تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835626042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرثيه سردشت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرثيه سردشت
مرثيه سردشت   نويسنده:زهرا رضائي   مي سوزم. آتش تمام وجودم را به كام خويش كشيده است. تنم به اين سوختن عادت دارد كه سالهاست خاكم با اين آتش عجين شده است. فرزندانم هر بار سوخته اند و هر بار به پا خواسته اند و دوباره از خاكسترم به پرواز درآمده اند. صدايشان را مي شنوي كه در گذر زمان فرياد برآورده اند كه، «ما ايستاده ايم». آتش، خاك، آب و باد بامنند و از منند. با من همنوايي مي كنند و با فرزندانم. بارها و بارها با من ترانه خوانده اند و زمزمه كرده اند عشق را و آزادي را. هر بار كه خاكم لگدكوب شده است، بارانش، از آلودگي ها پاك كرده است و هر بار كه آتش بر جانم افتاده است، باد، سوختنم را با خود به دور دست زمانها برده است. تو صداي كودكانم را مي شنوي، باور ندارم. تو فرياد مادرانم را مي شنوي. باور نمي كنم كه سالهاست فراموشم كرده اي. من هنوز در دامان توام و به تو مي بالم. اي مام ! چگونه است كه مرا فراموش كرده اي؟ كودكي را كه خود پرورده اي! هر بار خواستي، ايستادم، هر گاه اراده كردي، لبيك گفتم. اما تو چگونه است كه به ياد نداري كوههايم را ؟ چگونه است كه از زابم نمي پرسي و چگونه سرچشمه ات را فراموش كرده اي ؟ تنم تاول بمبي است كه در پووشپه ر بر من باريد. تنم پاره پاره مينهايي است كه هنوز در دامانم هستند و نمي دانم چگونه آنها را از خود برانم. مادر، دستهايم را بگير. خسته ام. نفس در سينه ام به سختي بالا مي آيد. تنم مي سوزد. چشمانم ديگر نمي بينند، ريشه هام سست شده اند و قلبم چاك چاك از دردي كه نمي توانم فريادش كنم. مادر، صدايم را مي شنوي ؟ به يادم هستي ؟ اين من هستم كه با تو سخن مي گويم. يادت هست كه گفتي خواهند گذشت اين روزهاي درد و رنج، پايمردي كن، خون من در رگهاي توست. سياوش در تو زيست و فريدون از تو سر بر آورد. يادت هست كه گفتي رنج به پايان خواهد رسيد؟ تنها كمي صبر لازم است تا آرشها دوباره تير بيندازند و فتح كنند آن سوي جيحون را ؟ گفتي و گوش كردم ؛ اما چه شد كه تو فراموشم كردي؟ باور ندارم فراموشيت را. آخر مادرم! تو با من مهربان بودي.
مرثيه سردشت
مهربان مامم، كودكانم گريه مي كنند از درد، مردانم نفس نمي كشند و زنانم مي نالند از رنج تنشان. مهربان مامم. دشنه دشمنانت هنوز در من هستند، هنوز اين دشنه در تنم خون چكان است و از هر قطره آن، جويي در من جاري است. هر شب كه مي خوابم و دوباره از خواب بر مي خيزم، فرزندي را از دست داده ام، هر شب با كابوسي از خواب بر مي خيزم، كابوسي كه هر بار تكرار مي شود، در كداميك از خانه هايم دوباره كودكي با درد متولد خواهد شد؟ مادر! بگو كه مرا به ياد داري و از حال و روزم آگاهي. هرگز مباد كه به فراموشيم سپرده باشي. باور نمي كنم. تو مهربان تر از آن بودي كه فراموشم كني؟ به ياد دارم شبهايي را برايم لالايي مي خواندي، به ياد دارم روزهايي را كه از پرواز مي گفتي، به ياد دارم گلهايي را كه براي پاسبانيم فرستادي تا در كنار گلهاي خويش دربرشان بگيرم. پس چگونه است كه ديگر برايم لالايي نمي خواني و پرواز دوباره را به من نمي آموزي؟ من همان سردشتم، همان سردشتي كه فراموش شده است در غبار دود و آتش و گاز و خون. همان سردشتي كه نفسش به شماره افتاده است و همان سردشتي كه مي گريد از دردي كه در جان دارد. چگونه است كه به يادم نداري ؟ تو خود مرا لبريز از وفا كردي، تو خود به من استقامت را آموختي، تو خود يادم دادي كه چگونه حصارهايي از شجاعت، جوانمردي و دليري را به دور خويش بكشم. تو خود اين كوههاي سرافراز را به من هديه كردي و تو خود رودها را در تنم جاري كردي. تو گفتي اينجا بمان، پاسدارم باش تا كسي بر من نتازد. تو خود گفتي عزيزترينم هستي، تو خود گفتي مادر. آيا كودكان ديگرت آن قدر خود خواه شده اند كه تو را تنها براي خود طلب مي كنند ؟ آيا كودكان ديگرت آن قدر درد دارند كه درد مرا فراموش كرده اي ؟ مي خواهم باور كنم اينگونه نيست، تو مرا فراموش نكرده اي، تنها براي لحظه اي چشمهايت را بسته اي تا نفسي تازه كني و دوباره آغوش گرمت را به سويم بگشايي كه خوب مي داني سردشت به جز آغوش گرم تو چيزي نمي خواهد. باشد، دوباره صبر مي كنم تا روزي كه به يادم بيفتي، به فرزندانم صبري آموخته ام همراه با عشق، صبر و عشقي را كه تو در اولين روزهاي زندگيم از شيره جانت به من بخشيدي. مادرم، ايران ! من پايدار خواهم ماند، استوار خواهم ماند، همانگونه كه آموختيم، دوستت خواهم داشت، همان گونه كه روزي تو مرا دوست داشتي تا يادآوري كودكي را كه سالهاست به فراموشي سپرده اي. ايدون باد! منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 20 /ج  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن