واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: خبرگزاری صبا: فیلمی که با مطرحکردن ماجرای پیوستن یک مامور افبیآی به تشکیلات مواد مخدر کارتل، در قالب یک مامور مخفی بارها مورد توجه آثار سینمایی و تلویزیونی زیادی بوده است.
فیلم «نفوذی» گرچه داستانی بارها گفتهشده را روایت میکند ولی میتوان هدف اصلی ساختن چنین اثری را در نقشآفرینی برایان کرانستون در نقش مامور مخفی دانست که در نهایت باعث دستگیری رییس این تشکیلات پابلو اسکوبار شد. فیلم بهدرستی موقعیت مناسبی برای به نمایش گذاشتن قابلیتهای بازیگری آقای کرانستون(یا همان والتر وایت کبیر) در اختیار وی قرار میدهد.
این در صورتی است که ماجرای محوری فیلم، با موضوع قاچاق مواد مخدر در مسیر سریال «افسارگسیختگی» قرار میگیرد؛ اثری که برای کرانستون مانند درام موقعیت عمل میکند و از برخی زویهها مخاطبان اثر را به یاد شخصیت والتر وایت میاندازد؛ یک مرد خانواده، بنا به دلایل شخصی وارد دنیای مواد مخدر میشود و در اکثر اوقات مجبور به کشیدن نقشهای برای نجاتیافتن از موقعیتهای خطرناک و بغرنج است.
در حقیقت فیلم «نفوذی»، بهدلیل شباهتهای زیاد خود به دنیای سریال «افسارگسیختگی» جزو آثار خوب بازیگرمحوریاش قرار نمیگیرد، در این مبحث باید به نقشآفرینی متفاوت و موفق کرانستون در نقش دالتون ترامبو که برای آن نامزد جایزه اسکار شد نیز توجه کرد، فیلم «ترامبو» در حقیقت این مسئله را ثابت کرده است که برایان کرانستون قادر به ایفای نقشی متفاوت و ارزشمند است.
البته بیان این مشکلات دلیل بر جذابنبودن فیلم «نفوذی» نیست. تازهترین اثر براد فورمن، واجد جذابیتهایی چشمگیر در مباحث مختلف سینمایی است. یکی از نکات مثبت فیلم، بیشک هنر فیلمبرداری اعلای جاشوا ریس است. شخصی که با دقت، تصاویری درخشان از زندگی اعضای خلافکار دنیای زیرزمینی و قاچاق ارائه داده است.
ریس با رویکردی سیاه و البته غیر ثابت، مرز مشخصی میان زندگی دوگانه شخصیت محوری داستان، رابرت مازور(کرانستون) رسم کرده است و بهخوبی حس تعلیق را از دریچه دوربینش به نمایش میگذارد.
شاید یکی از ایرادات وارد به فیلم «نفوذی» در همین مهم بتوان جستوجو کرد، فیلم دارای استانداردهایی قابل توجه در قالب تریلری جاسوسی است ولی هیچگاه مخاطبش را شگفتزده نمیکند و برگه جدیدی در ژانر برای علاقهمندان رو نمیکند. البته بار دیگر باید یادآوری کنیم که فیلم دارای جذابیتهای زیادی است و برای نمونه میتوان به نقشآفرینی غافلگیرکننده جان لگویزامو در نقش امر ابریو اشاره کرد.
شخصی که دوست و همراه وفادار شخصیت رابرت مازور در فیلم است. با زیرکی، بیشتر لحظاتی که همراه با کرانستون در یک قاب قرار میگیرد چشم مخاطبان را معطوف به خود کرده است و به اصطلاح بازیخوری میکند.
اما ماجراهای فیلم از جایی آغاز میشود که رابرت مازور قصد دارد وارد تشکیلات قاچاق مواد مخدر شود، جایی که او باید اعتماد یکی از سران مهم گروه مذکور با نام رابرت آلکاینو(با نقشآفرینی بنجامین برت) را جلب کرده و بههمراه شریکش امر ابریو، جایگاه خود را در این تشکیلات ثابت کند و سپس ارتقا دهد.
از سویی دیگر همسر رابرت مازور میتواند طعمه مناسبی برای اعضای بیرحم و خشن این گروه باشد، از این رو رابرت محل اقامت همسرش را تغییر داده و پس از مدتی او را در جریان خطری میگذارد که جان آنها را تهدید میکند.
این رویکرد نیز برای علاقهمندان به برایان کرانستون بسیار آشنا به نظر میرسد زیرا آنها در سالهای اخیر یک بار دیگر نیز شاهد چنین چالشی در مجموعه تلویزیونی «افسار گسیختگی» بودهاند، این شباهتها به اندازهای به بدنه روایت ضربه وارد میکند که نمیتوان نتایج منفی آن را منکر شد و تنها میتوان از ویژگیهای مشابه ولی جذاب فیلم لذت برد.
شایان ذکر است که خصوصیات رفتاری و اخلاقی کاراکتر رابرت تفاوتهای قابل توجهی با والتر وایت دارد؛ برای مثال او فردی بینهایت سختگیر است که از سویی موقعیت مناسبی که میتوانست امکان بازنشستگی وی را یکسال پیش از ورودش به دنیای پابلو اسکوبار فراهم کند نادیده گرفته و اعتقاد زیادی به اجرای عدالت و مبارزه با مواد مخدر دارد. شخصیت رابرت مازور را میتوان فردی معتاد به کار و از طرفی گرفتار وسواس در برقراری عدالت دانست.
رابرت خود را بهعنوان یک حسابدار وارد تشکیلات قاچاق مواد مخدر کرده است و هنگام استفاده و لذت بردن از مبالغ هنگفتی که در این راه عایدش شده، بانی اصلی دستگیری آدم بدهای قصه میشود.
یکی از پیچشهای موفق درام فیلم «نفوذی» زمانی اتفاق میافتد که رابرت در موقعیتی دشوار برای پنهان نگاه داشتن هویت خود مجبور به استخدام رقصندهای با نام کتی ارتز(با نقشآفرینی دایان کروگر) میشود تا نقش نامزد او را در تشکیلات کارتل ایفا کند.
این حربه صحیح از سوی اعضای افبیآی برای رد گم کردن دوستان جدید رابرت، کارایی بسیار زیادی برای پیشبرد قصه دارد و از سویی دیگر ماجراهای فیلم را با «افسارگسیختگی» متمایز میکند. یکی از مهمترین نکاتی که در این بخش از طرح داستان فیلم میتوان درباره آن صحبت کرد بازی عالی و حساب شده دایان کروگر در نقش کتی است. او نیز مانند کرانستون باید در دو قالب متفاوت، تواناییهای خود را به چالش بکشد که نقش جاسوسی دوجانبه را به خوبی ایفا کرده است.
اوج حضور شخصیت کتی و پیشرفتن طراحی به دام انداختن اسکوبار از سوی پلیس زمانی رخ میدهد که رابرت و کتی بهصورت نمادین با یکدیگر ازدواج میکنند تا هیچ شک و شبههای در شخصیت دروغینی وارد نشود که برای نفوذ به درون تشکیلات قاچاق ایجاد شده است؛ این رویکرد با پرداخت بیشتر و اختصاص دادن مدت زمان بیشتری به کتی میتوانست، بازخوردهایی بسیار بهتر از تعریف و تمجیدهای کنونی به دست آورد که متاسفانه سازندگان فیلم به دلیل کنترل زمان فیلم از آن خودداری کردهاند.
هرچند فیلم در هر صورت 124 دقیقه به طول میانجامد و هیجان و گرهگشایی داستانش را با دقت و ممارست از جنبهای دیگر به نمایش میگذارد. براد فورمن یکی از بهترین تجربههای کارگردانیاش را با توجه به فیلمنامه النسو براون پشت سر میگذارد؛ راز موفقیت فورمن و براون در دقت به جزییات و هوشمندی در این امر میتوان دانست زیرا در وهله اول ما با داستانی مواجه هستیم که خبرها و نتایج آن بهصورت گسترده از سوی رسانههای معتبر جهان پوشش داده شده است و مخاطبان آگاه، نتیجه عملیات مخفیانه رابرت و گروهش را حتی پیش از رفتن به سالنهای سینما میدانند.
با این وجود فورمن باتوجه به داشتههایش موفق به تزریق هیجان در چهارچوب اثر شده است و در برخی از سکانسهای فیلم، تاثیر حضور چنین فیلمساز حرفهای و کارآمدی بهخوبی قابل مشاهده و ستودنی است. برای مثال میتوان به دو سکانس متفاوت فیلم که از هم اکنون نقل محافل سینمایی هستند اشاره کرد؛ اولی سکانسی است که رابرت در خیابانی خلوت، در حال پیادهروی است و متوجه میشود ماشینی او را تعقیب میکند، شاید چنین صحنهای را بارها در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی دیده باشید ولی طریقه تزریق هیجان به ساختار سکانس و بازی خوب برایان کرانستون همین سکانس بینهایت آشنا را جزو متفاوتترین لحظات فیلم کرده است.
سکانس دومی که میتوان بهعنوان هیجانانگیزترین لحظات این تریلر جاسوسی از آن یاد کرد؛ لحظهای است که رابرت در رستورانی در حال خوردن و نوشیدن است که به ناگهان از طریق تلویزیون متوجه میشود خبرچین قدیمیاش که حساب زیادی روی آن باز میکرد به قتل رسیده است. برقراری اتمسفر مناسب، تلفیق موسیقی خوب و بازی کرانستون را میتوان برای مدتها در ذهن مرور کرد و از کارایی این لحظه لذت وافر برد. فیلم «نفوذی» با در نظر گرفتن، چنین سکانسهایی به اثری موفق مبدل میشود که به اندازه کافی، سخن میگوید و در لحظهای تکاندهنده به پایان میرسد.
براد فورمن و فیلمنامهنویسش، النسو براون بهخوبی از نتیجهگیری در پایان اثر خود اجتناب کردهاند، این در حالی است که بیشتر آثاری که بر اساس داستانی واقعی ساخته میشوند از دیدگاه یک شخص خاص پیروی کرده است و با همان روایت مقرر و از پیش برملاشده به کار خود پایان میدهند.
فیلم «نفوذی» با توجه به اشتباه پررنگ ابتداییاش که انتخاب برایان کرانستون در نقشی است که شباهتهای زیادی با والتر وایت مجموعه «افسارگسیختگی» دارد که در نهایت موفق به پیدا کردن هویت خود و پیش برد قصه به شکلی استاندارد میشود.
فیلم واجد تصمیماتی هوشمندانه از سوی سازندگان در میانه و یک پایانبندی فوقالعاده عالی در خاتمه است اما کرانستون پس از پشت سرگذاشتن موفقیتهایش در نقش والتر وایت همواره سعی کرده است از زیر سایه سنگین این شخصیت بیرون بیاید، کرانستون با تجربهکردن نقشآفرینیهای متفاوت بهخصوص در آثاری چون «ترامبو» و نقش منفی تمام عیار در «سرما در شب میآید» همواره تلاش خود برای دست یافتن به این مهم را ثابت کرده است.
اما حضور در فیلم «نفوذی» از این لحاظ به کارنامه پسا والتر وایتی این بازیگر توانا و کلیت فیلم ضربه زده است که هر مخاطب آگاهی بهخوبی متوجه این واقعیت میشود که شخصیت رابرت مازور، نسخه قهرمانشده کاراکتر فراموشنشدنی والتر وایت است.
۲۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]