واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > احزاب و شخصیتها - اعتماد نوشت: ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب با روزنامه اعتماد مصاحبه کرد.
بخشهایی از این گفتگو:
- روحاني مثل خود برجام است؛ شرايط نه جنگ و نه صلح است و نه پيروزي كامل و نه شكست كامل. شرايط ما و روحاني، شرايط برد- برد است.
- اينكه بگوييم آقاي روحاني امامزادهاي است كه معجزه ميكند، واقعا اينطور نيست. اما ايشان در قدو قامت يك رييسجمهور كه صلاحيتهاي متعارف رياستجمهوري را دارد و از اين حيث فوقالعاده مثبت است.
- روحاني جلوي خيلي از ويرانيها را گرفته، اين بزرگترين كاري است كه او كرده است. خيلي از شاخصهاي منفي را نبايد به پاي او نوشت. آقاي روحاني به عنوان يك اصولگراي معتدل توانسته در قدو قامت رييسجمهور در دفاع از كشور در صحنه بين المللي و براي ارتقا بخشيدن به امنيت و منافع ملي كشور گام بردارد. بخشي از اين امنيتي كه در كشور وجود آقاي روحاني در آن سهيم است.
- دولتي كه به مردم ميگويد ٤٥ هزار تومان يارانه نگيريد تا بتوانيم برنامههاي توسعه را پيش ببريم از آن سو نميتواند به مديرانش بگويد شما هم بايد فداكاري كنيد. اينجاست كه فاقد صلاحيت اخلاقي ميشود. آنوقت دولتي ميشود كه از طبقه خاص و منافع طبقه خاصي حمايت ميكند اما منافع تودههاي مردم را نميتواند بفهمد. دولت دايما ناله ميكند كه من مجبور هستم هر ماه يارانه بپردازم اما هيچ حواسش نيست چه مقدار قاچاق در كشور هست و چه مقدار حقوقهاي آنچناني دارد حيف و ميل ميشود. نميخواهم بگويم در اين جهتها دولت حركت نكرده است. بلكه ميخواهم بگويم آقاي روحاني بايد متوجه باشد كه درباره دولت ايشان تصويري از يك دولت فشل، ضعيف و امامزادهاي كه اصلا معجزه نميكند در ذهن مردم دارد شكل ميگيرد. دولت ناكارآمد بدترين اتفاق براي شرايط سال ٩٦ است.
- بخشهايي از تودههاي مردم طبقه متوسط پايين دست، كسبه و كساني كه سرمايه كوچك دارند اگر به اين نتيجه برسند كه آينده شان روشن نيست و ناامن خواهد بود به راحتي از دولت اميد، قطع اميد ميكنند. اين حس ناامني و تاريك بودن آينده، طبقات پايين دستي را دچار فرار و گريز و از دموكراسي ميكند. همه مشكلات را در چهره دولت ناتوان و بي عرضه ميبينند و بنابراين و به سمت نيروي اقتدار طلبي كه يا با اسلحه يا با شعارهاي پوپوليستي ميآيد و اعلام ميكند من به شما هويت ميدهم و داراي ايدئولوژي كاملا روشن هستم، ميروند.
- تهديد احمدينژاد جدي است. اصولگرايان هم راه و چارهاي ندارند جز اينكه از او حمايت كنند يا تن به يك نيروي نظامي دهند. نيروي نظامي مثل قاليباف يا سردار سليماني كه كاملا چهره نظامي دارد. به نظر من تصميمگيري اصولگرايان ميافتد به بعد از اينكه در انتخابات رياستجمهوري امريكا چه اتفاقي ميافتد و برجام چه سرنوشتي خواهد داشت.
- من ميگويم كه آقاي روحاني و اصلاحطلبان اساسا نبايد بترسند از اينكه احمدينژاد بيايد. هنرشان بايد اين باشد كه آنقدر استراتژي و پتانسيل داشته باشند كه از آمدن احمدينژاد استقبال و با او رقابت كنند. اينكه به عنوان نيروهاي اصلاحطلب منتظر رانت شوراي نگهبان باشند كه احمدينژاد را رد صلاحيت كند اصلا قابل قبول نيست و با اخلاق و هويت اصلاحطلبانه در تضاد است.
- من همان پيشنهاد قديمي خودم را دارم. لويي جرگه يا همان مجمع عمومي و ملي اصلاحطلبان. طبعا اگر اصلاحطلبان داراي مانيفست و داراي گزارههاي منطقي نباشد كه استراتژي آنها را طراحي كند با كدام متر و معيار دولت موجود خود را سبك سنگين كند.
- احمدينژاد انتخاباتي برگزار كرد كه روحاني از دلش بيرون آمده. روحاني هم بايد انتخاباتي برگزار كند كه احمدينژاد نبايد در آن حذف شده باشد. حذف بايد توسط مردم در صندوق راي اتفاق بيفتد. اگر ما نتوانيم به مردم بگوييم كه اين شعارهاي رقيب غلط است و مملكت را به بحران و پرتگاه ميبرد و راه علاج ما چيست، اصلاحطلبان به گروه فرماليته و كليشهاي و اصلاحطلبان حكومتي تبديل ميشوند كه هر زماني كه حكومت انتخابات دارد ميگويد كه چراغتان را روشن كنيد. من ميآيم تنور را داغ ميكنم و مردم را به صحنه ميكشم و بعد هم ميروم دنبال كارم و سهمي هم از قبل آن ميگيرم. 45231
شنبه 16 مرداد 1395 - 06:50:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]