازرگان، 1344: 146). پرواضح است كه قرائت علمي بازرگان از دين متكي بر نگرش مثبت به علم جديد است. وي ابتدا تلاش ميكند تا نشان دهد كه علم و دين داراي سرچشمه واحدي هستند، سپس علمخواهي دين را به اثبات ميرساند و در قدم نهايي در جهت انطباق علم و دين تلاش مينمايد. با عبور از اين فرايند است كه تفسيري علمي از دين در نزد او ممكن ميگردد (كاظمي، 1383: 124). يكي از آسيبها و اشكالات جدياي كه متوجه رويكرد علمگرايانه بازرگان است، استناد مكرر او به علوم طبيعي و نظريه كاركردگرايي است. اين رويكرد شيفتهوار به علوم طبيعي به شدت به دينداري آسيب ميزند. اين متفكر ديني به گونهاي از ظواهر باورها و رفتارهاي بشر در طول تاريخ استفاده ميكند كه گويا بشر با عقل مستقل خود به تمامي دستاوردها و آموزهاي انبيا دست مييابد و به همان اندازه كه معرفت مستقل بشري رشد ميكند، نياز بشر به دين و وحي كمتر ميگردد و با مرور زمان، بشر از وحي بينياز ميشود (خسرو پناه، 1389: 187). بازرگان در راستاي تقويت ديدگاه خود مبني بر نقش بيبديل بشر در خصوص رتق و فتق امور دنيوي و اخروي خويش به صراحت ميگويد:«امروزه تعليمات انبيا اگر در جزئيات آن نباشد، در اصول و روش كلي مورد قبول دنيا واقع شده است. بشر به پاي خود و با عقل و بينش خود پس از تجربيات طولاني به همان احكام و اصولي كه انبيا از ابتدا گفتهاند، رسيده است و كم و بيش عمل ميكند يا ميخواهد عمل كند» (بازرگان، 1326: 160). بازرگان براي اثبات احتياج بشر به دين، به نظريه كاركردگرايي متشبث ميشود و ميگويد:«از نظر فردي، ايمان به خالق به شخص تكيهگاه مطمئن و اميد و نشاط ميدهد. از نظر اجتماعي نيز وجود عقيده و هدف مشترك در يك جامعه امكان همگامي و همكاري را ميدهد و امنيت فراهم ميشود. از نظر علمي، يعني تحولات و جنبشها و حركات و شاهكارهاي تاريخ، پاره كردن زنجير اسارت و پرده جهالت در سايه دين يا مرامهاي بزرگ فكري بوده است» (بازرگان، ب1340: 252). گرچه اين انديشمند ديني معاصر، فوايد چنگ زدن به ريسمان دين را برميشمارد اما تبليغ و تشجيع آموزههاي ديني از منظري كاركردگرايانه از جانب او صورت ميپذيرد، بازرگان نگاهي تحويلگرايانه به دين دارد و در استدلالهاي او، غالباً جنبه سودانگارانه و عملگرايانه از دين ارج و قرب پيدا ميكند و دين به خودي خود مرتبتي نزد او ندارد (خسروپناه، 1389: 18). روش كاركردگرايي مورد استفاده بازرگان، صدق را به معناي مصلحت و منفعتگرايي معنا ميكند. آسيب اين گونه نگرش آنجا ظاهر ميشود كه اگر كاركرد يك باور ديني مكشوف نشود يا اينكه بديلي براي باور ديني در آن كاركرد ظاهر شود، آنگاه ايمان به آن باور ديني منتفي ميشود. به عنوان مثال بازرگان در رساله نماز كه بين سالهاي 1315 تا 1320 شمسي نگاشته است فوايد زيادي را كه در اثر نماز خواندن نصيب انسان ميشود بر ميشمارد. از نظر بازرگان نماز موجب تمرين تقويت نفس، تمرين وظيفهشناسي و فوايدي چون از بين رفتن كسالت و انضباط در انسان ميشود. (بازرگان، 1379: 21). نقد بنياديني كه به مدعيات بازرگان در خصوص فوايد نماز خواندن وارد است آن است كه سخن در اين نيست كه احكام عبادي و آموزههاي ديني، فاقد كاركرد فردي و اجتماعي و دنياياند؛ بلكه غرض اين است كه نبايد فقط به تبيين كاركردي بسنده كرد تا مخاطب با كشف بديل از آموزه ديني دست بشويد (خسرو پناه، 1382: 145). بازرگان پراگماتيسم را مناسبترين نظرگاه فلسفي براي مسلمين ميداند و از اين رهگذر تلاش ميكند كه اصول آن را با مباني دين تطبيق كند و در اين خصوص ميگويد: «يكي از خصوصيات فرد پراتيك داشتن هدف معين است و مرد عمل هميشه به دنبال سهلترين و سادهترين راه ميگردد» (بازرگان، 1328: 7).
شريعت، خارج از متن تفكر بازرگان
اين نوانديش ديني، عنايت چنداني به شريعت و آداب و عادات ظاهري دين ندارد و هدف و غايت دين را اصلاح نفوس و تكميل مكارم اخلاقي و تزكيه و تلقين ملكات عاليه دروني در مردم ميداند. از نظر بازرگان، احكام و فروع دين با آن روشي كه در رسالههاي عملي است اساس مقصود هدف تعليمات ديني نميباشد(بازرگان، 1338: 432- 431). اين ديدگاه بازرگان از لحاظ مباني درون ديني دچار اشكالات و ايراداتي اساسي است، چراكه گرچه هدف و غايت دين اصلاح درون انسانها و رهنمون شدن آنها به برقراري و تأسيس يك جامعه ديني و اخلاقمدار است اما در حاشيه قرار دادن شريعت و احكام مسلم و قطعي اسلام به بهانه به روز نبودن نيز راهي ناصواب است (كامران، 1382: 250). بنابراين مكلفي كه به رسالههاي عمليه عمل ميكند هم درصدد است كه ايمان ديني خود را در عمل متجلي سازد و با عمل به اين دستورات ديني ايمان خود را آشكار و استوار سازد و هم ميخواهد حقوق اجتماعي ديگران را حرمت نهد و هم به وظايف اجتماعي خود جامه عمل بپوشاند و اينها همگي ابعاد يك حقيقت را تشكيل ميدهند(كامران، 1382: 251). مهدي بازرگان در مواجهه با علم مدرن به روش استقرايي تجربي قرآن تكيه نمود و وجهه همت خويش را در نوعي انطباق ميان علم و دين قرار داد. از سوي ديگر او با تفسير زبان ديني، مدعي بود كه علم با زباني ديگر همان حرفهاي قرآن را در مورد پيدايش هستي، جهان و انسان تكرار كرده است. سياهه مشتركي كه بازرگان ميان علم و دين يا علوم تجربي با قرآن رديف ميكند، بسيار طولاني است كه از خلقت و زندگي تا مرگ انسان و طبيعت را شامل ميشود. (رحماني، 1384: 101). حاجتي به گفتن نيست اين متفكر ديني گرچه سعي در تلائم و همنشيني علم و دين داشت اما اهتمام و تلاش او در راستاي نيل به اين مقصود، جز تأويل و تفسير آموزههاي ديني به نفع دستاوردهاي علمي نبود. بازرگان بر آن بود با تفسير علمي از دين، دين را به زعم خويش از اتهام كهنهپرستي و خرافي بودن خلاصي بخشد اما او در اين مسير، راه افراط پيمود. او از يك سو دلبسته هستيشناسي طبيعتگرايانه ميباشد ولي از سوي ديگر سعي در حفظ و حراست از دين به مثابه ركن ركين دستگاه فكري خويش دارد. دست آخر حاصل اهتمامورزي او در راستاي تلائم علم و دين، نگاهي التقاطي است كه در جهت هستيشناسي طبيعتگرا سوق پيدا كرده و دليل اين امر آن است كه او نميتواند بعضي پديدههاي عالم را با تحليل علمي و مادي تبيين كند به همين خاطر آن را تحريف معنايي و مفهومي ميكند. آنچه مانع شده است كه وي نتواند رابطه ميان علم و دين را به نفع انگيزه ديندارانه و هستيشناسي توحيدي حل كند، آن است كه وي تبيين طبيعي عالم را با تبيين غيرطبيعي عالم در عرض هم ميداند و نميتواند آن را در يك مسير امتداد قرار دهد. واقع امر آن است كه تبيين طبيعي عالم و هستي در طول تبيين متافيزيك عالم قرار دارد نه در عرض آن (خسرو پناه، 1389: 170).
*پي نوشتها در تحريريه موجود است.
*دانشجوي دكتري فلسفه
دانشگاه اصفهان
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]
صفحات پیشنهادی
نهادینه شدن عدالت و مشارکت حداکثری در الگوی پیشرفت
مقاله ای از حجتالاسلام رضائی نهادینه شدن عدالت و مشارکت حداکثری در الگوی پیشرفت شناسهٔ خبر 3748698 - دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵ ۱۰ دین و اندیشه > اندیشمندان jwplayer display inline-block; حجتالاسلام عبدالعلی رضایی الگوی مدیریت شبکهای را نوع و شکل تازهای از ساختار فوالدین برای آموزش قرآن به فرزندانشان تلاش کنند
آیتالله حسینی بوشهری والدین برای آموزش قرآن به فرزندانشان تلاش کنند شناسهٔ خبر 3745921 - شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹ ۳۴ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; آیتالله حسینی بوشهری عضو مجلس خبرگان رهبری گفت والدین در جامعه اسلامی همانگونه که خود رکتاب «اسلام، دین بیداری» منتشر شد
از سوی دفتر نشر معارف کتاب اسلام دین بیداری منتشر شد شناسهٔ خبر 3743986 - چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱ ۴۳ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; کتاب اسلام دین بیداری نوشته محمد العاصی رئیس مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن و عضو شورای مجمع جهانی تقریبتحول علوم انسانی با جدی گرفتن نوشتار حاصل می شود
محمدعلی مرادی در گفتگو با مهر تحول علوم انسانی با جدی گرفتن نوشتار حاصل می شود شناسهٔ خبر 3711386 - چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸ ۴۸ دین و اندیشه > اندیشمندان jwplayer display inline-block; مرادی دانش آموخته فلسفه از دانشگاه برلین با بیان اینکه تحول علوم انسانی با جدی گردست نوشته های فردید پس از مرگش ناپدید شد/ زبان؛ روی دیگر سکه تفکر
رجبی دوانی در مراسم بزرگداشت فردید دست نوشته های فردید پس از مرگش ناپدید شد زبان روی دیگر سکه تفکر شناسهٔ خبر 3741510 - دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۲ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; رجبی دوانی استاد فلسفه و حکمت گفت فردید زبان را رویروشنفکران ما جرأت تفکر مستقل ندارند/ فردید، شارح هایدگر نبود
محمد رجبی دوانی در گفتگو با مهر روشنفکران ما جرأت تفکر مستقل ندارند فردید شارح هایدگر نبود شناسهٔ خبر 3741133 - سهشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸ ۳۶ دین و اندیشه > اندیشمندان jwplayer display inline-block; رجبی دوانی با بیان اینکه روشنفکران ما هنوز به بلوغ فکری نرسیده اند وحابعاد مختلف ارتباط میان دین و اخلاق/ اخلاق هنجاری و فرااخلاق
حجت الاسلام صادقی بررسی کرد ابعاد مختلف ارتباط میان دین و اخلاق اخلاق هنجاری و فرااخلاق شناسهٔ خبر 3745983 - شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰ ۲۳ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; حجت الاسلام صادقی گفت برای بررسی بحث رابطه دین و اخلاق می توان بهتقریرات مختلف درمورد علم دینی/محور تکامل تاریخ انبیا هستند نه علم
حجت الاسلام پیروزمند تقریرات مختلف درمورد علم دینی محور تکامل تاریخ انبیا هستند نه علم شناسهٔ خبر 3745999 - شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰ ۳۶ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت عالَم برای عبودیّت خلق شدگفتمان دینی در دانشگاه ها کمک بزرگی برای گسترش تفکر نخبگان است
مدیرکل دفتر برنامه نویسی سازمان تبلیغات اسلامی گفتمان دینی در دانشگاه ها کمک بزرگی برای گسترش تفکر نخبگان است شناسهٔ خبر 3748648 - دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵ ۰۵ استانها > گلستان jwplayer display inline-block; گرگان - مدیرکل دفتر برنامه نویسی سازمان تبلیغات اسلامی گفت گفاخلاق، پایه دین است و بر آن تقدم دارد
حجت الاسلام هادی صادقی اخلاق پایه دین است و بر آن تقدم دارد شناسهٔ خبر 3748112 - دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹ ۰۳ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; حجت الاسلام صادقی گفت اخلاق پایه ی دین است و بر آن تقدم دارد و اصولاً عقل است که در زندگی ا-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها