واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سرمقاله جوان/عبدالله گنجیحج یا دیدار از قبله و مدینه؟
همانطور که ماهیت و اهداف انقلاب اسلامی توسط غرب به صورت یکطرفه و نانوشته ضمیمه توافقات برجام شده است، حج ابراهیمی نیز که بخشی از آن ماهیت است، در معرض مهرههای منطقهای آمریکاست.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس «عبدالله گنجی» در سرمقاله روزنامه «جوان»نوشت: آنان که صلح حدیبیه را از مهمترین تدابیر، افتخارات و توافقات پیامبر میدانند ـ که همینگونه است ـ باید بدانند که پیامبر برای رسیدن به اهداف بزرگی که ما امروز بدان افتخار میکنیم از انجام حج آن سال انصراف داد و به مدینه برگشت و روز و زمان دیگری با قدرت به مسجدالحرام وارد شد. این روزها زمزمههای توافق جهت اعزام زائرین ایرانی خانه خدا مجدداً به گوش میرسد اما خبرها نشان از آن دارد که آلسعود فضایی را برای حج ما درست کرده که مطالبه بخشی از پازل روح برجام است. همانطور که ماهیت و اهداف انقلاب اسلامی توسط غرب به صورت یکطرفه و نانوشته ضمیمه توافقات برجام شده است، حج ابراهیمی نیز که بخشی از آن ماهیت است، در معرض دستخوش مهرههای منطقهای امریکاست. امروز باید مدیران محترم حج و مسئولان محترم کشور برای زائرین خانه خدا تبیین کنند که باید از حجی استقبال کنند که یادآور «بیعت الرضوان» با پیامبر باشد و فلسفه حج در تراز دیدگاه فقیه و رهبر نمونه تاریخ حضرت امام خمینی (ره) باقی بماند. اینکه ما به چه قیمتی باید به حج برویم یا آن را تعطیل کنیم به عزتخواهی، استقلالخواهی و اعتقادات ما برمیگردد که نقشه راه آن قبلاً توسط حضرت امام ترسیم شده است. سخنان امام درباره فلسفه حج آنقدر گویا است که نیاز به بحث و جلسه و تدبیر ندارد و مشمول مرور زمان نیز نمیگردد. از نگاه حضرت امام اگر فلسفه حج بازدید از مکه و مدینه است، لزومی ندارد که میلیونها مسلمان در یک روز همه امکانات مادی و معنوی خود را برای یک مانور بزرگ آماده نمایند. آیا نباید این مانور چند میلیونی برای کسانی ضرر و نفع داشته باشد؟ از نگاه امام، حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نخیزد حج نیست، بلکه بازدید از مکه و مدینه است که میشود در طول سال نیز انجام شود. سخن امام آنقدر گویا و شیوا و مستغنی است که اگر عرف نگارش نبود، یادداشت روزنامه را بدون یک کلمه توضیح، از امام میآوردیم که هیچ تعریف و فلسفهای تاکنون به زیبایی آن برای حج ترسیم نشده است: «یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند. چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان یا تحلیلگران مغرض یا جیرهخواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است، این است که حج یک عبادت دستهجمعی و یک سفر زیارتی- سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیتی در مقابل جهان سرمایهداری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چارهاندیشی کرد! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند، بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس! ... حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستوجو کرد. حج پیامآور ایجاد و بنای جامعهای به دور از رذایل مادی و معنوی است و حج تجلی و تکرار همه صحنههای عشقآفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست و مناسک حج مناسک زندگی است و از آنجا که جامعه امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد(ص) پیوند بخورد و یکی گردد و ید واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است... ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است و به همان اندازه که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای خودساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کجفکریهای ما دفن و پنهان گردیده و زبان انس و هدایت زندگی و فلسفه زندگیساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است. سرنوشتی که میلیونها مسلمان هر سال به مکه میروند و پا جای پای پیامبر، ابراهیم، اسماعیل و هاجر میگذارند ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد(ص) که بودند و چه کردند؟ هدفشان چه بود، از ما چه خواستهاند، گویی به تنها چیزی که فکر نمیشود همین است. مسلم حج بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید حج نیست.»(صحیفه امام جلد 21- 29/4/1367) اکنون این سفر و فلسفه زندگیساز حج در پیشروی مسئولان نظام جمهوری اسلامی است. پذیرش شرایط حج فردی در جایی که میلیونها انسان مسلمان مجتمع میشوند صرفاً پذیرش یک اضطرار و اتخاذ یک تدبیر نیست که پذیرش قرائت آلسعود از حج فردی و اشرافی است. جمهوری اسلامی ایران باید با تمام توان از تحمیل قرائت فرقه وهابیت بر حج جلوگیری و این مسئله را برای مجامع جهانی مسلمین تبیین کند که آلسعود حاکمان حجازند نه «دیکتاتورهای حرمین». پذیرش ایدئولوژی وهابیت توسط نظام جمهوری اسلامی به قیمت اعزام زائران، نه تدبیر است نه با فلسفه انقلاب اسلامی همخوان است و نه دستاوردی برای جامعه اسلامی دارد. پذیرش و توجیه اینکه بالاخره مردم میخواهند حج بروند و مستطیع هستند نشانه عجز و ناتوانی مدیران مربوط در جا انداختن و تبیین دیدگاههای خطرناک و تحقیرآمیز آلسعود است. مسلم اگر به هر ایرانی آزاده مسلمان بگویم آلسعود فریاد برائت و دعای کمیل عرفانی علی(ع) و زیارت قبور اهل بیت را ممنوع کرده است، هرگز به حج بیروح و بیتحرک تن نمیدهد و رفتارهای شکلی و خشک در حج را نخواهد پذیرفت. انتهای پیام/ز
95/03/08 :: 03:29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]