واضح آرشیو وب فارسی:استان کهگیلویه و بویراحمد: 1) «جنبش دانشجوی» در تشکل های دانشجویی نمود یافته و تحرک تشکلهای دانشجویی نشان دهندهی زنده بودن و پویایی جنبش دانشجویی و مسأله داشتن آن است. «انقلاب اسلامی1357»، «دوم خرداد1376» و «سوم تیر1384» سه عرصهی تبلور جنبش دانشجویی محسوب میشود. چرا که در این سه رویداد کلان، دانشجویان و تشکلهای دانشجوی سهم مهمی در تنویر افکار عمومی و جلب نظر مردم در ایجاد کنش سیاسی-اجتماعی داشتند. در رخداد اول گروهها و طیفهای مختلف دانشجویی در کنار گروههای مختلف اجتماعی ایفای نقش کردند. دوم خرداد را انجمن اسلامی و البته تحکیم وحدت هویت بخشید. سوم تیر اما حاصل آگاهی بخشیِ طیفهای مختلف بسیجی به طور خاص «جنبش عدالتخواه دانشجویی» بود. با عنایت به توضیح بیان شده آنچه به عنوان نشانهی تحرک و تأثیرگذاریِ جنبش دانشجویی تلقی می شود، تحرک و اقدام سیاسی است. یا حداقل این موضوع بیشتر مطرح است. اکنون اما در چندمین سالِ رکود جنبش دانشجویی هستیم. نشانه این موضوع نیز عدم تأثیرگذاری اجتماعیِ-سیاسی جنبش دانشجویی است. مسأله چرایی این موضوع است. 2) این درحالی است که هر روزه شاهد برنامهها و رخدادهای مختلف فرهنگی-تفریحی و علمی در دانشگاه هستیم. بیشتر این فعالیتها نیز توسط تشکیلات دانشجویی و توسط دانشجویان سازماندهی میشود. اگرچه فعالیتهای تشکیلاتی در دانشگاه بسیار زیاد و متنوع شده و جنبههای گوناگون علمی و فرهنگی را در بر میگیرد. اما این حرکتهای دانشجویی صرفاً محدود به دانشگاه است و از دیوار دانشگاه آن طرفتر نمیرود. کانونهای و انجمنهای فرهنگی و علمی از جمله مصادیق فعالیتهای تشکیلاتی در دانشگاه هستند. در مقابل ضعف و خموشیِ تشکلهای مانند انجمن اسلامی، بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی و تشکل های عدالت خواه مشاهده میشود. بعضاً بخش زیادی از برنامهها و فعالیت های تشکلهایی از این دست نیز تقلیدی از فعالیتهای کانون های فرهنگی دانشگاه است. چرا جنبش دانشجویی تأثیر سیاسی- اجتماعی پیشین را ندارد؟ 3) پاسخ این موضوع در شناخت بهتر وضعیت جامعه و دانشگاه و جنبش دانشجویی است. در ادوار پیشین، یگانه قشر آگاهی بخش اجتماعی «دانشجو» بود. ابزار و شیوههای آگاهی بخشی در دسترس و به یک معنا در انحصار دانشجو بود. تشکلهای دانشجویی ارتباط آسانی با گروههای سیاسی داشتند و از طرف دیگر با بدنهی اجتماعی در ارتباط بودند. بنابراین در ایجاد ارتباط بین سیاست و جامعه، مردم و سیاسیون نقشِ مهمی را ایفا میکردند. از طرف دیگر در ادوار پیشین دانشجو بودن نشانهی «نخبگی» بود، چرا که دانشجویی تنوع و کثرت کنونی را نداشت. بدهی بود که تأثیر دانشجو چنان دیگر افراد طبقهی نخبه، تأثیر جدیای بود. اکنون اما تنوع و کثرت وسایل و ابزارهای ارتباط جمعی و رسانهای، فرایند آگاهی بخشی و اطلاع رسانی در جامعه را بسیار آسان کردندهاند و دیگر چنان سابق نیازی به وجود قشری مانند تشکلهای دانشجویی برای ارتباط بدنهی اجتماعی با امر سیاسی نیست. مردم در آنی و کمتر از آنی میتوانند رای و نظر خود دربارهی یک رخداد خاص سیاسی را به اطلاع همدیگر برسانند و یا دیدگاه شان دربارهی فلان واقعه، قانون، و یا هرچیز دیگر را به منصهی ظهور برسانند. هم کیفیت و هم کمیت بدنهی اجتماعی در این ابزارهای رسانهای جدید قابل ملاحضه است. البته همواره این کیفیت و کمیت قابلیت شکنندگی دارد. از طرف دیگر تنوع و کثرت دانشگاه و دانشجو، قشر دانشجوی و تشکلهای دانشجویی را از طبقه، قشر و گروه نخبه به قشر و گروهی عادی بدل کرده است. «دانشجویی» دیگر چنان سابق شأن و تأثیر اجتماعیاش را ندارد چراکه به فراوان و متنوع و با هر کیفیتی قابل حصول است. 4) در شرایط کنونی آنچه برای جنبش دانشجویی اهمیت دارد، امر فرهنگی، علمی و اقتصادی است. مقولهی سیاست در درجهی بعد قرار میگیرد. حالا همگان به این امر اذعان دارند که اقدام فرهنگی، هم جذابیت و هم ماندگاری بیشتری دارد. تشکلهای دانشجویی به این آگاهی رسیدهاند که فعالیت سیاسی به معنای مرسوم و مورد نظر، جز افتادن در دام احزاب نیست. بنابراین آنان سیاست را از منظر دیگر رصد و بررسی میکنند. 5) اگر تا پیش از دوران اخیر جنبش دانشجویی پیشرو جامعه بود و گروههای اجتماعی در پی آن بودند. اکنون این جنبش دانشجویی است که خوشه چینِ جریانهای اجتماعی و نه جریانهای سیاسی است. در سال 1392 در جریان موسوم به اعتدال و تدبیر کمترین گروه دخیل در این رخداد اجتماعی تشکلهای دانشجویی بودند. همچنین در جریان اعتراض به نتیجه مذاکرات ایران با 1+5، جنبش عدالتخواه، پیرو خانوادههای شهدا و ایثارگران در تحصن جلوی مجلس شورای اسلامی شرکت کردند. با وجود این جنبش دانشجویی خاموش نیست. آنچه رخ داده است تغییر رویکرد و شرایطِ بروز و ظهور جنبش دانشجویی است. دیگر دوره و زمانهی فعالیتهای و برنامههای سیاسی-انتخاباتی تشکلهای دانشجویی به سر آمده و از این رهگذر جز شکست و آلت دست دیگران شدن چیزی نسیب دانشجویان نشده است. گو اینکه عدهای از این مسیر ره صدساله را یک شبه رفتند و به تعبیری بار خود را بستند. اکنون جامعه پیشروتر از جنشهای دانشجویی تغییرات اجتماعی را رقم میزند. جنبش دانشجویی برای آن که از قافله ی جامعه عقب نماند مطالبات اجتماعی، فرهنکی، اقتصادی و زیستی مردم را در دستور کار قرار داده است. لذا سیاست مصطلح به حاشیه رفته است.
سه شنبه ، ۱۷آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: استان کهگیلویه و بویراحمد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]