واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:« وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا»1خداوند به كساني كه اهل ايمان و عمل صالح و داراي شايستگي رهبري جامعه عدل الهي باشند، وعده داده است كه آنان را وارثان زمين كند و حكوت زمين را به دستشان سپارد و به ايشان قدرت بخشد تا ديني را كه خداوند براي انسانها پسنديده است، در جهان حاكم كنند و پس از دوران ترس و اضطراب و ناامنيشان، به امن وامان رساند؛ تا آن كه فقط مرا بپرستند و هيچ چيزي را شريك من نسازند.خداوند متعال در اين آيه شريفه استقرار حكومت، امنيت و تحقق زندگي عادلانه را مقدمهاي ميداند تا بندگان خدا در پرتو آن بتوانند با عبادت به بيشترين مراتب معرفت لايق نائل آيند؛ چرا كه هدف از برقراري نظام اسلامي تنها برقراري عدالت اجتماعي نيست؛ بلكه هدف نهايي چيز ديگري است.حضرت امام(ره) ميفرمايند: «تمام مقاصد انبيا، برگشتش به يک کلمه است و آن معرفتاللّه. تمام، مقدمه اين است. اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذيب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به اين است که آن نقطه اصلى را که در فطرت همه انسانها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است، مقصد عالى همين است.»2 نهادهاي اجتماعي و نهاد اقتصادمبحث «نهادهاي اجتماعي» يكي از مهمترين و شايد مهمترين مبحث در جامعه شناسي ميباشد؛ چرا كه بسياري از جامعه شناسان معتقدند يكي از مهمترين و مؤثرترين روشها براي ادراك كل جامعه اين است كه نهادهاي اصلي آن و مناسبات موجود ميان آنها را مورد توجه قرار دهيم.تعريفي از نهادهاي اجتماعي كه در اين مقاله مدنظر ميباشد، به اين شرح است:«نهادهاي اجتماعي مفاهيمي است انتزاعي كه از امور و شوؤن مهم و اجتناب ناپذير زندگي بشر حكايت ميكند.»مقصود از «اجتنابناپذير» بودن آن است كه:اولاً: در طول تاريخ بشري جامعهاي پديد نيامده است كه از يكي از اين امور و شوؤن خالي باشد.ثانياً: در هر جامعهاي تقريباً همة افراد با اين امور و شوؤن ربط و پيوند و سروكار دارند.مثلاً نهاد بودنِ «اقتصاد» بدين معناست كه مردم شناسان و جامعه شناسان هرگز نتوانستهاند جامعهاي بيابند كه در آن هيچيك از فعاليتهاي اقتصادي، از قبيل توليد، توزيع، مبادله و مصرف وجود نداشته باشد. همچنين فعاليتهاي تقريباً همة اعضاي هر جامعه را در بر ميگيرد، نه اينكه فقط يك گروه يا قشر اجتماعي خاصي به اين فعاليتها اشتغال داشته باشند. تفاوت نهاد و سازمانمفهوم «نهاد اجتماعي» بر طبق تعريفي كه از آن گرديد، شامل افراد، گروهها و قشرهاي اجتماعي و نيز شامل وسايل و افزاري كه نهاد را تحقق و عينيت ميبخشند، نميشوند.«سازمان اجتماعي» يا «مؤسسه اجتماعي» كه در برگيرندة نيروهاي انساني و اسباب و آلات مادي است، مظهر «نهاد اجتماعي» است. مثلاً «اقتصاد» يك نهاد اجتماعي است و شركتهاي تعاوني، اتحاديههاي صنفي، كارگري، بنگاه بازرگاني، بازار، وزارت بازرگاني و وزارت اقتصاد، سازمانها و مؤسسات اجتماعي وابسته به آن ميباشند. پنج نهاد اجتماعيهدف از زندگي اجتماعي تأمين نيازهاي انساني براي پيمودن مسير پيشرفت و استكمال روحي؛ يعني «قربالهي» است.روي هم رفته نيازهاي انساني به دو دسته تقسيم پذير است:1ـ نيازهاي مادي2ـ نيازهاي معنوي نيازهاي مادي نيز به دو دسته تقسيم ميشوند:الف) نياز مادي انسان به انسان يا انسان به انسانهاي ديگر كه همان نياز جنسي است.ب) نياز مادي انسان به طبيعتحال ميتوان پنج نهاد ذيل را تأمين كنندة نيازهاي انسان برشمرد:1ـ نهاد خانواده: تأمين نيازهاي مادي انسان به انسان2ـ نهاد اقتصاد: تأمين نيازهاي مادي انسان به طبيعت3ـ نهاد تعليم و تربيت: تأمين نيازهاي معنوي انسان4ـ نهاد حقوق: تنظيم احكام و قوانين مناسبات و ارتباطات افراد جامعه5ـ نهاد حكومت: مجري احكام و قوانين حقوقي تعليم و تربيت، مهمترين نهاد اجتماعينهاد تعليم و تربيت به دلايل ذيل مهمترين نهاد اجتماعي است:1ـ زندگي بشر فقط زماني از حدّ حيوانيّت فراتر خواهد رفت كه بر اساس تعقّل و شناختهاي عقلاني بنا شود. زندگياي كه بر پاية غرايز حيواني مبتني باشد، انساني نخواهد بود. تنها نهادي كه مستقيماً و بيواسطه به مردم تعليم ميكند و آنان را بر طبق ارزشهاي پسنديدة اخلاقي و حقوقي پرورش ميدهد و بدين طريق، خداپرستي و استكمال معنوي انسانها را گسترش ميدهد، نهاد تعليم و تربيت است.2ـ با نهاد آموزش و پرورش ميتوان ساير نهادها را تثبيت يا تحكيم و تقويت يا اصلاح كرد. مثلاً يكي از راههاي افزايش بازدهي يك سازمان، آموزش نيروي انساني آن است.3ـ آموزش و پرورش وسيلهاي براي آگاهانيدن مردم از احكام و قوانين اجتماعي و حقوقي و تشويق و ترغيب آنها به پيروي از قوانين و مقررات و همكاري با سازمانها و مؤسسات اجتماعي و دولتي است.البته آموزش و پرورش ميبايست توأم و همزمان با رفع فقر و فساد و تبعيض باشد و نبايستي به بهانة يكي، ديگري را تعطيل و يا كمرنگ نمود.محيط خانواده نيز مي تواند كانون مناسبي براي تعليم و تربيت باشد. ويژگيهاي جامعه اسلاميتحقق جامعة اسلامي وعدة خداوند متعال است:«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم»3از اينرو آرمانگرايي جوانان حزباللهی نيز يك حركت رمانتيك و كور نيست، بلكه پيگيري آرماني است كه تحقق آن، وعدة خداوند متعال است.آنچه جامعة اسلامي را از ساير جوامع متمايز و ممتاز ميسازد فقط جهانبيني و ايدئولوژي آن است.انسان، در مدت زندگي اين جهانياش، داراي چهار نوع ارتباط است:1ـ ارتباط با خداي متعال 2ـ ارتباط با خود3ـ ارتباط با طبيعت (جامدات، نباتات و حيوانات)4ـ ارتباط با انسانهاي ديگر خصوصيات اين ارتباطات در يك جامعة اسلامي اينگونه است:1ـ رابطه فرد با خداي متعالدر يك جامعه اسلامي هر فرد «مؤمن» و «موحّد» است و واقعاً از «شرك» و «كفر» بيزار، رويگردان و گريزان است.2ـ ارتباط فرد با خوددر جامعة اسلامي هر فرد ميداند كه آنچه از آنِ او و در اختيار اوست، اعمّ از جسم و بدن و نفس و روح، امانتي الهي است و بايد با آن، چنان رفتاري داشت كه يك امانتدار با وديعهاي كه در نزد اوست، دارد.انسان حق ندارد كه در بدن و روح خود، هرگونه كه خود ميخواهد، دخل و تصرّف كند؛ بلكه موظف است كه دخل و تصرفهايي را كه خداي متعال مجاز شمرده است، بشناسد و فقط آنها را اعمال كند.3ـ ارتباط فرد با طبيعتدر جامعة اسلامي هر فرد براي خود در قبال طبيعت، يعني جمادات، نباتات و حيوانات دو موضعِ بسيار مهم قائل است:- امانتدار خداي متعال بودن- خليفه و جانشين خدا بودنهم ميكوشد كه نعمتهاي الهي در طبيعت ضايع و تلف نشود و هم تا آنجا كه در توان دارد، تلاش ميكند كه موجودات طبيعي رشد و كمال يابند و قوا و استعدادشان هرچه بيشتر و بهتر به فعليت و شكوفايي رسند.درست است كه طبيعت بدون دخل و تصرف انسان نيز، سير و جريان خاصي دارد و به راه رشد و كمال خود ميرود، ولي خداوند متعال خواسته است كه انسان هم در اين سير و مسير سهمي داشته باشد: هم جلوي تضييع و اتلافها و اسراف و تبذيرها را بگيرد و هم به «عِمران ارض» بپردازد؛ يعني زمين را آباد كند؛ و كاري كند كه نعمتهاي الهي هرچه بيشتر و بهتر ظهور و بروز يابد.«هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا »4او شما را از زمين پديد آورد و آباد كردنِ آن را به شما سپرد.پس در جامعه اسلامي، آدميان در مواجهه با طبيعت هم امانتدارند و هم خليفهالله؛ و براي اينكه از عهدة اين دو امر مهم و خطير به خوبي برآيند، هم احكام و تعاليم الهي مربوط به اين زمينه را و هم علوم و فنون و صنايع و حِرَف ذيربط را هر چه بيشتر و بهتر آموختهاند.4ـ ارتباط با فرد با انسانهاي ديگردر جامعه اسلامي هر فرد همة ارتباطاتش را با ساير افراد بر اساس دو اصلِ «قسط و عدل» و «احسان» مبتني ميسازد. نهادهاي اجتماعي در جامعة اسلامي1ـ نهاد خانوادهدر جامعة اسلامي، در راه تحكيم و تقويت بنيان خانواده و جلوگيري از متلاشي شدن اين واحد اجتماعيِ بسيار مهم، كوششي جدي به عمل ميآيد. گذشته از اين، تشكيل خانواده نيز، سخت مورد تشويق و ترغيب قرار ميگيرد.2ـ نهاد اقتصاددر جامعه اسلامي همة علوم و معارف و فنون و صنايعي كه براي بهبود بخشيدن به فعاليتهاي اقتصادي مفيد ميباشند، اشاعه و ترويج ميشوند تا مردم بدانند كه اوضاع و احوال اقتصاديشان را چگونه ميتوانند اصلاح كنند. 3ـ نهاد حكومتدر جامعه اسلامي، جاي هر فرد در سلسله مراتب كارگزاران و مسؤولان امور جامعه بر اساس علم، اخلاق و عمل تعيين ميگردد. به عبارت ديگر ميزان آگاهي هر فرد از تعاليم و احكام دين مقدس اسلام، اوضاع و احوال سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه و جهان و يكي از علوم و فنون مختلف و نيز ميزان ايمان، عبوديت، تقوا، عدالت او، ـ مجموعاً ـ اعلام ميدارد كه وي حق تصدّي كداميك از مقامات و مناصب را دارد. 4ـ نهاد حقوقهر سه نهاد خانواده، اقتصاد و سياست و حكومت براي اينكه امور و شؤونشان بطور صحيح سامان يابد، نيازمند نهاد حقوقاند.در جامعه اسلامي كساني كه بيشترين آگاهي را از تعاليم و احكام اسلامي ـ عموماً ـ و قوانين و مقررات فقهي و حقوقي اسلام ـ خصوصاً ـ دارند؛ اوضاع و احوال موجود جامعة خود و ساير جوامع و كل جهان را به خوبي ميدانند؛ مؤمن، متعبد، متقي و عادلند؛ و از عقل و تدبير كافي برخورداند؛ اصول و مباني و موازين حقوقي اسلام را برميگيرند و آنها را بر اوضاع و احوال موجود تطبيق ميكنند و بدينوسيله، نظام حقوقي كاملاً عادلانهاي تعيين ميكنند كه بتوانند حقوق و تكاليف اجتماعيِ افراد را معين سازد و اختلافات و منازعات آنان را حلّ و فصل كند. 5ـ نهاد آموزش و پرورشدر جامعه اسلامي، آموزش و پرورش، علاوه بر اينكه كمّ و كيف ارتباط هر فرد با خداي متعال، خود و طبيعت را به او ميآموزد و وي را چنان ميپرورد كه در هر مورد از مواضع عقيدتي، اخلاقي و عملياي كه بايد داشته باشد، عدول و تخطي نكند، چند و چون مناسبات اجتماعيِِ افراد را نيز به آنان تعليم ميكند و آنان را به گونهاي تربيت ميكند كه حقوق و تكاليف اجتماعي يكديگر را محترم بشمارند و در مقام عمل، زير پا نگذارند.در جامعة اسلامي، نهاد آموزش و پرورش، قبل از هر چيزي، اصول و مباني جهانبينانه و ايدئولوژيك اسلام را به يكايك افراد ميآموزد و پس از اينكه اين حد نصاب لازم از جهانبيني و نظام ارزشي را به افراد فرا داد (در حدودي كه در دورههاي «طرح ولايت» تدريس مي شود) و شبهاتي را كه دربارة هر يك از اين موارد در اذهانشان وجود دارد، از ميان برد، مردم را بر طبق همين شناختها ميپرورد و ميسازد و در اخلاق و عمل و معنويت پيش ميبرد.پس از تعليم اصول و فروع دين و مذهب به مردم و تربيتشان بر وفق آنها، كه مهمترين وظيفة نهاد آموزش و پرورش است، نوبت به آموزش علوم و معارف و فنون و صنايع و حرفههايي ميرسد كه براي رفع نيازمنديهاي مادي و اقتصادي ضرورت و لزوم دارد. بدين ترتيب جامعه اسلامي مجموعهاي از افراد آگاه، مؤمن، متعبد، متقي و عادل ميشود كه مصاديق «الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات»5 هستند؛ يعني هم به تعاليم و احكام اسلامي ايمان آوردهاند و هم نظام ارزشي و رفتاري اسلام را، چه در زمينه اخلاق و چه در زمينه حقوق، عملاً به كار بستهاند. منبع:جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، آيت الله مصباح يزدي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) پینوشت:<!--[if !supportFootnotes]-->1<!--[endif]--> - سورة نور، آيه 552 - صحيفة نور، ، ج20، 1/1/653 - سورة نور، آيه 554 - سورة هود، آيه 615 - سورة نور، آيه 55
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]