واضح آرشیو وب فارسی:سرزمین نیوز: لزوم حضور سه لایه ای اصلاح طلبان در انتخابات سیدعلیرضا مسبوق . مدرس دانشگاه کمتر از ٧٠ روز دیگر به انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری مانده است و به نظر می رسد بیشترین تلاش رقابتی اصلاح طلبان به دلیل ضعف حافظه تاریخی و تمایل مشهودمان به تکرار تجارب گذشته، یادآوری دوره قبل و نقد رفتارها و نتایج سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اصولگراها خواهد بود که در دولت آقای احمدی نژاد متبلور شده بود؛ ضمن اینکه سعی خواهند کرد با بزرگ نمایی کنش ها و نتایج مثبت دو سال اخیر، بیم و امید اجتماعی، ایجاد کنند تا مردم را نسبت به برخورد انفعالی، هشدار دهند و به پاره ای از اصلاحات امیدوار کنند. از سوی دیگر، اصولگراها جدای از اینکه نیم نگاهی به رد صلاحیت ها خواهند داشت تا امیدوار باشند که رقیب، بخشی از توان رقابتی خود را با حذف نیروهای اصلی خود از دست بدهد؛ تا روز انتخابات تلاش خواهند کرد روی نقاط ضعف حریف و نواقص موجود کار کنند که تا حد امکان تمرکز رقیب را به هم بریزد و از میزان رأی آنها بکاهد. دلیل این رویکرد تهاجمی هم این است که اساساً درحال حاضر جریان اصولگرایی یک فکر و راهکار مطلوب ندارد که هم با اقبال عموم مواجه باشد و هم امتحان خود را پس نداده باشد. البته این راهکار رقابتی، بیشتر مد نظر بخش نو شکل گرفته و غیر منعطف اصو ل گرایی است و بخش سنتی به ویژه چهره های شاخص آنها حداقل به لحاظ تاکتیکی، خود را به گفتمان اعتدال گرایی و حتی اصلاح طلبی نزدیک خواهند کرد. با این رویکرد جریان غالب اصولگرایی ضمن بزرگ نمایی و بسط مشکلات اقتصادی موجود که دولت به دلایل ساختاری یا مدیریتی، هنوز نتوانسته است در آنها به موفقیت قابل دفاع و نمایانی دست یابد، تلاش خواهد کرد روی نگاه منفی دولت و اصلاح طلبان درباره پرداخت یارانه های نقدی کار کنند؛ موضوعی که می تواند اقشار کمتربرخوردار و متوسط به پایین را به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها که به نوعی مخاطب اصلی و جامعه هدف اصو لگراهاست، متأثر کند. علاوه بر این به نظر می رسد اصولگراها به این راحتی موضوع مذاکرات هسته ای و مهم تر از آن اجرای برجام را رها نخواهند کرد و تا حد امکان در کیفیت آن شک و تردید ایجاد خواهند کرد. نکته مهم دیگری که اصولگراها می توانند با مانور رسانه ای خود از پتانسیل آن در مبارزه انتخابی، بهره ببرند، تقابل اشراف گرایی و ساده زیستی است! پدیده ای که در سال های ٨٤ و ٨٨ به خوبی پی به قدرتش برده اند. آنها با توجه به حجم رسانه های رسمی و غیررسمی خود از رسانه های مکتوب و رسانه ملی تا هیأت ها، مسجدها و منبرها این توانایی را دارند که برخی از افراد برخوردار درون یا حاشیه دولت را با بدنه دولت و احزاب اصلاح طلب مرتبط بدانند و این گونه تلقین کنند که ویروس اشرافی گری تمام پیکره اصلاح طلبی و دولت را بیمار کرده است. در همین راستا یکی از افرادی که اصولگراها در فرصت باقی مانده بر ایشان تمرکز ویژه تری خواهند کرد آقای «هاشمی رفسنجانی» است. افراد دیگری هم هستند، اما در این سال ها بارها شاهد بوده ایم برخی جریان ها برای رسیدن به اهداف سیاسی شان بارها پای آقای هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را به میدان های تبلیغی- تخریبی شان کشانده اند. بااین همه به نظر می رسد حضور آقای رفسنجانی در انتخابات خبرگان برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه نه تنها لازم بلکه یک ستون قابل اتکاست؛ بنابراین حضور و نام نویسی اطرافیان و فرزندان آقای هاشمی را چندان نمی توان به نفع اصلاح طلبان دانست. از سوی دیگر آرای دخیل در انتخابات کشور را می توان به پنج دسته یا رنگ تقسیم کرد: قرمز، سبز، خاکستری، سفید و مشکی. دو رنگ سبز و قرمز به نوعی نمایش دهنده طرفداران دو رقیب با زیرشاخه های فکری شان است که همیشه و در هر شرایطی در انتخابات شرکت می کنند و رأی می دهند که احساس می شود سهم اصولگراها از این طیف نسبت به اصلاح طلب ها بیشتر است. مشکی هم اساسا مربوط به طیفی از مردم است که به هر دلیلی در انتخابات شرکت نمی کنند و عملا در نتایج انتخابات بی تأثیر هستند. رنگ خاکستری افرادی هستند که در انتخابات شرکت می کنند، اما تمایلات سیاسی جناحی و کاندیدا یا کاندیداهای مورد نظرشان ممکن است تا لحظات آخر مشخص نباشد یا حتی به صورت ممتنع حاضر شوند. رنگ سفید هم طیفی را شامل می شود که معمولا تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند و با آنکه با ساختارهای سیاسی زاویه چندانی ندارند منتقد آن هستند، اما منتقد منفعل! ازاین رو حضورشان را در اصلاح و بهبود شرایط مؤثر نمی دانند. تمایلات سیاسی اکثریت این طیف به جریان اصلاح طلبی نزدیک تر است. با این توضیح اگر اصلاح طلبان بتوانند درصد بیشتری از طیف خاکستری را که تجربه نشان داده آمادگی پذیرش رنگ اصلاح طلبی در مقایسه با اصولگرایی در آنها بیشتر است، به سمت خود بکشانند و از سوی دیگر طیف سفید را به شرکت و مشارکت در انتخابات قانع کنند، می توانند اکثریت را از آن خود به سوی خود جلب کنند. به همین دلیل است که داغ شدن تنور انتخابات در این دوره به نفع اصولگراها نیست و آنها سعی خواهند کرد این اتفاق کنترل شده تر باشد. باید بپذیریم شرایط انتخابات در کشور ما به لحاظ اجرا و ساز و کارهای جزبی با نُرم های حرفه ای آن فاصله دارد و بیشتر به یک رقابت محلی شباهت دارد که از نظر حسی، جدی و پر انرژی است، اما پشتوانه های منطقی و برنامه ریزی شده ندارد! از همین رو برای پیروزی در هر دو انتخابات و پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه به نظر می رسد در معرفی کاندیداها، اصلاح طلبان باید شبیه رقابت های فوتبال محله ای، با توپ سه لایه وارد انتخابات شوند. در دوران نوجوانی وقتی می خواستیم توپ پلاستیکی مان تا آخر بازی سالم بماند، توپ قدیمی تر را پاره می کردیم و روی توپ سالم و جدیدتر می کشیدیم. اگر سنگریزه های زمین بازی تیزتر و بیشتر بود و می خواستیم توپ سنگین تر و آسیب پذیری اش کمتر شود، از توپ سه لایه استفاده می کردیم. رنگ لایه سوم توپ سه لایه مشخص نبود و ممکن بود تا پایان بازی هم مشخص نشود و سالم بماند؛ رنگ لایه سوم زمانی خودش را نشان می داد که لایه اول جدا می شد. اصلاح طلبان هم بهتر است در چینش و معرفی نامزدهایشان سه لایه عمل کنند؛ یعنی در ابتدا با همه نیروهایشان وارد بازی شوند و کاندیداهای اصلی و شناخته شده را در سطح اول بچینند. در ادامه برای سطح دوم و به ویژه سوم هم برای تمام شهرها با هدف عبور از موانع و پیروزی در انتخابات پیش بینی های لازم را انجام دهند. ضمن اینکه ائتلاف با هر جریان و گروهی از جمله اصولگراهای معتدل که به لحاظ رویکرد و هدف با جریان اصلی اصلاح طلبی زاویه دارند حتی اگر مصلحت طلبانه باشد، در میان مدت نه به نفع اصلاحات و نه به نفع رشد سیاسی و حزبی مردم خواهد بود.
پنجشنبه ، ۳دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سرزمین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]