واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هرچند شور و شوق و تحرک گروههای سیاسی در برهه کنونی میل فزاینده به تاثیرگذاری در انتخابات را نشان میدهد، اما متاسفانه پارهای از اظهارنظرهای برخی عناصر سیاسی یک بار دیگر – و البته این بار با درجه وضوح بیشتر– نقش کمفروغ خردگرایی در سیاستورزی این افراد که از قضا تاثیرگذاری فراوانی در رویدادهای سیاسی کشور دارند را آشکار کرده است. روز گذشته برخی منابع خبری، به نقل از آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص جملاتی را منعکس کردند که به هیچ عنوان شایسته شأن و جایگاه این عنصر تاثیرگذار نیست. تشکیک مجدد در نتیجه انتخابات ریاستجمهوری نهم و متهم کردن برخی شخصیتها به دخل و تصرف در آرای انتخابات را هاشمی رفسنجانی آنگونه که مجاری رسانهای پوشش دادند، اینگونه بیان کرد: «حوادث سال 84 در هشدارهای من بیتاثیر نیست، چون دیدم کسانی که خود را قیم مردم میدانند در انتخابات دخالت کردند و من هم به خاطر مصالح انقلاب آنها را به خداوند واگذار کردم و در بیانیهای گفتم که خدا میداند چگونه عمل کند که آسیبی به مردم نرسد و مقصران آسیب ببینند.» اغماض از بسیاری از اظهارنظرهای سیاسی و ضددولتی هاشمی رفسنجانی، رویهای بوده که تاکنون از سوی برخی از دلسوزان نظام و تنها به دلیل سابقه مبارزاتی وی دنبال شده است، اما همان دلیلی که معتقدان به نظام و انقلاب را از موضعگیری در برابر هاشمی رفسنجانی منع میکند، در مواقعی که اظهارات وی در راستای تخریب وجهه انقلاب و نظام ارزیابی میشود، موجب ابراز گلایهها و ناخشنودیها میشود. فارغ از جهتگیریهای مدیریتی هاشمی رفسنجانی، رفتار سیاسی این مقام برجسته در سالهای اخیر سرشار از تضاد در گفتار و کردار است و تاسفانگیزتر اینکه این واقعیت ناخوشایند تحت پوشش واژگانی از قبیل «مصلحت» صورت میگیرد. تقابل هاشمی رفسنجانی با دولت و اظهارنظرهای وی در محافل رسمی و عبادی و همچنین رمرزگشایی از آنها در محافل خصوصی در 3 سال اخیر، آنقدر تداوم داشته که آگاهی از این موضوع، از لایههای نخبگان اینک به قشرهای متوسط و پایین دست جامعه نیز تسری یافته است. رفتار رئیسمجمع تشخیص در قبال دولت نهم از دو منظر قابل واکاوی است. نخست رقابتهای سیاسی و جناحی؛ اگر کینه هاشمیرفسنجانی از دولت نهم و شخص رئیسجمهور از این دریچه مورد ارزیابی قرار گیرد، قطعا کوچکترین خردهای به وی وارد نیست، چرا که سیاستمدار با سابقه و کهنهکاری چون هاشمیرفسنجانی بزرگترین شکست سیاسی خود و عامل آن یعنی شخص احمدینژاد را هرگز فراموش نکرده و از هر طریق خواستار حذف او از تحولات و تصمیمگیریهای کلان نظام است. در همین راستا ست که میتوان تزریق هراس و دلهره به جامعه با تکرار القای بحرانی بودن وضعیت کشور، نادیده انگاشتن دستاوردهای دشمن (دولت احمدینژاد) فضاسازی برای تاثیرگذاری و اخلال پیادهنظام در روند اجراییشدن تصمیمات رقیب،صدور«حکم» حرمت دفاع از احمدینژاد به ائمه جماعات کشور، تنظیم یک استراتژی مدون انتخاباتی با گستردگی هر دو جناح کشور برای ساقط کردن دولت و عدم پیروزی مجدد احمدی نژاد و... را بدون کمترین وقعی رصد کرد، اما ارزیابی این رفتار آقای هاشمی از منظر دیگری نیز امکانپذیر است و متاسفانه همین موضوع سبب نگرانی و گلایهها از ایشان شده و آن هزینه تداوم این رویه برای همان نظامی است که آقای هاشمی تمام اعتبار و عزت خود را از همراهی با گفتمان آن در دوران مبارزه و انقلاب به ارث برده است. مجالی برای پرداختن به هزینههای تقابل رفسنجانی و دولت نهم در این مقال نیست، اما هزینه آخرین اظهار نظر وی درباره انتخابات سال 84 موضوعی است که به نظر میرسد نیازی به توضیح گسترده و تنویر ابعاد آن نباشد چرا که کاملا هویداست شخصیتی چون هاشمی رفسنجانی که بهواسطه همراهی قابل تحسین با امام راحل(ره) در مقطع انقلاب به وی لقب «استوانه نظام» اعطا شده است، وقتی رئیسجمهور فعلی نظام را تحقیر و آرای وی را غیرواقعی و نتیجه دخالت عوامل دیگر القا کند، چه تبعات و هزینههایی را به ساختار نظام و روح انقلاب متحمل میکند. آیا چنین آسوده از این موضوعات سخن راندن موجب ریزش سرمایه «اعتماد» افکار عمومی به نظام و انقلاب نمیشود؟ آیا رصد این قبیل رفتارهای به دور از مصلحتسنجیهای حقیقی از سوی مردم موجبات ایجاد شائبه در اصول و ارکان گفتمان انقلاب را فراهم نمیآورد؟ وقتی شخصی چون هاشمی اینگونه زبان میگشاید دلسوزان انقلاب و نسل جدید جوانان انقلابی از دیگران که نسبتشان با امام و رهبری مشخص است، چه انتظاری میتوانند داشته باشند. شاید ابتداییترین درخواست جوانان نسل جدید و دلسوزان انقلاب از هاشمی رفسنجانی تفکیک سلایق شخصی خود از مصالح انقلاب و نظام باشد. در کنار این درخواست اما میتوان به ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت پیشنهادی نیز ارائه کرد. پیشنهادی که اساس و مراد طرح آن فقط و فقط آشکار شدن واقعیات در راستای تحکیم پایههای نظام و تداوم گفتمان انقلاب است برای ترمیم اعتماد افکار عمومی به نظام که در نتیجه این اظهارنظر آقای هاشمی و تشکیک وی در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نهم ضروری به نظر میرسد، قطعا یک راهحل وجود دارد و آن کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در انتخابات آتی ریاستجمهوری است. در چنین شرایطی قطعا پذیرش این پیشنهاد از سوی هاشمی رفسنجانی، اوج وفاداری وی به گفتمان امام (ره) و انقلاب را نشان میدهد، چراکه با برگزاری یک انتخابات دیگر -که البته دوقطبی هاشمی- احمدینژاد برای آشکار شدن حقایق و واقعیات مطلوبتر است- تمایل و گرایش مردم آشکارتر میشود و در آن صورت است که حقانیت ادعاهای طرفین در معرض امتحان قرار میگیرد. ضمن اینکه همانگونه که پیشتر گفته شد نظام و انقلاب از هرگونه شائبه و ظن و گزند در امان میماند. /1001
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]