واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جن در جهان تصوير نويسنده: بهزاد يوسفي بيشتر مردم دنيا به وجودش اعتقاد دارند اما به يک شکل نيروي اهريمني اش مهم ترين ومشترک ترين تصويري که ازفيلم هاي جن گيري به ياد داريم همان سکانس هاي معروفي است که پدر روحاني کليسا بالاي سر فرد جن زده ظاهر مي شود و با خواندن چند جمله ازکتاب انجيلي و صليب نماديني که به نام پدر، پسر وروح القدوس مي بندد. سعي مي کند جن را از بدن فرد بخت برگشته خارج کند. جن وجن گيري درديگر جاهاي دنيا، مخصوصاً جاهايي که دين وجود دارد هم ديده شده اما شکل وشمايلش با چيزي که ما از بچگي با آن سرو کار داشتيم ودر قرآن خوانده ايم فرق دارد کل اين موجود، هر شکل وشمايلي که باشد، به نوعي آميزه اي ديني دارد وصد البته تاريخي. حتي گفته شده تاريخچه اين مراسم (جن گيري) به 2000 سال قبل از ميلاد مسيح هم برمي گردد که مکان آن در عراق کنوني است ودر اديان ديگر مثل اديان هندو، بودايي، يهوديت ومخصوصاً دين مسيحيان، خبري از سم دار بودن ويک سر و دو گوش دار بودن آنها نيست. جن آنها خوب وبد ندارد وبا سوزن وبسم الله غيب نمي شود. آنها -بيشتر مسيحيان حتي به جن ماکه مي شود Jinn اعتقاد ندارند بلکه جن خودشان را دارند که نه تنها درآن خوبي ديده نمي شود بلکه نمادي از شيطان است و يکي از گونه هاي آن به حساب مي آيد. به همين خاطر هم است که کلمه Exorcisms را براي مراسم شان انتخاب کرده اند اين کلمه براي به دام انداختن و يا فراري دادن جن ها به وفوراستفاده مي شود که ريشه اي لاتيني ويونانوي دارد ودرکل به معني برون کشيدن چيزي به وسيله سوگند و آيات است. مراسم اگزورسيزم يا همان جن گيري ازاين جهت به وجود آمده که مسيحيان اعتقاد دارند روح خبيث شيطان (جن) هرزگاهي شيطنت مي کند و در جسم انساني-که همان طور در فيلم ها هم زياد ديده ايم اغلب دختر هم هستند - ظهور مي کند وچه بلاها که سرآن بخت برگشته نمي آورد واز آنجا که اين جسم در اختيار شيطان قرار مي گيرد و مي تواند موجبات بي ديني و شيوع شر باشد، بايد هرچه سريع تر روح خبيث را از بدن قرباني خارج کرد. حقيقت ويا افسانه جن درهمه مسلک و آميزه هاي ديني وجود دارد اما مشخصاً همه، آنها را موجوداتي دوست داشتني نمي دانند. جن در سينماي جهان يک بدمن کاملاً وحشتناک مانند جن خوراک خوبي براي ساخت فيلم هاي ترسناک است. خانه اي روي تپه جن زده ژانر وحشت سينما وادبيات يک بخش از هويت خودش را مديون جن است. هر چند موجوداتي دهشت انگيزي مانند زامبي ها، خون آشام ها و دراکولاها براي ترساندن ملت کافي بودند اما بدون جن ها يک چيزي سينماي وحشت کم داشت و کم دارد؛ يک ترس بزرگ وطبيعي والبته با ريشه هاي اسطوره اي. شايد دراکولاها وخون آشام ها و زامبي ها موبر تن آدمي نگذارند اما جن ها به خاطر قابل لمس بودنشان وخاصيت فولکلور بودنشان- اينکه در داستان هاي اغلب مادربزرگ ها وپدر بزرگ ها نقشي به آنها مي رسيد- شکلي به مراتب جذاب تر داشتند. به همين خاطراست که درمديوم سينما هم هراز گاهي اين موجود دستمايه کارگردان ها مي شده تا بتوانند روايتي جذاب براي فيلم ترسناک شان داشته باشند. البته تا دهه 70 ميلادي فيلم هايي که جن ها نقش پررنگي در آن داشته باشند، به صورت بسيار پراکنده بود اما قله اين زير ژانر را مي توان همان فيلم مخوف ويليام فردکين به نام «جن گير» دانست که آمدنش دوباره موج نوعي از سينماي وحشت در دهه 70 را به راه انداخت. جني که در قالب دختر کوچکي ظهور کرده توانسته با نيروي شيطاني اش تمام اهل خانه را خاک بر سر کند. بيشتر فيلم هاي جن گيري با همچنين تمي ماجرا را شروع مي کنند وقهرمان داستان هم پدر روحاني است که وارد ماجرا مي شود تا بتواند جن را از کالبد روح ميزبان بيرون کند. شايد متفاوت ترين شروع جن گيري و روايت غير کلاسيک را بتوانيم در فيلم کنستانتين جست وجو کنيم که جن گير ماجرا (کيانور ريوز) بيش از اينکه پدر روحاني باشد، کارآگاهي است با توانايي ماوراء طبيعي که مي تواند با جن ها وشياطين ارتباط برقرار کند. با اين حال به تصوير کشيدن يک ابر بدمن که دستمايه هايش را کمتر بدمني مي تواند براي داستان سرايي توجيه کند خوراک مناسبي است براي فيلم سازي. اتفاقي که از سال 2000 به بعد همزمان با مراسم جن گيري واقعي پاپ ژان دوم از يک دختر بچه دوباره اوج گرفت و موج دوم فيلم هاي اين سبکي به راه افتاد که با فيلم هايي نظير جن گيري اميلي ومراسم (آنتونيوهاپکينز) ادامه دارد و همچنان هم پر طرفدار و ترسناک هستند. جن درسينما و تلويزيون ايران يک توهم درباره جن ويک تصور که واقعيت ندارد اين است جن ملي! اگر سراغ «جن» را در سينماي ايران بگيريم، بايد يکي دو فيلم سينماي بيفتيم؛ «شب بيست ونهم» نخستين فيلم آل دار ايران لقب گرفت. توهم جن در داستاني ترسناک سراغ خانواده اي مي آمد و يک زندگي را به هم مي ريخت. در«روز فرشته» محمد رضا هنرمند، هم اکبر عبدي جن بو داده(!) بود که عزت الله انتظامي را اذيت مي کرد. مينا لاکاني هم نقش فرشته داستان را داشت. «خوابگاه دختران» محمد حسين لطيفي هم که همين چندسال پيش اکران شد، از ترس از جن ها براي روايت يک داستان ترسناک ايراني بهره برد وتا حدودي در داستان پردازي اش هم موفق عمل کرد. «آل» بهرام بهراميان هم مستقيم سراغ موضوع جن رفت که نتيجه اين شد که جني درکار نبود و به بيماري رواني ختم شد. (يعني همه داستان جن به موضوع ديگر مي رسيد). البته دراين ميان «ملک سليمان» يک استثناست؛ آخرين فيلمي که به موضوع جن در سينماي ايران پرداخت. لشکر جن ها دراين فيلم نقش اساسي داشت وهزينه فراواني براي جلوه هاي ويژه آن شد. لشکري شيطاني که درمصاف با پيامبر خدا شکست خوردند وتحت فرمان سليمان قرار گرفتند. در تلويزيون هم جن و شيطان رابطه اي نزديک به هم داشتند. «او يک فرشته بود» عليرضا افخمي سنگ بناي جن را در تلويزيون نهاد و«اغما» سيروس مقدم با الياس معروفش حسابي بحث تجسم شيطان را باز کرد. سروصدايي که خيلي ها را به سمت مبحث جن شيطاني سوق داد. تلويزيون بعد از اين دوموج، فعلاً درباره اين موضوع ماورايي سکوت کرده است. منبع:همشهري جوان 31
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]