واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۱
مورخ آمریکایی معتقد است، افراطیگرایی ریشه در وهابیت سعودی (سلفی گری) دارد که آموزههای تفرقه افکنانه سنی است و در این میان این واشنگتن است که آتش بیار معرکه درگیریهای فرقهای و قومی-مذهبی در جهان اسلام بوده است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از اسپوتنیک، در دهه 1940 واشنگتن و عربستان سعودی اتحادی را براساس مبادله نفت در مقابل سلاح پایهگذاری کردند؛ رابطهای که در سال 1973 و پس از لغو قابلیت تبدیل مستقیم دلار به طلا توسط ریچارد نیکسون وارد موج دوم خود شد. اریک زوئیس، مورخ و خبرنگار آمریکایی در مقاله خود برای بنیاد فرهنگ استراتژیک مینویسد: طی سال 1973 ریچارد نیکسون، رئیس جمهور آمریکا طلا را از مبنا بودن به عنوان پشتوانه دلار خارج کرد و پس از آن بلافاصله نفت مبنای ارزش دلار شد و عربستان سعودی از این "طلای جدید" بیشتر از سایر کشورها در اختیار داشت. این مورخ آمریکایی در بخشی از مقاله خود به توضیح ظهور آل سعود در قرن 18 میلادی و وابستگی آن به محمد بن عبدالوهاب پرداخته است. این عبدالوهاب بوده که جنبه جدیدی از جنبش نژادپرست و قومگرای اهل تسنن را تحت عنوان "وهابیت" بنیانگذاری کرد. در سال 1744 محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب سوگند یاد کرده و با یکدیگر پیمان همکاری میبندند. آنها تصمیم میگیرند تا دولتی را براساس اصول وهابیت پایه گذاری کنند. با این حال برنامه بلند پروازانه سعودیها برای گستراندن این آموزههای جدید تحت تاثیر امپراتوری عثمانی قرار گرفت: عثمانیها عقاید الفراطی وهاب را نپذیرفتند. مساله اما در نهایت به اینجا ختم شد که امپراتوری عثمانی فروپاشید و پادشاهی عربستان سعودی در سال 1932 ایجاد شد. پادشاهی عربستان تا زمان کشف ذخایر گسترده نفتی در منطقه الاحشا یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود. با توجه به این مساله نیازی نیست که بیش از این توضیح داد که چرا آمریکاییها برای ارتباط با این پادشاهی در خلیج فارس تا این حد عجله کردند. در سال 1941 شرکت نفتی عربی آمریکایی "آرامکو" کشف و استخراج نفت در عربستان را آغاز کرد. در همین حال عربستان سعودی به ترویج عقیده وهابی خود علیه همسایگان شیعه خود در منطقه پرداخت و نیازی به توضیح ندارد که ذخایر عظیم نفتی به آل سعود فرصتی یگانه برای معرفی عقاید سیاسی و ایدئولوژیک خود داد. در دهه 1960 عربستان سعودی به مأمنی برای اخوانالمسلمین، یکی دیگر از گروههای بنیادگرای سنی تبدیل شد که از مصر اخراج شده بودند. زوئیس در ادامه مقالهاش در این باره میگوید: و آن زمان بود که زبیگنیو برژنیسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهوری آمریکا به وی پیشنهاد داد تا نیروی حامی سعودیها یا همان مجاهدین را که بعدتر طالبان خوانده شدند به منظرو ایجاد موج جدیدی از تروریسم جهت مقابله با حاکمیت شوروی وارد افغانستان کند. با توجه به نتایج وحشتناک ورود جنبشهای افراط گرا به آسیای مرکزی و خاورمیانه بسیار عجیب است که برژنیسکی هرگز نسبت به تصمیم واشنگتن در آموزش دادن و مسلح کردن بنیادگرایان ابراز پشیمانی نکرد. برژنیسکی طی مصاحبهای در سال 1998 در این باره گفته بود: پشیمانی از چه؟ عملیات مخفی یک ایده فوقالعاده بود. چه چیزی در تاریخ جهان از ین مهمتر است؟ طالبان یا فروپاشی اتحادیه شوروی؟ یک سری مسلمان افسار گریخته یا آزادسازی اروپای مرکزی و پایان دادن به جنگ سرد؟ آتش بنیاد گرایی اسلامی را تاکنون همکاری آمریکا و عربستان شعلهور کرده است با این حال آمریکاییها همچنان از این حقیقت که "مجاهدین" اکنون به تهدیدی جهانی تبدیل شدهاند سرباز میزنند. زوئیس در بخش دیگری از مقالهاش نوشته است: به سادگی میتوان گفت که جهادگرایی ریشه در وهابیت دارد که از کنترل کشورهای غیر وهابی و سلفی خارج شده است. این مورخ توجه به این حقیقت را خواستار شده که پادشاهیهای خلیج فارس براساس قوانین قرون وسطایی اداره میشوند و هیچ ارتباطی با دموکراسی و ارزشهای حقوق بشری ندارند، با این حال ریاض و واشنگتن هنوز متحدانی نزدیک به شمار میروند. زوئیس نتیجه میگیرد: آنچه بیسابقه است اتحاد نفت-دلاری عربستان و آمریکا است که بذر جنگها را هم با انگیزه دینی و هم با انگیزه طمعورزی پاشیده و در حال حاضر چنان تبعاتی برای آنها داشته که حاکمان هر دو کشور را مجبور کرده با تعصب هر چه بیشتر با دشمنانشان مقابله کنند. حکام عربستانی در مقابل "کفار" و حکام آمریکایی در مقابل روسها. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]