تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840255762




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چیستا یثربی: نه فمینیستم نه بی‌حجاب نه سیاستمدار؛ من یک نویسنده‌ام!


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چیستا یثربی:
نه فمینیستم نه بی‌حجاب نه سیاستمدار؛ من یک نویسنده‌ام!
یثربی بیان کرد: چندین بار از آلمان پیشنهاد داشتم که بروم آن طرف در رادیو و تلویزیون آنجا کار کنم چون آلمانی را خوب بلدم، اما گفتم، نمی‌توانم بروم در کشوری کار کنم که ممکن است زمانی حرف های بر علیه ایران مطرح شود.

خبرگزاری فارس: نه فمینیستم نه بی‌حجاب نه سیاستمدار؛ من یک نویسنده‌ام!



به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از نسیم،‌ تصور در مورد چهره های معروف یا همان سلبریتی ها غالبا تفاوت های زیادی با آن چه که در واقع هستند، دارد. بزرگنمایی یا کوچکنمایی بیش از حد، قضاوت در مورد عقاید و افکار فرد بر اساس ظاهر یا تعمیم جزئی از رفتارهای آنان به کل باورهایشان از جمله مسائل معمول است. چیستا یثربی هم بنا بر دلایل مختلفی که خودش هم از آنها بی خبر است از این قضیه مستثنا نیست. "فمنیست"، "روشنفکر"، "اصلاح طلب"، "کم اهمیت به باورهای دینی" و شاید هم کمی "اپوزیسیون" از جمله قضاوت هایی است که غالبا در مورد نویسنده "پستچی" مطرح می شود. سعی کردیم این باورها را شفاف و صریح با خود یثربی در میان بگذاریم و پاسخ هایش را بدون آن که در مقام نقد و قضاوت آن ها باشیم بشنویم هر چند در برخی موارد مانند فمنیسم اسلامی خود با او همداستان و هم فکر نبودیم. آن چه در ادامه می خوانید، بخش دوم و پایانی مصاحبه «نسیم آنلاین» با این نویسنده پر کار معاصر است.   حاج علی یک انسان عادی است اما از دید من ویژگی های چگوآرایی دارد اسم واقعی شان همین "علی" است؟ یثربی: اسم شناسنامه‌ای‌اش علی است البته من فامیلی‌اش را جایی نیاوردم و بعضی‌ها هم اسم واقعی‌شان نیست؛ مثلاً وقتی عکس ریحانه را که می‌خواستم در صفحه  بگذارم با او در دبی تماس گرفتم و اجازه خواستم. به دلیل این که حاج علی شغل حساسی دارد زیاد از ایشان حرفی نمی‌زنم.  یک نفری در کامنت‌ها نوشته بود که مردم جنازه دارسی را در خارج (به شوخی) نبش قبر می‌کنند به خاطر غروری که داشته، حالا شما آمدی یک قهرمان اسطوره‌ای جنگ را برای مردم نشان می‌ دهید و ما می‌خواهیم بدانیم چه کسی بوده است؟ دخترم ایشان را از نزدیک دیده و می‌شناسد می‌گوید ای کاش من این جرأت را داشتم که این عکس را می‌گذاشتم تا همه بدانند که حاج علی یک آدم عادی است. بله حاج علی یک انسان معمولی است اما از دید من ویژگی های چگوارایی دارد.   من شغل حاج علی را به خطر انداختم من، شغل ایشان را به خطر انداختم خوشبختانه فامیل که ندارد ولی یک مقدار همان حسی را می‌کند که من همیشه می‌ترسیدم اینکه از اعتماد رابطه خصوصی سوء استفاده شده او به خیلی از چیزهای دیگر شک کرده است. من در هیچ مصاحبه ای این مطلب را نگرفتم، یک بار حاج علی از من پرسید  اگر ما با هم ازدواج کنیم شما اینستاگرامت را کنار می‌گذاری؟ گفتم نه! من چرا باید به خاطر ازدواج اینستاگرام را کنار بگذارم؟ گفت شما چند سال پیش به من گفتید اگر ازدواج کنیم، نویسندگی را کنار می‌گذارم؛ الان بیشتر وقتت در فضای مجازی است و این یعنی فضای مجازی مهم تر است. یک کمی به حرفش فکر کردم و دیدم حق دارد این حساسیت را پیدا کند، اینستاگرام مهمتر است یا یک انسان؟ بعد یاد فالوورها افتادم باور کنید 7 صبح که من پستچی را می‌گذاشتم همینجور کامنت می‌رسید یعنی اگر 7 و نیم من توی ترافیک مانده بودم دیگر به فحش می‌افتادند پس داستان من مهم بود، اما خب موقعیت شغلی ایشان هم حساس بود. زنده کردن یک شخصیت از دوران جنگ و رابطه عاشقانه برای مردم جذاب بود  آن موقع که می‌نوشتید به حساسیت شغل ایشان فکر نکردید؟ یثربی: ببینید پست‌چی با یک تک قسمت شروع شد، که بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ حتی خیلی جاها دیدم که بدون اسم من منتشر می کنند، فکر  می کردم،  مردم کنجکاو بشوند ولی رک بگویم فکر نمی‌کردم که تا این حد کنجکاوی باشد، البته جامعه شناسان زیادی با من صحبت کردند و می گفتند مردم کشور ما اساساً دوست دارند که دست خیر داشته باشند؛ اگر مثلاً می‌گفتم من گازم قطع شده اصلاً شاید به رویشان هم نیاورند و فقط می‌پرسند خوب شد یا درست شد. اما خب زنده کردن یک شخصیت از دوران جنگ و این رابطه عاشقانه برایشان جذاب بود.  
شبکه‌های فارسی زبان خارجی می گفتند یثربی از نظام پول گرفته تا پستچی را بنویسد این کار مطمئنا واکنش های آن طرف را هم باید به همراه داشته باشد، از آن واکنش ها بگویید؟ یثربی: من شنیدم که در یکی از شبکه‌های فارسی زبان خارجی گفته بودند که چیستا از نظام پول گرفته تا این داستان را بنویسد! غیر ممکن است یک نفر بنشیند در خانه و یک همچین شخصیتی را زنده کند و اصلاً قیافه،  مدل خانه پدری‌اش وخیلی چیزهای دیگر به این آدم نمی‌خورد که عاشق یک پسر بسیجی شود، یعنی اگر آن طرف هم چهره روشنفکری داشتم خراب شد. یک زمانی پیشنهاداتی برایم بود، مثلاً می‌گفتند چون متولد آلمان هستم، می‌توانم به آنجا بروم و  درس بدهم؛ ولی دیگر آن پیشنهادات نیست. چرا صداوسیما مصاحبه من را پخش نکرد؟ سمت دوستان روشنفکر را نمی دانم، اما دوستان اصولگرا مشکلی با شما ندارند و با شما بد نشدند. یثربی: نشدند؟ اما حس می‌کنم که حزب اللهی ها یا اصولگرایان یا هر اسم دیگری که روی آنها می گذاریم با من بد شدند! صدا و سیما مصاحبه ای کرد اما  فردای آن روز زنگ زدند و گفتند اگر این مصاحبه پخش شود باید به چند نفر جوابگو باشی. یا اینکه همه می‌گویند چرا اینستاگرام یک نفر را مطرح کردید. من سال‌ها صدا و سیما بودم و سال‌ها نقد فیلم کردم، اگر من را قبول ندارند پس چرا در برنامه "دو قدم مانده به صبح" مهمانشان بودم؟ بالاخره من نفهمیدم که ناراحتی‌شان از چی بوده اگر شما می‌دانید برای من توضیح دهید.   شاید صداوسیما به خاطر اینکه که نباید شبکه های اجتماعی مجازی را خیلی تبلیغ کند، آن مصاحبه را پخش نکرده است. یثربی:  نمی دانم، یعنی می‌گویید این طرفی ها هیچ مشکلی با ندارند؟ اما احساس می کنم که قبلاً خیلی خیلی با من بهتر  بودند اما الان این طور نیست. هیچ وقت در عمرم سیاسی نبوده ام اما فکر می کنم این تصورتان اشتباه است. تصور عمومی از شما این است که حامی یک جریان خاص سیاسی بوده اید، جریانی که با خواسته های به قول شما این طرفی ها همخوان نیست. وقتی چنین شخصی با این گرایش های سیاسی یا اعتقادی از موضوعاتی مانند دفاع مقدس می نویسد و یک رزمنده را این گونه نشان می دهد طبیعتا محبوب می شود.  یثربی: متوجه نمی شوم، چه جریان سیاسی؟ من هیچ وقت حامی هیچ جریان سیاسی نبوده ام اگر ممکن است واضح تر بگویید شاید بد نباشد یک بار برای همیشه مواضعم در این مسائل را بگویم تا همه شبهات رفع شود.  
در اتاق زایمان بودم که اسمم را در لیست حامیان خاتمی نوشتند! بسیار خوب، صریح تر می پرسم. آیا شما جزو حامیان جریان اصلاحات یا شفاف تر آقایان خاتمی، موسوی و روحانی بودید؟ یثربی: من هیچوقت سیاسی نبودم، هیچوقت در عمرم نامه ای در حمایت از چهره های سیاسی امضاء نکردم تنها جایی که اسم من خورد زمانی بود که سال 76 در اطاق زایمان بودم، آقای قیصر امین‌پور با همسرم تماس گرفته بودند  و اجازه خواستند که برای دور اول انتخابات آقای خاتمی اسمم را در لیست هنرمندان حامی ایشان منتشر کنند،  همسرم به ایشان گفته بود که من سیاسی نیستم، اما خودم گفتم، چون قیصر امین پور است هر کاری که دوست دارد می‌تواند انجام بدهد.   اصلا موسوی و کروبی را نمی شناسم! این تنها جایی  است که اسم من زیر نظر خودم منتشر شده است مثلاً یکی به من گفت که اسمت را جزء حامیان کروبی دیدیم  اما من اصلاً نمی‌دانم ایشان چه شکلی است؟ و یا چه اعتقاداتی دارد!   نمیدانم حصر چه معنایی دارد چه برسد که برای آن نمایشنامه هم بنویسم
  برخی می گویند نمایشنامه "بادها برای که می وزند" شما، اشاره به ماجرای حصر دارد و به نوعی خواسته اید از کروبی و موسوی حمایت کنید. یثربی: اصلاً اطلاعات سیاسی‌ من صفر است یا حتی از صفر هم پایین‌تر است؛ با وجود اینکه پدربزرگم آیت الله یثربی بود،  اما پدرم همیشه می‌گفت که سیاست کثیف است و همین باعث شد تا من از سیاست دور باشم. اصلاً موسوی و کروبی را نمی شناسم. نمایش "بادها برای که میوزند" را می‌خواستم روی صحنه ببرم که برگرفته از یک کتابم من بود که سال 86 منتشر شده بود و به حصر یک زن و مرد اشاره می کرد آن زمان که این آقا هنوز به حصر نرفته بود، پس چگونه می توانم در حمایت از او کتاب بنویسم؟ برخی رسانه هابه من فحش دادند که یثربی طرفدار میرحسین موسوی است در حالی که  من اصلاً  نمی‌دانستم که قرار است این اتفاق بی‌افتد و معنی حصر را هم اصلاً نمی‌دانستم!   ما هم براساس سوالاتی که در مورد شما مطرح است این پرسش ها را مطرح می کنیم و البته قضاوتی در مورد صحت و سقم آنها نداریم؛ دوست داریم خودتان در مورد اینها بگویید. یثربی: هر چه می‌دانید بگویید تا من بدانم پشت پرده چه خبر است؟ من در خانه‌ و دانشگاه نشسته ام و فقط قصه می‌نویسم و از دنیا بی خبرم.   محمد قوچانی کیست؟!/ من به دنبال تریبون هستم نه آدمها! شما یکی از کسانی هستید که با نشریات آقای قوچانی ارتباط خوبی معمولا داشته اید و در اغلب آنها نوشته اید؛ این تا حدی تمایلات فکری و سیاسی شما را نشان نمی دهد؟ یثربی:‌ آقای قوچانی کیست؟ به جان مادرم که الان سرطان دارد و در بستر بیماری است او را هم نمی شناسم! من در روزنامه "وطن امروز" می‌نوشتم فحشم می‌دادند، " شرق"، "اعتماد" و "ابتکار"هم که نوشتم فحشم دادند، واقعا آدم نمی داند چه خبر است برای من مهم این است که من تریبونی داشته باشم و حرف هایم را بزنم. آقای قوچانی که اسم ایشان را بردید به هیچ وجه نمی شناسم و حتی چهره او را ندیده ام چطور همفکر و هم جهت سیاسی او باشم؟ در کل اطلاعات سیاسی من صفر است، آقای روحانی را من تا به حال از نزدیک  ندیدم؛ همان طور که بقیه سیاست مداران کشور را از نزدیک ندیده ام؛ چون در هیچ کدام از مراسم های آنان شرکت نمی کنم با این که بنده هم برای مراسماتی مانند افطاری های سیاستمداران دعوت می شوم ولی نمی روم.   من اعتقادات واقعی امثال کروبی  و موسوی را نمی دانم الآن شما چند نام بردید آقای کروبی، میر حسین موسوی؛ من اعتقادات واقعی اینها را نمی دانم! حالا شما بفرمایید که من کجا راجع به موسوی و یا کروبی صحبت کردم؟ پدرم همیشه به من میگفت؛ نمی‌بخشمت اگر بخواهی کار سیاسی انجام بدهی.  
موسوی زمان جنگ آنی نیست که الان می بینم
  این بد نیست که یک نویسنده مثل شما بگوید که سیاست‌مداران را نمی‌شناسم؟ به نظرم شناختشان برای کارتان لازم است. یثربی: آخر چرا باید بشناسم؟ آنها شغلشان سیاست است و من نویسنده. ربطی به هم نداریم. البته می‌دانم اینها چه کسانی هستند ولی نمی‌دانم که چه تفکراتی دارند. آقای میرحسین موسوی که من می‌شناسم راهنمایی بودم و زمان جنگ بود که آن زمان نخست وزیر بود؛ آن نیست که من الآن می‌بینم. چون آدم‌ها یکی نمی‌مانند من از کجا بدانم چه اتفاقی افتاده؟ من نمی‌دانم که مثلا آقای موسوی چه روندی را طی کرده که این شده، واقعا پشت پرده ها را نمی دانم. چیستا یثربی هم آن کسی نیست که مردم فکر می‌کنند یا برخی می گویند طرفدار فلان حزب و دسته و آدم است! رئیس وقت دانشگاه الزهرا نگذاشت من جزء هیئت علمی شوم من همیشه فکر می‌کردم که اینها با من خوب هستند تا اینکه کم کم به من ثابت شد خیر! جوایز و هیئت علمی شدن و همه اینها برای افراد دیگری است. من لیاقت این را داشتم که هیئت علمی شوم چون دکترا داشتم ولی رئیس وقت دانشگاه الزهرا که شما او را می شناسید نگذاشت؛ هرگز دلیلش را نفهمیدم.  چرا نگذاشت؟ می‌گفت که یا تئاتر یا روانشناسی! این چه حرف خنده داری بود که به من می گفت؟ در حالی که خود ایشان چند تا شغل داشت! من دکترای روانشناسی داشتم ولی تئاتری‌ها من را می‌خواستند و من هم تئاتر را می خواستم دکتر افروز به من می‌گفت تصمیمت را بگیر ولی من به تئاتر تمایل داشتم. می خواستند من را از چیزهایی که در آن تخصص داشتم محروم کنند ولی قبول نکردم. می‌خواهم بگویم من جزء دسته‌ای هستم که کمکی از کسی نگرفتم اما همکاری های زیادی با نهادهای مختلف داشتم چون خبرنگار بخش حوادث روزنامه ایران و همشهری بودم، از طرف نیروی انتظامی پیشنهادهای زیادی داشتم که برایشان بنویسم. فمنیست مسلمانم!
بعضی ها هم می گویند شما فمنیست هستید؟ یثربی: اولین بار نیست که می شنوم،  یکی می‌گفت که در یک مراسمی که فمنیست ها بودند من در ردیف اول ایستاده بودم! اما واقعا من آنجا نبودم، همان روز جلسه ای با  آقای حاتمی‌کیا داشتم؛ اصولا در هیچ جلسه سیاسی شرکت نمی کنم. من یک نوع فمنیست اسلامی هستم؛ آقای موسوی که قبلا رئیس تئاتر شهر بود، همیشه می‌گفت که یثربی فمنیست اسلامی است و گاهی جملاتی از بزرگان دین نقل می کند که مناقشه برانگیز است؛ یک بار از ایشان پرسیدم منظورش چیست؟ می‌گفت یعنی اینکه می‌خواهی مثلا حرف‌های رسول اکرم (ص) را در یک قالب جدید بیان کنی و این کاری جسورانه است. من نمایشی داشتم راجع به رسول اکرم (ص)؛ به نام "پری خوانی عشق و سنگ"؛ چون سادات  هستم پیامبرم را خیلی دوست دارم، یک جمله‌ای در آن نمایش هست که زن به شوهرش می‌گوید: اگر الآن پیامبر مرا می دید که  بیشتر از تو و دو برابر تو، کار می‌کنم و تو همیشه  در خانه خوابیدی و حتی بچه را هم من با خرج خودم بزرگ می‌کنم، ارث را مساوی می‌کرد. رئیس تئاتر شهر با این جمله مخالف بود اما اجازه داد نمایش با همین جمله روی صحنه برود نمایش روی صحنه رفت و کلی جایزه گرفت و مردم همیشه سر این جمله که می رسید دست می زدند چون خوششان می‌آمد. اما در مورد این بحث فمنیست، بعضی ها من را هم جزء روشنفکران دو آتشه یا فمنیست رادیکال حساب می کنند در حالی که مدل زندگی و نگاه من با آنها متفاوت است.
شاید چون با فمنیست ها هم فکر هستید این تصور در مورد شما وجود دارد. یثربی:  فکر من این بود که زنان ایران علی رغم مشکلات رشد کردند ولی فمنیست های رادیکال معتقدند که زنان ایران بسیار در فشار و عقب مانده اند. یکی از فکرها راجع به شما همین است که شما تصویری که صادق هدایت از زنان نشان می‌داده را در بعضی از کارهایتان نشان می‌دهید. یثربی: نه به هیچ وجه این گونه نیست. یعنی اسم من را آورده اند که مثل هدایت می نویسم؟   خیر اسمی از شما برده نشده، ولی تصویری که صادق هدایت نشان می‌دهد چیست؟ یثربی: صادق هدایت زن را دوگانه می بیند یکی اثیری و دیگری لکاته، اثیری را شاید زیاد نشان داده باشم ولی لکاته را یادم نمی‌آید؛ اما در نمایش اتاق تاریک که درباره مرگ نمایش نامه نویسان بود به او پرداختیم.   مثلاً در داستان "شیدا و صوفی" برخی می گویند که همه زن‌های داستان بدبخت هستند غیر از خود خبرنگار! یثربی: به نظر من همه خوشبخت هستند جز خبرنگار؛ که از هیچ چیز خبر ندارد، و مثل زن های این خاندان اربابی در رفاه زندگی نمی کند. شاید اما تا آخر داستان هنوز مانده است، تمام نقشه‌ها را یک زن کشیده و هدایت کرده است. البته من همیشه معتقدم که در خانواده‌ها حرف اصلی را زن می‌زند ولی در خفا و پنهانی. چون در خانواده‌ یثربی بزرگ شدم که زنان قدرت زیادی داشتند، مثلا مادربزرگ من در روند سرنوشت دخترانش تاثیر مستقیم داشت.  
می گویند یثربی از نظام پول می گیرد تا کشور را به شکل روشنفکری‌ و فمینیستی‌اش مطرح کند! البته بعضی ها در داخل یا خارج از کشور گفته اند که یثربی از سپاه یا وزارت اطلاعات پول می‌گیرد و مهره نظام است تا کشور را به شکل روشنفکری‌ و فمینیستی‌اش مطرح کند! کدام ارگان به آدمی مثل من پول می دهد که بنشیند و پستچی بنویسد؟ کسانی که این حرف ها را می زنند یا کپی قرارداد من را نشان دهند یا اینکه شایعه پراکنی نکنند. چندین بار از آلمان پیشنهاد داشتم که بروم آن طرف در رادیو و تلویزیون آنجا کار کنم چون آلمانی را خوب بلدم، اما گفتم نمی‌توانم بروم در کشوری کار کنم که ممکن است زمانی حرف های بر علیه ایران مطرح شود. حتی یک بار بی حجاب نبوده ام من آدمی هستم که اعتقادات خودم را دارم خانواده من هم همینطور هستند. مادرم کسی است که نذر کرد در سالگرد وفات رهبر انقلاب پیاده از پل گیشا تا مرقد برود و رفت و پاهایش به همین خاطر تاول زد. حجاب من هم همیشه همینی است که می بینید؛ حتی یک بار در خارج از کشور بی حجاب نبوده ام چون اعتقادم این است. در مورد امام رضا(ع) هم متنی داشتم، که قرار بود در مشهد اجرا برود اما مقدور نشد؛ سال 83 راجع به بوسنی متنی داشتم با نام "زنی برای همیشه" که  در حوزه هنری به روی صحنه رفت و بعد در فرهنگ‌سرای نیاوران اجرا داشتیم و با اقبال عمومی مواجه شدیم راجع به بوسنی چه کسی آن زمان می‌نوشت؟ بارها راجع به حضرت زهرا (س)‌ متن داشتم، اما اجازه اجرا نمی گرفت؛ دقیقا از روی منابع معتبر می نویسم اما می گویند این شخصیت حضرت زهرا(س) نیست. چرا از بوسنی نوشتید؟ یثربی: شاید به خاطر این بود که هیچکس به بوسنی توجه نمی‌کرد و من خودم را جای زنان بوسنی می گذاشتم ان شالله در کارهای آینده ام قصد دارد به سوریه نیز بپردازم. من یک دختر 22 ساله بودم که برنده بهترین کتاب سال دفاع مقدس در رشته تئاتر و فیلم‌نامه شدم؛ به خاطر اینکه بسیاری از دوستانم را در زمان جنگ از دست داده بودم. من یک سفر گروهی به لبنان داشتم که می خواهم خاطرات آن را بنویسم؛ یادم می آید لبنان که رفتم به من گفتند خیلی از کشورها ممکن است ممنوع الورود شوی اما گفتم من به عنوان یک هنرمند مثل رحیم نوروزی و الهام حمیدی به لبنان رفتم چرا همه چیز را سیاسی می کنید؟ برای همین سفر به لبنان در سفر اولی که به امریکا داشتم در فرودگاه یک پلیس زن سیاه‌پوست درشت اندام دستم را آنقدر محکم برای اثر انگشت فشار می داد که دخترم گریه اش گرفته بود این خاطره بد همچنان در ذهنم مانده است و اتفاقا آن را  قصه کرده ام. وزیر سابق ارشاد گاهی تلفنی اعتراضم را گوش می داد اما وزیر ارشاد فعلی را هنوز ندیده ام
  رابطه تان با دولت فعلی چطور است؟ یثربی: وزیر ارشاد سابق لااقل گاهی تلفنی به اعتراض من گوش می داد اما تاکنون موفق نشدم وزیر ارشاد فعلی را ببینم و یا تلفنی با ایشان صحبت کنم؛ با وجود اینکه کلی مشکل دارم. مثلا هیچ کدام از سالن های ایران شهر را به من نمی دهند اما به دانشجویانم می دهد و هیچ دلیل قانع کننده ای ندارند. من چگونه باید صدای اعتراضم را به وزیر ارشاد برسانم وقتی معاون ایشان می گوید ما یادداشت می کنیم و به وزیر می دهیم اما هرگر پاسخی داده نمی شود؟ از مسئولان تئاتر کشور دلخورم چون به این گونه اعتراضات پاسخی نمی دهند، و تئاتر را برای بچه پولدارها و تهیه کننده های غیر تئاتری نان دانی خوبی کرده اند. هیچ وقت کسی من را تحویل نگرفته است یادم می آید یک بار می خواستند به من جایزه "کتاب سال " را بدهند ولی آقای محسن پرویز شخصاً با من تماس گرفت و گفت عذرخواهی می‌کنم از شما تقدیر میکنیم؛ می‌گویند رقیب یثربی آقای فلانی است که نمی‌خواهم نامش را ببرم پس هیچکدام جایزه نگیرند در صورتی‌ که تفاوت امتیازمان هم کم نبود.  به عنوان آخرین سوال، از کدام دوره راضی هستید و فکر می کنید حق خود را گرفتید؟ یثربی: هیچ کدام! در هیچ دوره ای به حقم نرسیدم با این که کتاب های بسیاری دارم و تلاش زیادی کردم ولی همیشه نادیده گرفته شدم با این حال به من می گویند که از نظام پول می گیرم در صورتی که حتی مدت زیادی درگیر وصل گاز خانه ام بودم ولی کسی حتی از من نپرسید چه کمکی می توانم برایت انجام دهم؟ حتی یک نامه به من ندادند که بتوانم در سرما گاز را وصل کنم! چگونه من حمایت شده ام؟ نمی دانم چرا با من بد هستند اما فعلا وضعیت این است. من اگر حتی در یک جلسه فمنیست هایی که اتفاقا با زن ها هم مشکل دارند نشسته باشم چیستا یثربی نیستم اما به من تهمت می زنند که فمنیست دو آتشه هستم! این طرف که من را قبول ندارند طرف مقابل هم هیچ چیز من را قبول ندارند؛ نمی دانم چرا اما این وضعیتی است که چیستا یثربی در آن قرار دارد!  

94/10/22 - 13:32





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن