واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: مستند «آرزوی همه» واجد یک روایت دایرهای از حیث فرم است که با تقطیع یک سکانس در افتتاحیه و اختتامیه، صورتی واحد به مقدمه و مؤخره خود میبخشد تا در میانه این دو پارگی به تبیین پیام خود بپردازد.
به گزارش جام جم سیما،پیامی مذهبی که تاکیدی است بر توسل به اهل بیت به عنوان تکیهگاهی در زندگی که آرزوی همه است. تاکید بر این واژه یعنی «آرزوی همه»، در سکانس ابتدایی فیلم، زمانی صورت میگیرد که در یک کلوزآپ با نمای دستی که از پنجره اتومبیل بیرون آمده که شیء را ـ که روی سقف ماشین قرار دارد ـ نگه دارد، همراه میشود و راوی بر نیاز هر انسانی به تکیهگاه در زندگی تاکید میکند. با بیان این جمله، تیتراژ مستند که همان جمله است نمایان میشود و فیلم کات میخورد به یک کارگاه نقاشی تا در پایان دوباره با ارجاع به همان سکانس اولیه حرفهای راوی تکمیل شود. که این تکیهگاه اهل بیت است. در سکانس پایانی با توجه به نمایش صحنههای میانی، مخاطب پی میبرد آن شیء که بر دست تکیه دارد یک تابلوی نقاشی است که تصویری از عاشورا و واقعه کربلا بر آن نقاشی شده است. در واقع تمام ساختار معنایی فیلم در یک سکانس کوتاه صورتبندی شده که در یک چرخش فرمی ـ روایی، مبدا و مقصد مستند را شکل میدهد. اما حجم اصلی آنکه در یک بینامتنیت تصوری، بین این سکانس تقطیع شده قرار گرفته، روایتی است از تلاش یک نقاش که الهام خود را از واقعه عاشورا در بوم نقاشی خود به تصویر میکشد. در این برش میانی هیچ حرف و کلامی که پیام اصلی مستند را گرهگشایی کند وجود نداشته و صرفا تلاش انتزاعی و اجتماعی یک نقاش در کشیدن یک تابلو روایت میشود. این نقاش البته برای سینماگران چهره آشنایی است. عبدالحمید قدیریان، طراح صحنه و لباس که البته تحصیلات آکادمیک او نقاشی است. اگر مقدمه و مؤخره فیلم را حذف کنید، سکانسهای میانه، خود میتواند فارغ از نسبت معناییاش با نگرش مستندساز، به عنوان یک مستند مستقل بدل شود. تلاش یک نقاش برای خلق اثری که تصویری از آن ندارد و صرفا بازنمایی بصری تصور نقاش است، تصوری که باورهای مؤلف را با توانایی او در آفرینش و خلق یک اثر هنری درهم میتند و انگار الهامپذیری بصری یک هنرمند از اعتقاداتش را با هنرآفرینی روایت میکند. مخاطب فارغ از جهان معنایی مستند با دشواریهای یک آفرینش هنری نیز آشنا شده و سویه انتزاعی این هنر را در تقلای درونی ـ حسی هنرمند به شکل ملموستری رویت میکند و با دشواریهای پروسه خلق اثر آشنا میشود. یک اثر دلی که برآمده از باورهای اعتقادی خالق اثر است. به نظر میرسد که این برش میانی بیش از منطق دراماتیکیاش به درازا کشیده و ریتم کندی دارد. اساسا ایده کار بیشتر برای مدیوم فیلم کوتاه مناسبتر است تا یک مستند 28 دقیقهای. ضمن اینکه بیشترین حجم فیلم به شکل مستقیم در خدمت پیام آن قرار نمیگیرد و انسجام مفهومی آن متزلزل است. فرآیند خلق یک تابلوی نقاشی، نسبت معنایی مستقیمی برای استخراج اینکه بهترین تکیهگاه در زندگی توسل به اهل بیت است، ندارد. ضمن اینکه مستندساز نگرش خود به عنوان آرزوی همه را تعمیم افراطی میدهد. اتفاقا نقطه قوت اثر در همان صحنه دو پاره شده اول و آخر فیلم است که از طریق المانهای بصری مثل تکیه دادن تابلو روی دست نقاش برجسته شده است. در واقع یک نوع روایت فرمی در تبیین مضمون و درونمایه اثر که تکنولوژی را در خدمت تبیین ایدئولوژی قرار میدهد. دقیقا مثل خود تابلوی نقاشی که بهرهگیری از هنر در بازنمایی از یک باور مذهبی است. آرزوی همه یک مستند مذهبی ـ عاشورایی است که تکیه بر باورها را به عنوان یک نیاز انسانی، وجوه همگانی میبخشد و از این تمهید در جهت ضرورت تمسک جستن به اهل بیت و تاثیرات اخلاقی آن در زندگی امروز بهره میبرد. شاید محوریت تابلوی نقاشی که پرترهای از عاشوراست نمادی است از تاکید بر قاببندی ذهنی انسان از این واقعه که همچون یک تابلوی راهنما در مسیر زندگی آدمی، او را از گم شدن یا دور شدن از مسیر درست بازمیدارد، گویی همان الهامی که به تکیهگاه نقاش در خلق اثرش بدل میشود. همان توسل به اهل بیتی است که میتواند تکیهگاه محکمی در زندگی شود و این بازنمایی همان حدیثی از پیامبر است که امت خود را به چنگ زدن ریسمان مطمئن قرآن و اهلبیت دعوت کرده است. سیدرضا صائمی قاب کوچک
یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 19:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]