تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836218374




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نزديك بود اسير شويم...


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نزديك بود اسير شويم...
نزديك بود اسير شويم...   نويسنده:عبدالرضا سالمي نژاد   روزهاي غرورانگيز فتح المبين وآزادسازي سايت هاي چهار و پنج و جشن پيروزي مردم مقاوم شهرمان دزفول بود. شخصيت هاي سياسي، فرهنگي كشور از سراسر ميهن، خود را به دزفول رسانده بودند تا در شادي مردم اين شهر كه روزهاي آزادي خود را از زير توپ و خمپاره هاي دشمن تجربه مي كردند، شريك باشند. اولين در خواست شخصيت ها به محض رسيدنشان به مقر سپاه دزفول، همراهي آنها تا مناطق جنگي و مشاهده ميزان پيشروي قواي اسلام نزديك بود.من كه چند هفته اي بود با فرمانده و مسئولين خود در سپاه دزفول كلنجار رفته بودم تا اجازه دهند من نيز به مناطق جنگي بروم، اين فرصت را مغتنم شمردم. سهم من از شخصيت ها، همراهي حضرت آيت الله جمي تا مناطق جنگي بود. اين اولين باري بود كه اين شخصيت بزرگ و رزمنده را از نزديك مي ديدم. اين ديدار، شادي مرا دو برابر كرد. آيت الله با كمال تواضع سلام كرد و از من خواست كه به جاي او در صندلي بنشينم و او را تا جبهه هاي جنگ همراهي كنم. قبل از اينكه خودروي جيپ سيمرغ از داخل سپاه دزفول به بيرون حركت كند، دوستم گندمي را ديدم. او در حالي كه لبخندي بر لبانش بود؛ يكي از اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي را كه چند ساعت پيش به جبهه برده بود، خاكي و گِل مالي به سپاه مي آورد. با تعجب از او پرسيدم، «گندمي! بيچاره را كجا بردي كه اينقدر گِل مالي بود؟» او با لبخندي شيطنت آميز گفت،«در جبهه در هر فاصله اي كه صداي سوت خمپاره ها يا توپ ها بلند مي شد، روي زمين دراز مي كشيدم و به دكتر مي گفتم،«روي زمين بخواب.» خصوصا جاهايي كه پر از گل و لاي بود، اين كار را بيشتر مي كردم، بيچاره او هم مي خوابيد.»گفتم، «بي انصاف! او از شخصيت هاي مملكتي است. براي چه اين كار را با او كردي؟ او پاسخم داد،«پدر آمرزيده با كت و شلوار اتو كرده آمده جبهه سر و وضع خاكي من و تو را ببينه. مگه اينكه سالن همايش است يا سخنراني؟» جوابي براي حرفش نداشتم، دستي محكم روي شانه اش زدم و از كنارش رد شدم.

خودم نمي دانستم كه بچه ها تا كجا پيشروي كرده و اينك در كدام سوي ميدان نبرد، خاكريز زده اند و با اين ناداني، مي خواستم اوضاع را براي آيت الله شرح دهم. خودرو كه از دو تا پل كرخه عبور كرد، سمت راست جبهه را انتخاب و به راننده اشاره كردم تا به طرف دشت عباس برود. از شانس بد، تنها جايي كه هنوز درگيري با شدت هر چه تمام تر ادامه داشت، همين منطقه بود. بچه ها سايت هاي چهار و پنج را آزاد كرده و تا مرز دو سلك پيش رفته بودند و فوج فوج اسراي عراقي را به پشت جبهه انتقال مي دادند. در اين چند روز هر چه درباره عمليات شنيده بودم، همه را براي آيت الله و همراهانش مو به مو تعريف مي كردم كه ناگهان چند گلوله خمپاره در كنار جاده يعني درست جايي كه ما در حرکت بوديم، منفجر شد. از دور بچه هاي سپاه و ارتش را ديدم كه از پشت خاكريز مثل اسپند روي آتش ورجه ورجه مي كردند و برايمان دست تكان مي دادند. من هم براي آنها دست تكان دادم. در همين حين آيت الله صبورانه پرسيدند،«پسرم! رزمنده ها براي چه دست تكان مي دهند؟ مثل اينكه خطري را اعلام مي كنند؟» جواب دادم،«حاج آقا! آنها دارند براي شما ابراز احساسات مي كنند.» يكي از همراهان گفت، «پدر آمرزيده! ابراز احساسات كدام است؟ از اين راه دور چطور متوجه آيت الله جمي شدند؟ بابا مثل اينكه ما داريم به طرف عراقي ها مي رويم.» وقتي بر شدت گلوله ها افزوده شد و خودروي ما نزديك ترين فاصله را با ميدان نبوت طي كرد در انفجار چندين گلوله و توپ تلو تلو خورد و نزديك بود واژگون شود، همراهان آيت الله با ترس و لرز پرسيدند، «آقاي راهنما! چه خبر است؟ نكند ما داريم راه را كج مي رويم؟» من كه نمي خواستم چيزي از پرستيژ راهنما بودنم كم شود، محكم جواب دادم، «نخير! اينجا دشت عباس است و بچه ها تا مرز پيش رفته اند.» از دور وقتي حركت تند تانك ها را در جهت خود ديدم، ترديدم به يقين تبديل شد و متوجه شدم كه چه كاري كرده ام. ما داشتيم دقيقا به طرف مواضع عراقي ها مي رفتيم. بلافاصله به راننده گفتم، «برگرد كه داريم اسير مي شويم.» بيچاره تا اين را شنيد، كم بود خودرو را واژگون كند. از بس خجالت زده شده بودم، هيچي نگفتم. فقط منتظر بهانه اي ماندم تا پياده شوم، چيزي كه از همان اول مترصد آن بودم. من داشتم دستي دستي يكي از ياران امام را تحويل عراق مي دادم! لحظاتي بعد وقتي از مهلكه بيرون آمديم، خوشبختانه از دور بچه هاي عمليات سپاه دزفول را پشت خاكريزي ديدم كه در حال محكم كردن آن بودند. به راننده گفتم بايستد. در يك چشم به هم زدن از صندلي، بيرون پريدم و از آيت الله عذر خواستم و گفتم، «آقاي جمي! بچه ها همين جا را آزاد كرده اند. با كلي از زمين هاي آن وري را. انگيزه من از همراهي شما، فرار از دست فرمانده ام بود، چون او چند هفته اي است كه نمي گذارد پا به جبهه بگذارم، مي گويد نوبت تو عمليات بعدي است.» آيت الله فقط لبخندي زدند و گفتند، «برو به سلامت رزمنده! ما خودمان راه را پيدا مي كنيم.» منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 23  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن