تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836720526
خاطرات خاکریز ، بزن بزن ، عبدالرحیم بادروج
واضح آرشیو وب فارسی:دز ان ان: عبدالرحیم بادروج متولد سال ۱۳۴۳ محله ی جمشید آباد (مسجد حضرت ابوالفضل ) من از ذخیره سپاه دزفول کارم را در بسیج شروع کردم در شب شروع عملیات فتح المبین من آرپی جی زن بودم و کمک هایم نیز شهید شاپور خادم پاپی و رزمنده رضا حربانه بودند وشروع حرکت…عبدالرحیم بادروج متولد سال ۱۳۴۳ محله ی جمشید آباد (مسجد حضرت ابوالفضل ) من از ذخیره سپاه دزفول کارم را در بسیج شروع کردم در شب شروع عملیات فتح المبین من آرپی جی زن بودم و کمک هایم نیز شهید شاپور خادم پاپی و رزمنده رضا حربانه بودند وشروع حرکت ما بسوی دشمن از شیارهای تپه چشمه در غرب رودخانه کرخه بود و مسیری بسیار طولانی را باید طی می کردیم تا به خط تماس و حمله ی به دشمن بعثی برسیم .نیروهای اطلاعات عملیات در جلوی ستون ما حرکت می کردند و چون مسیر ما از شیار های متعددی بود لذا با بهمراه بردن تعدادی تخته موکت در مسیل هایی که امکان بروز سرو صدا بعلت عبور رزمنده ها بود با پهن کردن موکت ها زیر پای ما از آن مسیر عبور می کردیم . با اطلاعاتی که به ما داده بودند ما در مقابل نیروهای زرهی دشمن قرار می گرفتیم و می باید با شلیک آرپی جی نسبت به انهدام ادوات جنگی دشمن مانند تانک و نفربر ها اقدام می کردیم .با رسیدن به محور و خط تماس با دشمن معلوم شد که مسیر را اشتباهی آمده ایم و باید اندکی به عقب رفته و با مسیر یابی صحیح در منطقه عملیاتی مد نظر مستقر شده و با صدور فرمان حمله به مواضع دشمن عراقی حمله ور شویم در این دقایق که نیروها در پشت خاکریز عراقی هابودند برای دقایقی به استراحت پرداختند تا به حرکت خود ادامه دهند و چون فاصله ی ما با محل سنگرهای دشمن حدود ۳۰ متر بود صدای آنان بخوبی بگوش میرسد با روشنایی اندکی که بود متوجه شدیم نگهبان عراقی با بدوش گرفتن اسلحه اش برروی پیت حلبی جای روغن نشسته و به رادیو عراق بخش فارسی آن که در حال پخش ترانه ای مبتذل از خواننده ی زن ایرانی بود گوش می دهد و چون ما در سکوت محض بودیم صدای خواننده که می خواند : بزن بزن که داری خوب میزنی بخوبی و واضح بگوش ما میرسید و نگهبان عراقی نیز با چوبی که در دست داشت به پیت حلبی زیر پایش می کوبید و با خواننده همراهی می کرد .تعدادی از بچه های رزمنده که در لبه خاکریز بودند با شنیدن ترانه ودیدن حرکات نگهبان ، آنها نیز شروع به خواندن با صدای ضعیف کردند و می خواندند: میزنیم میزنیم خوب هم می زنیم ۰و براستی که رزمندگان دلاور مرد ما در آنشب و با صدور فرمان حمله و با شنیدن رمز عملیات که نام مبارک بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا (س) بود به خطوط دشمن یورش بردند و با استعانت از خداوند متعال موفق شدند ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک میهن عزیزمان را از تصرف دشمن آزاد نمایند و شهر های دزفول و اندیمشک را از تیر رس توپهای دور برد دشمن رهایی دهند و این حماسه ی نوروز سال ۱۳۶۱ را مرحوم امام خمینی (ره ) فتح الفتوح و فتح المبین نام نهادند
پنجشنبه ، ۱۰دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دز ان ان]
[مشاهده در: www.deznn.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
-
گوناگون
پربازدیدترینها