واضح آرشیو وب فارسی:الف: هنوز هم دوست دارم ازمسکن بنویسم
بخش تعاملی الف - سلیمان کرمی
تاریخ انتشار : سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۲۷
باوجود اینکه دردنیا اتفاقات مهم تری برای نوشتن هست، مثل رفتارهای نابخردانه ای که این روزها ازطرف برخی حکام منطقه ای سرمی زند؛ یا جنایاتی که همچنان ازتروریست های خون آشام دیده می شود و بسیارحق کشی هایی که قدرت های بزرگ متوجه مام میهن ما می کنند، من دغدغه ی اصلی ام هنوزمسکن است و نمی دانم این مسکن مسکن گفتن ها چه سودی خواهد داشت.متأسفانه هیچ یک ازمسئولین ما بی مسکن نبوده و نیستند که به حرف درخصوص مسکن گوش کنند ویا به بهبود وضع مسکن بیاندیشند؛ شایدهم خوشحالند که دراین وانفسا مسکن گرانقیمتی هم دارند... این سخنان دیگرکلیشه ای هستند اگربگوییم جوانان چون نمی توانند مسکنی درخور تهیه کنند، ازدواج نمی کنند. همچنین بیش ازحد تکرارشده است این که بگوییم مسکن تبدیل به کالایی لوکس شده و خرید و فروش آن فقط از عهده ی پول داران ساخته است؛ یا اگربگوییم مسکنی که ساخت هرمترمربع آن با احتساب ملک اختصاصی اش در لوکس ترین مناطق حداکثر دومیلیون تومان هزینه بر می دارد چرا باید به ۱۶ یا ۱۸ میلیون فروخته شود؟و حتی اگر سودبردن بانک هارا به میان بکشیم، بازهم حرف تکراری زده ایم. تک تک مردم این همه را می دانند و مسئولین محترم ما هم درجریان کامل این بدیهیات هستند. حالا باید طور دیگری به این مسئله نگاه کرد و باید حرف های جدیدی دراین خصوص زد! حقیقت این است که - اگردرست دقت کنیم، - مسئله ی مسکن، مادر همه ی مشکلات اجتماعی - وشاید هم اقتصادی ! - ما شده است. بی قیدی به هرگونه انصافی، وبی بند و باری شدیدی درقیمت گذاری ناموزون را باب کرده است. متأثر نشدن ازناتوانی مردمی که درپرداخت بهای اجاره عاجزند، اهمیت ندادن به دختر زیبایی که بخاطر مستأجر بودن خانواده خواستگار ندارد و پسر باهوشی که دختر به او نمی دهند، همگی به مسکن ومسئله ی آن گره خورده است؛ آیا مسئولین محترم ما ازاین معضلات با اطلاع نیستند؟چرا کسی آن را جدی نمی گیرد؟ مگر حل معضل مسکن به آن پیچیدگی است که هیچ قدرت مند مسئولی نمی تواند آن را ازمیان بردارد؟ آیا سود بردن بانک ها واجب تراست؟ و آیا فراهم کردن ثروت های باد آورده به شرکت های مسکن ساز یک تعهد است؟ کیست که نداند صاحبان کارگاه ها، کارخانه ها، باغ ها و زمین های کشاورزی ترجیح دادند با تغییر کاربری به مسکن سازان فروخته شوند. این همه بلبشوی پول پارو کنی از ناحیه ی مسئله ی مسکن نیست پس از کجاست؟ این معضل نسل نابود کن فقط توانسته است چند نفر در یک میلیون را چنان ثروتمند کند که شاید اگر ثروت یکی از آن ها بشکافیم، برای حل سهم بزرگی از معضلات اجتماعی کافی باشد! درچنین شرایطی که گفته آمد، ثروتمندان فوق العاده ای داریم که معتقدند این همه را خداوند به آنان داده است... البته نباید منکر مصلحت و حکمت خداوند منان در تمام امور بندگان شد ولی گرانتر کردن زمینی که خداوند برای همه ی مخلوق آفریده با مصلحت وحکمت او سازگار نیست. هرچه بیابان خدا بوده، جنگل او و کوه او بوده با غارت و تصرف عدوانی ازآنِ عده ای شده است که می دانند چطور هیچ را به میلیون ها بفروشند، قطعه قطعه ی کوهساران به ویلا های حسرت انگیز تبدیل شده و به جز این که غم و غصه ی خیل مردم را برانگیزاند، هیچ خیری به ممکت ندارد ولی معلوم نیست چرا هر روز به تعداد آن ها افزوده و در عوض به تعداد بی خانمان ها اضافه می شود ولی هیچ کس توجه نمی کند؟مردم بی خانمان نمی توانند حتی دردورترین نقطه ی ممکن و با نازلترین قیمت - که هیچ وقت متری به کمتر از ۶۰۰ هزار تومان یافت نشود - مسکن برای خود بخرند و هر ماه مجبورند - حداقل - پول یک متر مربع را به عنوان اجاره بپردازند. فقط چهار سال اجاره نشینی برابر است با قیمت یک مسکن نقلی درشهرک های دورافتاده درته بیابان ها ی دیروز...جلوگیری کنندگان ازغارت زمین ها هنوز هم که هنوزاست، دست به کار نشده اند تا اندک زمین های باقیمانده را از چپاول و تاراج دست های آشکار و پنهان مصون بدارند و اگر این عزیزان دست به کارشوند، شاید امیدی به بهبود باشد. این دست اندرکاران محترم به جای دست روی دست گذاشتن و پرداختن به بحث های طولانی و بی نتیجه، باید عجله به خرج بدهند و برای همیشه زمین خواری، جنگل خواری، بیابان خواری و کوه خواری را متوقف کنند و برای صاحب مسکن شدن مردم بی خانمان بیشتر از این تعلل نکنند. به جای این که میلیاردها پول را به عنوان وام به گرانفروشان مسکن ساز بدهند و بانک ها و مسکن سازها را که هدفی جز پول بیشتر درآوردن ندارند فربه تر کنند، همین پول ها را به خریدن مسکن های ساخته شده ی موجود- آن هم به قیمت واقعی - بخرند و با یاد خدا و به احترام پیامبر اعظم (ص) و صدقه ی سلامتی امام زمان (عج) به بی خانمان ها بفروشند و از آن ها هرماه اقساط بگیرند آیا در این صورت درِ درآمد های جعلی ازقبیل اجاره بها که به هدر می رود و درآمد هایی که از راه گرانفروشی مسکن به دست می آید، تخته نمی شود؟شاید اگر بگویم درچنین صورتی بازار ازدواج رونق خواهد گرفت و کسب و کار واقعی پا به عرصه خواهد گذاشت، سخن گزافی نباشد؛ ولی حتم دارم که با ادامه ی این شرایط، بازهم عده ی اندکی به مال و منال خواهند رسید...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]