واضح آرشیو وب فارسی:تهرانشهر: ابراهیم سینمای ایران همچنان قصه قهرمان های نسل خود را رها نکرده است. یک حاج حیدر مو سپیده کرده اما سرحال درست مثل خود ابراهیم، قهرمان تمام نشدنی تمام این سالهاست. حیدر یک سرتیم حفاظت است و حالا در معرض بازنشستگی با چالشی تازه روبرو می شود… سرویس فرهنگی فردا ؛ محمد مهدی شیخ صراف : ابراهیم حاتمی کیا زبردستانه تر از همیشه فیلم می سازد. بادیگارد بهترین نشان این مدعاست که امسال در کنار یکی دو فیلساز فیلم اولی آبروی جشنواره فیلم فجر را خریده است و بعید نیست آشیانه سیمرغ های امسال را نیز یک تنه فتح کند. ابراهیم سینمای ایران همچنان قصه قهرمان های نسل خود را رها نکرده است. یک حاج حیدر مو سپیده کرده اما سرحال درست مثل خود ابراهیم، قهرمان تمام نشدنی تمام این سالهاست. حیدر یک سرتیم حفاظت است. کسی که از اول انقلاب امنیت شخصیت های نظام را تامین کرده و حالا در معرض بازنشستگی با چالشی تازه روبرو می شود. او خواب را بر چشمانش حرام و جانش را سپر مسئولینی کرده است که طرف مردم بوده اند. اما حالا سیاست مدارها، مرد کارکشته حفاظت را با جایی رسانده اند که در عین اینکه دلش برای اعتقادش می تپد، دوست دارد هوای آلوده اهل سیاست را استشمام نکند. او فاصله بین محافظ و گماشته را به خوبی حفظ کرده است و آن را خوب توصیف می کند. این یعنی حاتمی کیا همچنان طرف مردم است که دلشان و وجودشان برای اصل انقلاب و نظام می تپد اما از سیاست مدارها مکدر هستند، آنقدر که به مرز شک به بعضی چیزها رسیده اند. حاج حیدر ذبیحی امنیت مهمان های خارجی ها را با تدبیر حفظ می کند، در عین حال اهل مدارا با موتوری هایی است که به آنها معترض هستند و به همان میزان مراقب آن نیز هست. او مثل همه مردم در تمام این سالها در مقابل کسی که می گوید مبادا اروپایی ها و آمریکایی ها ناراحت شوند، یک «به درک» جانانه حواله می کند اما وظیفه اش را به درستی انجام می دهد. مطابق استانداردهایی که حاتمی کیا آنها را مدام ارتقا می دهد، همسر قهرمان به عنوان رکن خانواده در فیلم جایگاه دارد. نسل جوان و رابطه آنها با نسل خیبر و کربلای پنج نیز جدی است. نسلی که در اکثر اثار پیشین حاتمی کیا حضور و ردپا دارند. این بار نابغه جوان هسته ای، فرزندش مریم و خواستگار او الیاس که از قضا او هم یکی از محافظ های تیم حاج حیدر است جوان های اصلی فیلم هستند هرچند سوال، عدم قطعیت و سرکشی همچنان وجه جدانشدنی آنهاست اما در جریان اتفاقات فیلم همه آنها با خود حیدر در امتداد یک مسیر قرا می گیرند. حیدر، تیمش و آنهایی که با عنوان بچه های حفاظت خوانده می شوند نماینده باوقار و تیزبین از کسانی هستند که در تمام این سالها حافظان امنیت ملی بوده و هستند. کسانی که نه به دنبال ستاره و درجه، نه مدال و ترفیع اند. شیرمردانی که همین الان هم در سوریه و عراق به دنبال این هستند که حتی گوشه ای ناامنی ها منطقه به خاک ایران سرایت نکند. کسانی که حاج حیدر با بازی باشکوه پرویز پرستویی در ظاهر و گریم هم به شدت شبیه به یکی از فرماندهان آنها یعنی سردار قاسم سلیمانی است. و اینجاست که عنوان «محافظ شخصیت نظام» در دیالگوهای فیلم معنا می شود. نامه ها و قاب عکس ها در بادیگارد حرف های زیادی می زنند. قاب عکس هایی که سابقه مرد محافظ را از اول انقلاب در کنار سید علی خامنه ای نشان می دهند و تا امروز ادامه دارند. از دهه شصت تا دهه نود در فیلم بادیگارد فاصله دو قاب عکس است؛ تصویر شهید بهشتی و حسن روحانی. و فرمانده مافوقی که به حیدر می گوید دهه عوض شده. اما حاج حیدر همچنان دوست دارد بنز ۲۸۰ سورمه ای شخصیتی همان سه دهه قبل را سوار شود و با خاطره شهید رجایی در صندل شاگرد صفا کند. مثل تمام خاطره هایی که هم نسلان ابراهیم از دهه های اول انقلاب و مردان شهیدش دارند. حاتمی کیا همچنان حرف روز می زند. هرچند دیالوگها گاهی تنه به شعار میزند اما مثل تمام فیلمهای قبلی حاتمی کیا، بادیگارد لحظه های ناب و جمله های ماندگار کم ندارد تا سر زبان ها بیفتد و در گذر زمان به تکیه کلامهایی در میان مردم بدل شود. او در پلان پایانی و حرکت هنرمندانه و زیبای دوربین در تونل که به روشنایی ختم می شود، اقتدار و مظلومیت ایران امروز را حاصل تلاش نسلها و مردمانی نشان می دهد که ارزش امنیت را به خوبی درک می کنند و برای حفظ آن از هیچ چیز مضایقه ای ندارند. درست مثل ابراهیم حاتمی کیا که هچنان با سربلندی برای انقلاب فیلم می سازد و می بالد و طرف مردم را رها نمی کند.
یکشنبه ، ۱۸بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تهرانشهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]