ملاحظاتي در جنگ 33 روزه لبنان

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ملاحظاتي در جنگ 33 روزه لبنان

خاورميانه كنوني در سايه قدرتمندتر شيعيان و سرنگوني رژيم صدام حسين كه ايران را از داخل شدن به مجموعه شرق عربي باز مي داشت،در مسير قدرتمند شدن شيعيان، گام بر مي دارد. اين نكته حائز اهميت است كه براساس گزارش 14 استاد برجسته يك مركز مطالعات استراتژيك دانشگاه تل آويو پيرامون جنگ33روزه ، كه از سوي يكي از برجسته ترين اساتيد اين مركز پروفسور شلومو بروم مطرح گرديد، اعلام شد كه حل كشمكش ها و اختلاف بنيادين موجود در مرزهاي شمالي اسرائيل با لبنان، با روشي جز گفت گو با سوريه، به دست نخواهد آمد.چرا كه در مثلث ايران ـ سوريه و حزب ا...، فعلا تنها گزينه ممكن براي برقراري صلح ،سوري ها هستند." اما نكته كليدي گزارش مزبور اينست كه رئيس اين مركز دكتر تسفي شتاوبر، سفير سابق اسرائيل در انگلستان و رئيس سابق بخش سياستگذاري هاي استراتژيك ارتش اين كشور كه در گذشته، مشاور سياسي ايهود باراك نيز بوده است، در تحليل خود مي گويد: "ما بايد در نبردهاي ميان با لبنان ،به نقش آفريني ايران داراي سلاح هسته اي توجه كنيم. اما آيا ايالات متحده به ما آزادي عمل براي اجراي طرح هايمان را خواهد داد؟به هر ترتيب مي توان گفت كه آن چه در لبنان روي داد ، تمريني براي يك رويارويي بزرگ آينده بود كه دير يا زود بين اسرائيل و ايران، روي خواهد داد." وي مي افزايد:"خاورميانه كنوني در سايه قدرتمندتر شيعيان و سرنگوني رژيم صدام حسين كه ايران را از داخل شدن به مجموعه شرق عربي باز مي داشت،در مسير قدرتمند شدن شيعيان، گام بر مي دارد. وفراموش نكنيم كه امروزه دنياي عرب، در غياب رهبري بزرگ وكاريزماتيك ، از مشكلات زيادي براي متحد شدن و انجام اقداماتي گسترده،موثر و فراگيربرخوردار است." آقاي شتاوبر با خلاصه نمودن آنچه را كه در لبنان مي بيند، مي گويد:"كاملاً روشن است اهدافي كه ارتش ما در ابتداي جنگ 33 روزه اعلام نمود، خيالي بودند و پس از تداوم جنگ، رهبران تل آويو دريافتند كه نمي توانند آنها را محقق نمايند... قدرت نظامي اسرائيل در مواجهه با جنگجويان حزب ا...ناكام ماند،حملات كاتيوشاها متوقف نگرديد و چنين وضعيتي كه در جنوب لبنان به دست آمد ،مي تواند به عنوان زنگ خطري براي آنچه كه در نوار غزه در انتظار ماست، مطرح گردد...همچنين جنگ عليه لبنان نشان داد كه ديگركفه ترازو از اتكاي زياد اسراييل به حملات نيروي هوايي پيشرفته اش، تغيير يافته است." شتاوبر در ادامه با خلاصه نمودن نظراتش مي گويد:"دولت هاي بزرگ و قدرتمندي كه به عنوان همپيمانان اسرائيل به شمار مي روند، تنها در جهت مصالح خود ، نيروهاي حافظ صلح دوست با اسرائيل را به مرز دو كشور گسيل داشته اند تا بدين ترتيب از قاچاق اسلحه براي حزب ا... جلوگيري نمايند.اين نيروها مي توانند در بهترين صورت ،به عنوان نيرويي حائل و بازدارنده به ايفاي نقش بپردازند. البته ممكن است اين نيروها در مرزهاي ما با سوريه نيز مستقر گردند... و در مجموع اينكه حزب ا... خود را به عنوان يك گروه نظامي موثر در اين منطقه مطرح نموده است كه ضرورت انعقاد هرچه سريعتر معاهده صلح با لبنانيها و حل مساله مزارع شبعا را دوچندان نموده است." از سوي ديگر ، مركز پژوهش هاي استراتژيك و بين المللي واشنگتن، همايشي تحليلي را پيرامون ويژگي هاي نظامي گرايانه اسرائيلي ها و اقدامات ديپلماتيك آمريكايي ها در برابر جنگ لبنان برگزار نمود كه در آن برژينسكي، مشاور سابق رئيس جمهور آمريكا در بخش امنيت داخلي چنين گفت:"درك اهداف اصلي اسرائيل از انجام عمليات نظامي در لبنان كاري مشكل است.چرا كه در مورد درست بودن ادعاهاي آنان پيرامون عقب راندن نيروهاي حزب ا... تا رود ليطاني، ترديدهايي وجود دارد.زيرا حتي چنين كاري نيز در صورت عدم پذيرش آتش بس ،نمي تواند آنان را از حملاتشان باز دارد. همان طور كه آنان آزادي دو سرباز اسرائيلي را در گروي آزادي همه زندانيان لبناني قرار داده اند... و من معتقدم ايالات متحده و اسرائيل بايد دريابند كه در پاره اي از موارد، نمي توان با قدرت نظامي، به صلح و نتيجه مورد نظر دست يافت. " از سوي ديگر پرفسور جوان الترمان، مدير برنامه خاورميانه اين مركز در آن همايش يادآوري نمود كه دولت اولمرت به دليل فقدان كارشناسان خبره و برجسته نظامي، جنگ با لبنان را بدون هرگونه رويكرد روشن استراتژيك آغاز نمود و البته در اين ميان، شارون ايمان داشت كه جنگ با حزب ا... را بايد به عنوان انحرافي استراتژيك از خواسته هاي امنيت ملي اسرائيل، تلقي نماييم." تعدادي از متفكران عرب در حوزه استراتژيك نيز اعلام نموده اند كه جنگ اسرائيل با لبنان، اين كشور را در جايگاه ژئو استراتژيك جديدي قرار داده كه از ويژگي هايي به شرح زير برخوردار است: 1. اين جنگ نشان داد كه امنيت ملي اسرائيل تا چه حد آسيب پذير است. چرا كه پس از انتقال جنگ به اراضي لبنان ، اسرائيلي ها دريافتند كه تا چه حد در برابر حملات گسترده موشكي آسيب پذيرند و دستانشان تا چه حد، بسته است. 2. براي اولين بار در تاريخ اسرائيل جاده هاي حيفا- تل آويو و قدس ـ تل آويو كه در حاشيه آنها، اسرائيلي هاي بسيار زيادي ساكن هستند، مورد حملات گسترده اي قرار گرفت ،موضوعي كه اين موضوع هيچگاه در مخيله رهبران تل آويو نمي گنجيد. 3. در سايه اين جنگ اسرائيلي ها دريافتند كه امكان پيروزي نظامي از طريق حملات هوايي وجود ندارد.اين شرايط را بايد درس استراتژيك مهمي براي آنان به شمار آورد. 4. اين جنگ نشان داد كه حتي ايجاد كمربند امنيتي توسط اسرائيل از خط آبي تا رود ليطاني نيز نمي تواند از حملات موشكي حزب ا... (به ويژه به دليل دارا بودن موشكهايي با برد 175 كيلومتر و از نوع زلزال 2 )جلوگيري نمايد. 5. دولت كنوني اسرائيل از بحران بي اعتمادي نيروهاي ارتش و فرماندهانش به دولتمردان به ويژه به دليل نيرنگ ها و پرده پوشي ها و رسوايي هاي تجاري و دروغگويي هاي آنان كه در تلاشند آينده سياسي و نظامي خود را به وسيله جلوگيري از تمرد نيروها و كاستن از نارضايتي مردم اسرائيل، حفظ نمايند، رنج مي برد.همچنين تداوم حضور حزب "كاديما" در قدرت، از اولويت هاي ديگر آنان است. 6. حزب ا... در اين جنگ پيروز شد، چرا كه آنان در دفاع از لبنان و آزاد سازي همه بخش هاي اشغال شده كشورشان و آزاد نمودن اسراي لبناني از زندان هاي اسرائيل موفق بودند و توانستند به محبوبيت زيادي دست يابند.هر چند گفته مي شود كه نيروهاي حزب ا... قصد حمله اي تمام عيار به اسرائيل نداشتند. از ديدگاه من پيروزي حزب ا... را نه در شليك صدها موشك به خاك اسرائيل و تغيير اوضاع داخلي اين كشور و يا نابودي تانك هاي متجاوز در خاك لبنان كه بايد در اعماق سينه هاي مردم لبنان كه دلباخته مقاومت هستند، جستجو نمود.و اينك حزب ا... جنگي غيرمسلحانه و سخت تر را آغاز نموده است .چرا كه ايالات متحده و اسرائيل نتوانستند به اهداف خود در جهت ايجاد سلطه نظامي و سياسي و اقتصادي ، در چهارچوب طرح خاورميانه جديد دست يابند. 7. اين جنگ پرسش ها و ترديد هايي را در مورد نقش آفريني هاي آينده اسرائيل مطرح نموده است. چراكه اسرائيل بايد به عنوان خط مقدم جنگ جهاني آمريكا عليه تروريسم نقش آفريني كند، هرچند همگان مي دانند كه از سال 1999 ميلادي و براساس استراتژي هاي واشنگتن، دولت اسرائيل در سايه قرار گرفته و منزوي شده بود. 8. اين جنگ نشان داد كه مشكل امنيتي فراروي اسرائيل، سه جنبه مختلف جغرافيايي، دموگرافي (كمبود جمعيت) و توپوگرافي دارد. 9. در جنگ 33 روزه ،چند هزار جوان لبناني در طول پنج هفته،توانستند قويترين ارتش منطقه خاورميانه را به زانو در آوردند. لذا مشكل اعراب را نبايد درمسايل قوميتي و فرهنگي وژنتيكي كه در حقيقت در حوزه نارسايي نظامهاي سياسي حاكم ،چگونگي سازماندهي ارتشهايشان و همچنين روحيه جنگي سربازان آنان، جستجو كرد . و در پايان نمي توان در مورد قطع نامه 1701 شوراي امنيت سازمان ملل متحد و معيارهاي دو گانه آن ،سخني به ميان نياورد. در اين قطعنامه، همه گناه ها بر گردن شبه نظاميان مسلح و در رأس آنان حزب ا... انداخته شده است.هر چند اكثريت اعراب و مسلمانان و لبناني ها معتقدند كه مقاومت به صورتي شرافتمندانه ،نماينده واقعي شرافت و كرامت ما در طول تاريخ است. بي ترديد رويكردهاي آمريكايي ها و اسرائيلي ها، مخالف حقيقت است، چرا كه آنان فقط با يك چشم به نتيجه كار مي نگرند و به نوع ابزار وصول به هدف، بي توجه هستند.اين ابزارها عبارتند از: جرايم، دشمني ها، و تجاوزگري هاي دائمي اسرائيل از طريق خشكي و هوا و دريا و تداوم اشتغال مزارع شبعا وكفر شوبا همراه با ادامه اسارت لبناني ها و تهديد رهبران حزب ا... به ترور و فرو ريختن ميليون ها بمب خوشه اي در بخش هاي مختلف جنوب لبنان كه به مرگ روزانه لبناني ها مي انجامد، به همراه جلوگيري از بازگشت آوارگان فلسطيني، سرقت از سهم آب لبناني ها ، تهديد مستمر امنيت ملي لبنان ، ايجاد اختلاف در ميان طوايف مختلف اين كشور و تجاوزهاي مداوم به حريم هوايي و زميني و دريايي لبنان.اما اين قطع نامه، تنها در جهت تامين رضايت اسرائيلي ها و براي سرپوش نهادن بر شكست آنان تصويب گرديد. در اين قطعنامه هيچ اشاره اي به موضوعاتي نظير تبادل اسيران دو طرف مالكيت مزارع شبعا و مشخص نمودن اسرائيل به عنوان دولت مهاجم آغازكننده جنگ و مسئول مستقيم آثار اخلاقي و مادي جنگ نشده بود.همچنين در آن، به مساله لزوم آتش بس هيچ اشاره اي نشده است تا راه براي اقدامات آينده اسراييلي ها هموار گردد. در قطعنامه بهت آورشوراي امنيت ،رفتار ها و اقدامات تجاوزگرايانه اسراييلي ها ناديده گرفته شده و بدليل فقدان برنده در ميدان جنگ ، در هر زماني امكان اقدامي غافلگيركننده از سوي هردو طرف بويژه طرف بازنده جنگ ، متصوراست. وبه هرحال ازنگاه من ،احتمالات مختلفي در مورد آينده متصور است كه يكي از آنها انعقاد يك معاهده صلح سياسي و امنيتي درازمدت ميان اسرلييلي هاو لبناني هاست!

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]