واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: رضا منصوری، عضو هیأت علمی دانشگاه شریف گفت: ما الان در شرایطی از تاریخ نیستیم که بخواهیم اهل تامل باشیم، این هم مربوط به این حکومت نیست، ایران از اواخر قرن ۵ به بعد دیگر از تفکر خارج شد.به گزارش خبرگزاری مهر ، گفت وگویی که می خوانید حاصل گپ و گفت دوستانه مدرسه آزاد فکری مهاجر با دکتر رضا منصوری، عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه شریف و رییس پروژه رصد خانه ملی و معاون اسبق وزیر علوم درباره دانشگاه ایرانی است. * چرا در دانشگاه های ما بحث از چرایی و چگونگی دانشگاه مطرح نیست؟ با توجه به اینکه الان دانشگاه برای جوانان محل مهمی از لحاظ تحصیل و آینده زندگی می باشد. من برعکس می پرسم از شما... چراباید به فکر باشند؟ من الان دارم به جمله ویل دورانت می رسم که ایرانی ها بیشتر اهل شوخی و خنده هستند تا تامل. یا بهتر بگویم ما الان در شرایطی از تاریخ نیستیم که بخواهیم اهل تامل باشیم، این هم مربوط به این حکومت نیست، ایران از اواخر قرن ۵ به بعد دیگر از تفکر خارج شد و معدود انسانهایی در ایران توانستند اهل تفکر باشند. تنها دوران آل بویه است که کشور ما شرایط مساعدی برای تفکر دارد. *حالا سوال را از یک طرف دیگر مطرح کنم... چرا در کشورهای اروپایی به این مسئله فکر می شود و اصلا تفکر در آنجا باب است؟ اول باید پاسخ داد که چون شرایط آنها برای تفکر مساعد است و این اتفاق که آنها بر روی مسائل مختلفی می اندیشند چیز عجیبی نیست. دوم اینکه ماهیت علم جدید بر مبنای_گفتمان می باشد که با این اساس و پایه می توان راجع به هر چیزی صحبت کرد و در ایران ترس این اجازه را نمی دهد. discours یعنی فکرها را بیرون بریز و به آنچه که دوست داری فکر کن و این باعث می شود هر روز هر روز بهتر فکر کنند و سبب تخلیه فکری می گردد. *به نظر شما مناسب ترین قشری که می تواند به مسئله تفکر و به ویژه فکر کردن به دانشگاه دامن بزند چه قشری هستند؟ مدیران کشوری؟ دانشجویان؟ صاحب نظران؟ به نظر من هر کس به هر قدر که توانایی دارد و به هر قدری که دستش می رسد باید اقدام نماید. چه مدیر باشد، چه دانشجو و چه متفکر... همه موظف هستند. *به نظر شما چطور باید به مساله دانشگاه اندیشید؟در این موضوع تلقی های متفاوتی وجود دارد، نظر شما چیست؟ در این صحبت باید ببینیم از دانشگاه چه می خواهیم، شما نگاه کنید، مسئولین در اوایل انقلاب دیدند اساتید از کشور رفتند و استاد کم داریم و با این رویکرد دانشگاه تربیت مدرس را تاسیس کردند. برای این امر باید بدانیم که از دانشگاه چه توقعی داریم و بدانیم اصلا دانشگاه چیست؟ علم چیست؟ یا اصلا دانشگاه یک پدیده علمی است یا که نه یک پدیده سیاسی و یا که یک پدیده فرهنگی است؟؟ در ایران به عنوان یک پدیده فرهنگی به دانشگاه نگاه می شود و شورای عالی انقلاب فرهنگی شاهد این امر است. *به نظر شما این دانشگاهی که الان هست چیست و چه شرایطی باید داشته باشد؟ به عنوان یک غیر ایرانی پاسخ بدهم و به اصل دانشگاه نگاه کنم یا نه در شرایط کنونی ایران جواب بدم ؟ چون این دانشگاه در ایران از نگاه من اصلا دانشگاه نیست. *نه، ما می خواهیم دانشگاه را بشناسیم و بعد در باب «چه کنیم؟» صحبت کنیم. برای این امر باید به اروپا نگاه کنیم. در اروپا بعد جنگهای صلیبی و آشنایی با کشورهای اسلامی و نگاه به تفکر اسلامی با تفکر آشنا شدند. از این طریق تفکر کردن را یاد گرفتند و بدین ترتیب مدارس دینی را تاسیس شد و بعدها به دانشگاه تبدیل و به مرور زمان مفهوم دانشگاه تغییر کرد ولی چیزی که اهمیت دارد این است که تغییرات با گفتمان ایجاد شد و این تغییرات سبب شد که تفکری دیگر حاکم شود و نوع تفکر را عوض کند. در کشور ما هنوز این مسیر را طی نشده و این سیر برای ما اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل است خیلی از مفاهیم را درک نمی کنیم. ما وقتی علم را علم الهی تلقی می کنیم و یک عنوان یک امر مقدس به آن می نگریم، بنابراین در حیطه مذهب قرار می گیرد اما علم مدرن کاملا خود را مستقل می بیند و در هیچ چارچوبی خود را محدود نمی کند برای مثال در امور علم نجاری، خدا دخیل نیست. ممکن است شما بگویید آن نجار به خدا می اندیشد ولی این اندیشه ربطی به نجاری آن ندارد و در این نگاه ،این علم، یک حرفه می شود و در این علم هیچ فرقی نمی کند که خدا هست یا نه و همه چیز را خودش (نجار) تعیین می کند و کاری به ماهیت آنها ندارد و با خودش توافق می کند. * پس با این نگاه شما به علم دانشگاه می شود محمل اجتماع عالمان که به این سبک کنار هم کار می کنند. بله، که دانشگاههای ایران به هیچ وجه این گونه نیست. *به نظر شما با تغییر رویکرد ما نسبت به دانشگاه، به عبارتی با تغییر نگاه اهل فرهنگ به علم، ممکن است علم را اینگونه بخواهند ولی دانشگاه را به شکل دیگری (فرهنگی). آیا این امرممکن است؟ نه چون دیگر آن محل دانشگاه نیست و مباحث علمی نیست، اگر هم به آن دانشگاه بگویند یک اشتراک معنوی است. *ا گر قبل نگاه مبنایی به دانشگاه به سراغ نگاه اقتصادی برویم و با این نگاه بیاندیشیم که دانشگاه را کارآفرین کنیم، برای این نهاد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این کارها من را یاد کارهای کاشف السلطنه می اندازد. این آدم با این فکر که شرقی ها باهوش هستند صنایع مدرن را به داخل ایران می آورد و می گفت که کافی است قوه بخار را به داخل ایران بیاوریم و با این کار همه مشکلات حل می شود. این نوع تفکر بسیار ساده اندیشانه بود و این نوع نگاه برای تحول دانشگاه هم بسیار ساده انگارانه است و با باب کردن این قضیه هیچ مسئله ای حل نمی شود و این تلقی که نسل اول دانشگاه آموزش بود و نسل دوم فلان است و غیره ، خیلی کودکانه است. ما هنوز عمری از دانشگاه مان نگذشته، دانشگاه هایی که سالیان سال قدمت دارند این صحبت ها را نمی کنند. البته این را هم بگویم این حرف مخالفت با این تفکر به منظور کسب درآمد از طریق دانشگاه نیست بلکه از دانشگاه با راه خودش هم می شود کسب درآمد کرد.
یکشنبه ، ۱۰آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]